فرزندم سلام ؛
حالت را نمیپرسم چون هیچکدام
از احوالت بر من پوشیده نیست .
و از تو نسبت به تو آگاهترم ؛
همهی حال و هوایت را میدانم
بهانهی خندههایت ، دلخوشیهای ریز و
درشتت ، دلبستگیها و علایقت ، غمها
دلواپسیها ، دغدغه و نگرانیهایت ،
مشغلهها و خستگیهایت .
میدانم گاهی چقدر میرنجی ، بیپناه میشوی .
اما ، بدان در جهان کسی هست ك
به تو فکر میکند و نگران ِتوست .
دنیا کوچكتر از آن است ك بخواهد
احوال ِفرزندم را برهم بریزد !
درست است ك رسمش بیوفایی است و
مرامش فریب و در بساطش آرامشی نیست ،
اما ، آرام باش و بدان ك پدر در کنار توست .
با غمت غمگین میشوم با تبت تب میکنم
درد میکشی درد میکشم ؛
دعایت را آمین میگویم و برایت دعا میکنم
مگر نه این است ك من پدرم و حتی ،
مهربانتر از پدر تنهایت نمیگذارم .
هر زمان گرفتار شدی صدایم کن . .
من در کنار تو هستم در همین نزدیکی .
- پدرتحجـتابنالحسـن .
[ براساسِنامهی حضرتمهدیعج به شیخمفید . ]
هدایت شده از - ژیپسوفیلا '
بالاخره یزد بعد مدت ها یه بارون خش اومد ؛ قطعا به خاطر ولادت آقاجانمونه (=
امروز در کنار همهی جشن و شادی و
خوشحالی، یه حزن عجیبی داره!
اینجوریه که با خودت میگی امسال هم
نیمهی شعبان اومد و مولا رو نمیبینیم ..
با خودت مرور میکنی که از نیمهی شعبانِ
سال گذشته تا امسال ، چه کاری واسه
جلو انداختنِ ظهور انجام دادی ؟! .
انگار یهو هرچی حس شرمندگیه هجوم
میاره سمتت ، سرتو میندازی پایین و توی
خوشحالی ، غمت میگیره !
همونجا قول میدی جبران کنی ؛
ولی باز یادت میره تا تلنگرِ سال بعدی ..
امروز خیلی عجیبه ؛
اما القصه ، تولدتون با کلی شرمندگی مبارک
حضرت حجت . حضور مبارکتون رو به ما عیدی بدین ؛ ای همهی دار و ندارِ شیعه :)