eitaa logo
مدافعان حرم
1.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
ما عشق را در کربلا شور را در دمشق و پیروزی را در بیت المقدس به دست خواهیم آورد. ما محال است که از بیعتمان برگردیم ، تا که مثل پسر فاطمه بی سر گردیم 🏴 🔴آیدی جهت رزرو تبلیغات: @rajinet_admin 🟡 آیدی جهت تبادل: 🆔 @rajinet_admin2
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️فوری🚨 |حمله مقاومت اسلامی عراق به پایگاه اشغالگران آمریکایی الشدادی در جنوب حسکه سوریه با ندای یا ابالفضل العباس علیه‌السلام ✌ طوفان الأقصى 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
پوستر | شهید شامات شهادت سردار سیدرضی موسوی را به ساحت نورانی امام عصر(عج) تبریک و تسلیت عرض می کنیم شهید شامات 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
نرجس سلیمانی: شهادت "سید رضی موسوی" برای من تداعی روز شهادت پدرم بود نرجس سلیمانی؛ رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران: روز گذشته در ادامه جنایات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی، سردار رشید اسلام به فیض شهادت نایل شد که بنده شهادت این سردار رشید اسلام را به خانواده و ملت ایران تبریک و تسلیت عرض می‌کنم. قطعا با خون شهدا درخت انقلاب و نظام تنومندتر خواهد شد. شب گذشته خدمت خانواده شهید سید رضی رسیدیم و برای من مجددا تداعی شهادت پدرم حاج قاسم شد و برای خانواده ایشان آرزوی صبر دارم و دشمنان بدانند که راه این بزرگواران ادامه خواهد داشت. 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات محمدی پسند جلوی کلیسای اصفهان در شب کریسمس! 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
❤️ دعای والدین بلاگردان است. وقتی زندگی با ما سر نامهربانی دارد، امن‌ترین جان‌پناه دنیا، دست‌های مهربان آنهاست وقتی که به دعا بلند می‌شوند. 📖یوسف، آیۀ ۹۷ ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ گرای ۱۰ ماه پیش شبکه اینترنشنال به رژیم صهیونیستی برای ترور سردار شهید ! ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
می گفت خیلی دوست داشتم مرگم راخودم انتخاب کنم و چه مرگی بهتر وبالاتر از شهادت و جهاد در راہ حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) و چه زیبا به آرزویش رسید.. 🌷شهید 🌷 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
سه شهید مدافع حرم در یک قاب تصویری دیده نشده از شهید شهید شهید @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرق اسلام با غرب در رعایت حقوق حیوانات 🔸شرح حدیث اخلاق توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
زمان پهلوی چون کاباره و بار و ... بود مردم چشم و دل سیر بودن برای همین هم دکترها به مریض هاشون تعرض میکردن 😏 مجله زن سال 1355 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌷 شهید سید رضی موسوی در کنار سید حسن نصرالله طوفان الأقصى 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
تصویری دیده نشده از شهید مصطفی صدرزاده، شهید سید رضی موسوی و شهید حسین بادپا 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 ائمه اطهار (علیهم‎السلام) بیرون از جان ما نیستند! آیت الله جوادی آملی 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 زمان شاه خدا بیامورز ⚠️ شنیدن واقعیت از خودشان 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انفجار در نزدیکی سفارت اسرائیل در هند سخنگوی سفارت اسرائیل در هند: انفجاری در نزدیک سفارت ما در دهلی‎نو رخ داده است. این انفجار تلفاتی در بر نداشته و پلیس هند در حال بررسی ماجراست. . 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خداحافظ ای داغ بر دل نشسته.. شهید سیدرضی موسوی 🆔 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
🔴یمن: ترور سردار سیدرضی موسوی مستشار نظامی سپاه پاسداران توسط دشمن صهیونیستی را محکوم می کنیم دفتر سیاسی جنبش انصارالله: 🔸این ترور امتداد جنایات دشمنان اسرائیلی و آمریکایی علیه مردم این کشور است. 🔸جنایت ترور نشان دهنده شکست و سردرگمی نهادی است که ضربات دردناکی را در جبهه ها دریافت می کند. 🔸شهید موسوی یکی از مردان مقاومت بود که عمر خود را صرف مقابله با پروژه آمریکایی - اسرائیلی کرد. ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
تصویری از سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در کنار شهید @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
تا شب، فقط گریه کرد ... کارنامه هاشون رو داده بودن ... با یه نامه برای پدرها ... بچه یه مارکسیست ... زینب رو مسخره کرده بود که پدرش شهید شده و پدر نداره ... - مگه شما مدام شعر نمی خونید ... شهیدان زنده اند الله اکبر ... خوب ببر کارنامه ات رو بده پدر زنده ات امضا کنه ... اون شب ... زینب نهارنخورده ... شام هم نخورد و خوابید ... تا صبح خوابم نبرد ... همه اش به اون فکر می کردم ... خدایا... حالا با دل کوچیک و شکسته این بچه چی کار کنم؟ ... هر چند توی این یه سال ... مثل علی فقط خندید و به روی خودش نیاورد اما می دونم توی دلش غوغاست ... کنار اتاق، تکیه داده بودم به دیوار و به چهره زینب نگاه می کردم که صدای اذان بلند شد ... با اولین الله اکبر از جاش پرید و رفت وضو گرفت ... نماز صبح رو که خوند، دوباره ایستاد به نماز ... خیلی خوشحال بود ... مات و مبهوت شده بودم ... نه به حال دیشبش، نه به حال صبحش ... دیگه دلم طاقت نیاورد ... سر سفره آخر به روش آوردم ... اول حاضر نبود چیزی بگه اما بالاخره مهر دهنش شکست ... - دیشب بابا اومد توی خوابم ... کارنامه ام رو برداشت و کلی تشویقم کرد ... بعد هم بهم گفت ... زینب بابا ... کارنامه ات رو امضا کنم؟ ... یا برای کارنامه عملت از حضرت زهرا امضا بگیرم؟ ... منم با خودم فکر کردم دیدم ... این یکی رو که خودم بیست شده بودم ... منم اون رو انتخاب کردم ... بابا هم سرم رو بوسید و رفت ... مثل ماست وا رفته بودم ... لقمه غذا توی دهنم ... اشک توی چشمم ... حتی نمی تونستم پلک بزنم ... بلند شد، رفت کارنامه اش رو آورد براش امضا کنم ... قلم توی دستم می لرزید ... توان نگهداشتنش رو هم نداشتم اصلا نفهمیدم زینب چطور بزرگ شد ... علی کار خودش رو کرد .. اونقدر با وقار و خانم شده بود که جز تحسین و تمجید از دهن دیگران، چیزی در نمی اومد ... با شخصیتش، همه رو مدیریت می کرد ... حتی برادرهاش اگر کاری داشتن یا موضوعی پیش می اومد ... قبل از من با زینب حرف می زدن... بالاخره من بزرگش نکرده بودم ... وقتی هفده سالش شد ... خیلی ترسیدم ... یاد خودم افتادم که توی سن کمتر از اون، پدرم چطور از درس محرومم کرد ... می ترسیدم بیاد سراغ زینب ... اما ازش خبری نشد.. دیپلمش رو با معدل بیست گرفت ... و توی اولین کنکور، با رتبه تک رقمی، پزشکی تهران قبول شد ... توی دانشگاه هم مورد تحسین و کانون احترام بود ... پایین ترین معدلش، بالای هجده و نیم بود ... هر جا پا می گذاشت ... از زمین و زمان براش خواستگار میومد ... خواستگارهایی که حتی یکیش، حسرت تمام دخترهای اطراف بود ... مادرهاشون بهم سپرده بودن اگر زینب خانم نپسندید و جواب رد داد ... دخترهای ما رو بهشون معرفی کنید ... اما باز هم پدرم چیزی نمی گفت ... اصلا باورم نمی شد ... گاهی چنان پدرم رو نمی شناختم که حس می کردم مریخی ها عوضش کردن ... زینب، مدیریت پدرم رو هم با رفتار و زبانش توی دست گرفته بود ... سال 75، 76 ... تب خروج دانشجوها و فرار مغزها شایع شده بود ... همون سال ها بود که توی آزمون تخصص شرکت کرد... و نتیجه اش ... زنیب رو در کانون توجه سفارت کشورهای مختلف قرار داد ... مدام برای بورسیه کردنش و خروج از ایران ... پیشنهادهای رنگارنگ به دستش می رسید ... هر سفارت خونه برای سبقت از دیگری ... پیشنهاد بزرگ تر و وسوسه انگیزتری می داد ... ولی زینب ... محکم ایستاد ... به هیچ عنوان قصد خروج از ایران رو نداشت ... اما خواست خدا ... در مسیر دیگه ای رقم خورده بود ... چیزی که هرگز گمان نمی کردیم ... 👈ادامه دارد… همسر و دخترشان ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم