#خاطرات
دانشگاه من نزديک محل کار بابا بود
و بيشتر شب ها با او بر مي گشتم خانه . خب بايد صبر مي کردم تا کارهايش تمام شود . بعضي وقت ها به ساعت 11 يا حتي ديرتر هم مي کشيد. به غير از ماه رمضان به ياد نمي آورم بابا زودتر از 8 شب آمده باشد خانه . من مي رفتم در يک اتاقي و مشغول به درس خواندن می شدم . بعضي وقت ها هم دراز مي کشيدم و چرتي مي زدم. وقتي با بابا بر مي گشتيم خانه ، براي من ديگر جاني باقي نمانده بود. اما بابا که قطعا خيلي بيشتر از من دويده بود و خسته شده بود ، در خانه را که باز مي کرد چنان سلام گرمي مي کرد که انگار تازه اول صبح است و بيدار شده است. مي گفت:« خيلي مخلصيم»، « خيلي چاکريم»! هميشه در تعجب بودم که بابا چه حالي دارد با اين همه کار و خستگي اين قدر شارژ و سرحال است.
♨️ اولین کانال رسمی و مرجع نشر اخبار و روایت زندگی شهید محسن 👇
📥 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
ژ سه ی رستم !!!
قبل از #عملیات_فتح_المبین آقا رشید دریکی از خیابانهای شهر شوش نقشهای را روی زمین پهن کرد و گفت:((به این منطقه میگند تنگه رقابیه میری آنجا را میگیری و با یک اسلحه ژسه آن را نگهداری میکنی)).احساس کردم این تنگه آنقدر تنگ و باریک است که آیفا وقتی بخواهد بپیچد،به دیوار تنگه برخورد میکند.گفتم:چقدر تا آنجا فاصله است.آقا رشید هم اشاره کرد:((فقط چند کیلومتر)).
خط اول دشمن را که در عملیات فتحالمبین شکستیم،به طرف تنگه راه افتادیم.بعد از طی چندین کیلومتر،حدود ساعت ۴صبح با آقا رشید تماس گرفتم گفت:کجایی؟ گفتم پنج شش کیلومتری آمدیم ولی اثری از تنگه نمیبینیم.آقا رشید فرمودند اطراف را خوب نگاه کن چه نشانههایی دارد.سمت چپ و راستم کوه قرار داشت.مشخصات را برایش تعریف کردم،گفت: (( احمد خودشه،همانجا بایست ، الان درست در وسط تنگهای)) با تعجب گفتم : آقا رشید این همان تنگه رقابیه است . مرد حسابی تو گفتی با یک ژسه آن را نگه دارید . برو ژسه رستم را بیاور تا اینجا را به این وسعت برایت نگه دارد . بعد همگی زدیم زیر خنده و به لطف خدا توانستیم تنگه را حفظ کنیم.
🌷به نقل از #شهید_احمد_کاظمی🌷
📸 عکس: فروردین سال ۶۱ منطقه شوش پس از عملیات فتح المبین
📥 @modafe_haram_shahid_hojaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ معرفی | مستند «در لباس سربازی»
🔻بخشهایی از خاطرات آیتالله خامنهای از دوران دفاع مقدس در مستند « #در_لباس_سربازی » منتشر خواهد شد.
«در لباس سربازی» روایتی ویژه از حضور #رهبر_انقلاب در جبههها از نخستین روزهای آغاز #جنگ_تحمیلی تا ترور ایشان در تیرماه سال ۶۰ است.
🔻 در این مستند، برخی تصاویر، فیلمها، اسناد و همچنین #خاطرات شفاهی خودگفتهی #آیتالله_خامنهای از دوران #دفاع_مقدس برای نخستین بار منتشر خواهد شد.
🍃🥀 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
🌷 احمَد،احمَد،احمِد
✳️ در عملیات بیت المقدس دو تا از فرماندههای تیپهای سپاه اسم کوچکشان \”احمد\” بود . احمد کاظمیو احمد متوسلیان . معرف هر دو در شبکه ی بی سیم قرارگاه احمد بود.
🔸 تماس که میگرفتند از لهجه شان میفهمیدیم که کدام است .
🍃 گاهی هم دو احمد با هم کار داشتند . احمد کاظمی، متوسلیان را این طوری صدا میزد : \” احمَد،احمَد،احمِد\”.
@modafe_haram_shahid_hojaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات
✳️ مصاحبه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با روایت فتح درباره شهید حاج احمد کاظمی
#فرمانده_شهید_احمد_کاظمی
#شهید_عرفه
@modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
🔹️توانمندی همه را وارد کار می کرد...⬆️
@modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
🛑 سردار کاظمی همیشه با اطلاعات خودش تصمیم میگرفت
چیزی که نباید از قلم بیفتد این است که سردار کاظمی همیشه با اطلاعات خودش تصمیم میگرفت، نه به حرفهای به دست آمده از این و آن. او اعتقاد داشت آدمی که مسئولیت دارد برود خودش شرایط را لمس کند، خطرات و سختیهای کار را ببیند و بعد با توجه به گزارشات و اطلاعات دیگران تصمیم بگیرد. میگفت این بچههای مردم دست ما امانتاند. میرفت تحقیق میکرد، سیستمها را چک میکرد جز به جز طرحریزی و برنامهریزی میکرد و نتیجه اینها میشد یک مدیریت صحیح و مدبری که اهل بازی خوردن نیست.
🌹 به روایت شهید طهرانی مقدم
@modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
با اینکه میدانستم آدم جدی و سختگیری است، کلی متن گزارشِ فعالیت آماده کرده بودم تا پیش از دادن نامه درخواست، بگویم. وقتی وارد پادگان شدم، سراغ دفتر فرماندهی را گرفتم. انگار که بدانند با چه کسی کار دارم، گفتند: در محوطه است. همه با لباس نظامی کنار یک پیکان سبز رنگ ایستاده بودند و به نوبت حرف میزدند. هنوز مانده بود بهشان برسم. حاجی از ماشین پیاده شد. تمام قد ایستاد و با من روبوسی کرد. دستی به شانهام زد و دستم را محکم فشرد. بعد با روی باز و ابهت همیشگیاش گفت: بفرمایید بسیجی! همهی حرفهایم یادم رفت. نامه را دادم. حاجی، نامه را خواند و با لبخند زیرش دستور داد و گفت: همین امروز تمام چیزهایی که خواستند را بهشان بدهید. بعدا فهمیدم آن روز بهشدت مریض بود و نمیتوانست سرپا بایستد، ولی برای سرکشی از لشکر ۸ به پادگان عاشورا آمده بود. صندلی ماشین را خوابانده بودند و کارها را نیمهخوابیده پیگیری میکرد.
@modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
سرلشکر رشید: من یك جاهایی گفتم احمد در خیلی از ابعاد مسلط بود. من گفتم سه نقطه را در لشكر 8 نجف اگر كسی سر میزد به نقش احمد و مدیریت او پی میبرد: یكی اسلحه خانه، یكی حمام و یكی هم آشپزخانه. در این سه جا، میفهمید كه احمد چقدر به لجستیك، آموزش، نگهداری و روحیه پرسنل بها میدهد. احمد اصرار داشت كه همه جا حمام احداث شود و این نشان میداد كه به نیروهایش خیلی بها میدهد. در نزدیكترین مكانها به خط مقدم حمام درست میكرد، حمام درست حسابی. من دو سه جا در این حمامها رفتم؛ در مریوان، در جزیره مجنون، كنار كارون. بنابراین در حین جنگ باید لشگر 8 نجف را مورد شناسایی قرار بدهیم تا احمد را معرفی كنیم.
@modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
بخوانید⬆️
#شهید_احمد_کاظمی
#سردار_رو_سفید
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
مسیرش مسیری بود که قانون به او میگفت...⬆️
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
📢 شما هم رسانه باشید
کانال رسمی شهید حججی
https://eitaa.com/modafe_haram_shahid_hojaji
🔸 #خاطرات
🔰 با همان نگاه و برخورد اول، افراد کارآمد را از مدعیان تشخیص میداد . به کسانیکه کارآیی نداشتند، مسئولیتی کوچک هم نمیداد،چه برسد به مسئولیتهای حساس.
🍃 گاه میشد یک مسئول را به خاطر بیلیاقتی به «آپاراتی لشکر»میفرستاد تا در آنجا پنچری بگیرد. در زمان جنگ هم چه بسیار بودند کسانی را که به خاطر بیلیاقتی و عدم اطاعت از فرمانده، به «بلوک زنی مهندسی» فرستاده بود.
🍀 مسئولیتهای مهم از نظر او مسئولیتهایی بود که با بیت المال سروکار داشت. به شدت با تخلفها ی فرماندهان و مسئولان برخورد میکرد. به هیچ وجه اجازه نمیداد از بیت المالی که در اختیارش بود، کوچکترین سوءاستفاده یی شود.
