#رباب دمِ در منتظرِ ..
پرده گوشه خیمه رو بالا داد
دید آقا هی میاد سمتِ خیمه ، هی برمیگرده ..
زینب(س) رو صدا کرد :
+خانوم جان من #مادرم ؛
میدونم علیمو زَدن ، فهمیدم
من خجالت میکشم شما برو به حُسین بگو
چه جای خجالت است از رُباب؟
که خرسندم اگر #اکبر نداشتم
امّا #اصغرم بود.....🥀
@mobtalabehossein