ولی من با هر نفسی که تو کوچه های منتهی به حرم بابا علی میکشم،
هی با خودم میگم بالاخره یه روزی همه زندگیمو جمع میکنم و میام پیشت...((:
#احوالات
به قول حاج مهدی رسولی:
من از دقایق نخستِ بازگشتِ از نجف،
برای دیدن دوباره، انتظار میکشم....((:
مبتلایِحسین:)
به عشق دیدنِ علی بهشت را نظر کنم بدون او من از بهشت هم کنار میکشم..((: #مستی_حلال
ولی جمله، جمله این مداحی :)))))))
مبتلایِحسین:)
به عشق دیدنِ علی بهشت را نظر کنم بدون او من از بهشت هم کنار میکشم..((: #مستی_حلال
اگر مرا نخواست زحمتی نمیدهم به او
خودم گلویِ خویش را به ذوالفقار میکشم
مبتلایِحسین:)
ولی من با هر نفسی که تو کوچه های منتهی به حرم بابا علی میکشم، هی با خودم میگم بالاخره یه روزی همه زن
میدونم که بالاخره میرسه اون روز...
خب بچه هیچ پناهی تو دنیا غیر از حریم پدرش نداره. . . . .
یه روزی میام ساکن کوچه پس کوچه های نزدیک حرمت میشم
و انقدر میمونم تا دیگه منتظر نباشم تا دوباره بیام پیشت...
هر موقع دلم برات تنگ شد
یه چادر بندازم سرمو خودمو کشون کشون برسونم به حرمت ....(((:
من آن مریضِ نجف واجبم،
بگو چه کنم..؟!
دلم گرفته تبِ دیدنِ پدر دارم...((:
#احوالات