داشتم به این فکر میکردم چیشد که شدی تنفسم....
چیشد که عشقت تو بند بند وجودم فریاد میزد...
اصلا چیشد که شدی آرومِجونم...
از لحظه ای که اشک هام بهت وصل شد
از اون موقعی که برای چیزی غیر تو اشک ریختم و همه جا بی هوا شد
درست از اون لحظه که اشک ریختم اما برای شما نبود اون موقع که قلبم مچاله شد و نفسم بند اومد
تو شدی تنفسم...
اون لحظه که تو هوای بین الحرمینت نفس کشیدمو فهمیدم هوای اینجا با کل دنیافرق داره...
اون زمانی که آسمون بالای بین الحرمین آبی تر از همه آسمونا بود
اون لحظه که موقع بی هوایی دنیا ناخودآگاه اسمت رو لبم نشست...
شما بودی از اولم بودی از اولم تنها راه برا نفس کشیدن بودی...
فقط حیف که من دیر درکت کردم....
#فقطسهروز