#شهید_احمد_کاظمی
#سردار_رو_سفید
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
پدرم مرد بسیار خوشرویی بود...
بخوانید⬆️
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#سردار_رو_سفید
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات 👆
🔸 اهمیت به بیت المال
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#سردار_رو_سفید
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
همه سر میدهند، شما انگشت میدهید؟!
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#سردار_رو_سفید
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
🔸 حاج احمد همیشه یک دفترچه همراه داشت نکاتی که به ذهنش میرسید، مینوشت. حتی اگر پای تلویزیون نشسته بود و نکته مهمی را میشنید که ما فکر میکردیم به سپاه ربطی ندارد با دقت تمام گوش میکرد و با جزئیاتش مینوشت!
🔸 وقتی سئوال میکردیم، این موضوع چه ربطی به سپاه دارد میگفت:«این یک طرحی است که اگر ما در سپاه روی آن کار کنیم، خوب است» نوشتهها معمولاً دو الی سه سطر بود. خوبی دفترچه این بود که اگر ابهامی در مسئلهای داشت، یا نکتهای به ذهنش نمیرسید، سراغ دفترچهمیرفت و آن را پیدا میکرد. حتی اگر در حین صحبتهای فردی مطلبی توجهاش را جلب میکرد، وقتی آن فرد میرفت سریع مطلب را یادداشت میکرد.
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
#راهیان_نور
🔶 آخرین جلسه ای که سردار گذاشت، جلسه فرهنگی بود؛ یک روز قبل از شهادتش. جلسه از ظهر شروع شد. موضوع جلسه، نحوه پشتیبانی کاروان های راهیان نور بود. توی آن جلسه، طرح هایی می داد و می زد که تا آن موقع برای حمایت از کاروان های راهیان نور، سابقه نداشت.
🔸 همین نشان می داد که چه دیدگاه بالایی نسبت به کارهای فرهنگی دارد. سفارش کرد: «شهدا خیلی به گردن ما حق دارند، باید تلاش زیادی کنیم. باید در اردوهای راهیان نور از همه شهدا (ارتش، سپاه و بسیج) بگویید، از خودتان نگویید از دیگران بگویید. از نیروی هوایی ارتش، از هوانیروز ارتش، از شهدای ارتش و جهاد بگویید.»
📖 حاج احمد؛ خاطرات و روایت زندگی شهید احمد کاظمی، از آغاز تا پرواز
✅ مشاهده وخرید اینترنتی
https://manvaketab.com/book/348467/
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات
🛑 خاطره گویی حاج حسین یکتا، درباره شهید کاظمی
🔺 شهید حاج احمد کاظمی؛ شهیدی که، در صفر تا صد جنگ حضور داشت و چه آن سالها و چه بعد از جنگ، در پستهای مهم و حساسی خدمت کرد.
✅ با شهید حاج احمد کاظمی بیشتر آشنا شوید
روایتی ناب از زندگی شهید کاظمی
https://manvaketab.com/book/348467/
#شهید_احمد_کاظمی
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
#خاطرات
❌ به مناسبت 14 تیر، سالروز ربایش #احمد_متوسلیان!
احمَد،احمَد،احمِد
🔴 در عملیات بیت المقدس دو تا از فرماندههای تیپهای سپاه، اسم کوچکشان \”احمد\” بود. احمد کاظمی و احمد متوسلیان. معرف هر دو در شبکه ی بی سیم قرارگاه، احمد بود.
☎️ تماس که میگرفتند از لهجه شان، میفهمیدیم که کدام است.
💢گاهی هم دو احمد با هم کار داشتند. احمد کاظمی، متوسلیان را این طوری صدا میزد : \” احمَد،احمَد،احمِد\”.
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
🥺 دی ماه و آسمانی شدن شما و دلتنگی ما که پایانی ندارد
💠 #خاطرات
🖼️ ماجرای یک عکس و پرتقالی که شهید کاظمی از خوردنش، امتناع کرد
☘️ من سال ۱۳۶۱ در واحد آتشباری ۱۲۰ تیپ ذوالفقار در منطقه عملیاتی، مشغول به خدمت بودم. در یکی از روزها، فرمانده حاج احمد کاظمی، از یگان ما بازدید کرد. وارد چادر ما شد و پس از سلام و احوالپرسی از نیروها بعد از تعارف ما، کنار رزمندهها نشست. آن روز در چادر، پرتقال داشتیم. من یک پرتقال، برش زدم و به او تعارف کردم.
♦️ حاج احمد از گرفتن پرتقال امتناع کرد، اصرار که کردم، حرفی زد که تا به امروز در خاطرم مانده. او گفت؛ این میوهها، سهم شماست، برای من، نیست که بخواهم از آن بخورم. با اصرارهای من، اما حاضر شد یک پر از پرتقال را بخورد. برای من جای تعجب داشت که فرمانده لشکر اینقدر به سهم نیروهایش، توجه داشت و این اخلاق و رفتار او، الگوی تربیتی برای من و دیگران شد.
🎙️ به روایت مرتضی گلی
منبع:دفاع پرس
🌷 ۱۰ روز مانده تا آسمانی شدن یار سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی؛ « شهید حاج احمد کاظمی »
🥺 دی ماه و دلتنگی ما برای سردار روسفیدمان
#خاطرات
💠 ادب احمد، فوقالعاده بود، این ادب احمد به نظر من شاه کلید همه چیز بود و به خیلی چیزها، رشد داد. نمونهای از تواضع احمد، این بود که در مراسمهای مختلف مثلا در هفته جنگ که فرماندهان را دعوت میکنند یا یک روز ستاد کل دعوت میکند، به جلسهای. ترتیب چیدن صندلیها به نسبت درجه و رتبه و جایگاه است و هر کس جای مشخصی دارد. یکی از علتهایی که من امتناع داشتم از شرکت در مراسمها به خاطر اخلاق و برخورد متواضعانهی احمد بود، یک معرکهای داشتیم در جایگاه، احمد همه را به هم میریخت و جابه جا میکرد تا خودش آخر بایستند، امکان نداشت که این جوری نباشد.
🎙️ مصاحبه با سردار حاج قاسم سلیمانی
💫 به نقل از خبرگزاری دفاع پرس
🌷 ۹ روز مانده تا شهادت #حاج_احمد_کاظمی
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaj
😭 دی ماه و دلتنگی بچه های شهید حاج احمد کاظمی
♦️ #خاطرات
یک روز به آقا رحیم گفتم که شما فکر میکنید که ما به احمد خط میدهیم؟ احمد را ما نمیشناسیم؟ احمدی که در جنگ وقتی تصمیم میگرفت که بگوید نه، همه میگفتند حریف احمد نمیشویم. آن وقت این ادب احمد است؛ مسافرت میخواستیم برویم، اگر سه تا ماشین بودیم، اینقدر میایستاد تا ماشینها جلو بروند و او آخرین ماشین باشد. حتی در تردد، ادب او فوقالعاده بود، شما بگردید در بین دوستان احمد، کسی را پیدا نمیکنید که احمد بدگویی او را بگوید و غیبت کسی را بکند. اگر مخالفت داشت، کوتاه یک چیزی میگفت و زیاد به این موضوع نمیپرداخت. همه را بر خودش ترجیح میداد. البته ممکن است کسی احمد کاظمی را در جنگ دیده باشد و از نزدیک با او آشنا نباشد و بگوید احمد یک آدم لجبازی است، اما او اینجوری نبود و این قضاوت صحیحی نیست.
🎙️ مصاحبه با سردار حاج قاسم سلیمانی
به نقل از خبرگزاری دفاع پرس
🔻 ۴ روز مانده به شهادت #حاج_احمد
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaj
#خاطرات
🌷 حاجی یک نقطه نبود یک جریان بود
🔔 حاجی یک نقطه نبود بلکه یک جریان بود، یعنی در غیابش توانستم کارهایم را به ثمر برسانم. حتی بعد از شهادتش درست مثل وقتی که بود هر روز کار را با ابلاغ او شروع میکنم. اگر اشتباه کنم حاجی گوشزد میکند، انگار که همیشه هست
🛑 به روایت #شهید_طهرانی_مقدم
✅ روایتهایی ناب از شهید حاج احمد کاظمی
با شهید کاظمی، بیشتر آشنا شوید
https://manvaketab.com/book/348467/
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
🌷 #خاطرات
🔹فرمانده نیروی هوایی سپاه بود. رفته بود از یکی از پایگاه های نیروی هوایی بازدید کند، فرمانده پایگاه سفارش داده بود برای او و همراهانش از بیرون، غذا بگیرند.
📍فرمانده پایگاه را توبیخ کرد، به غذا هم لب نزد.
✅ روایتهایی ناب از شهید حاج احمد کاظمی
با شهید کاظمی، بیشتر آشنا شوید
https://manvaketab.com/book/348467/
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍کانال رسمی شهید حججی
🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji