eitaa logo
مدافعان حرم
1.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
ما عشق را در کربلا شور را در دمشق و پیروزی را در بیت المقدس به دست خواهیم آورد. ما محال است که از بیعتمان برگردیم ، تا که مثل پسر فاطمه بی سر گردیم 🏴 🔴آیدی جهت رزرو تبلیغات: @rajinet_admin 🟡 آیدی جهت تبادل: 🆔 @rajinet_admin2
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ سرانجام اسیری که صدام هم نتوانست تغییرش دهد 🔹شهید وقتی ۱۴ ساله بود، دلش هوای جبهه رفتن کرد. چون هنوز ۱۵ ساله نشده بود اجازه اعزام به او نمی‌دادند. با اصرار زیاد به مسئول اعزام، بالاخره برای اعزام به جبهه آماده شد. 🔹این شهید والا مقام در جریان عملیات کربلا ۴ به اسارت دشمن درآمد و با بدنی مجروح اسیر می‌شود. وضعیت جسمانی‌اش مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقی‌ها توجهی نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به شهادت رسید. 🔹صلیب سرخ که از شهادت محمدرضا آگاه می‌شود، مسئولان بعثی را موظف می‌کند برای او قبری در شهر کاظمین در نظر بگیرند. پس از ۱۶ سال پیکر این رزمنده قمی تفحص شده و به کشور بازمی‌گردد. 🔹صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه محمدرضا را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم. t.me/Iran_Iran/116240@modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
‍ شهید شیر سوار الگوی تمام عیار عشق و علاقه به وطن 🔹شهید جعفر شیر سوار قبل از انقلاب فعالیت‌های زیادی جهت شناخت بیشتر حضرت امام (ره) و بیان عملکرد نظام پهلوی و ظلم و ستم‌های آن‌ها نسبت به مردم محروم و مستضعف داشت و مسئولیت توزیع نوار و پخش اعلامیه‌های حضرت امام (ره) را برعهده داشت. وی فردی متواضع، فروتن، مؤدب و با حجب و حیاء بود و هیچ‌وقت با تند روی و بداخلاقی مقابل پدرو مادرش و دیگران برخورد نکرد و از والدین، حرف شنوی زیادی داشت. 🔹جعفر شیر سوار به حرام و حلال، محرم و نامحرم، اهمیت می‌داد و در روز‌های دوشنبه و پنجشنبه روزه می‌گرفت. هر شب قرآن می‌خواند و با عشق و علاقه خاص تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه را مطالعه می‌کرد. 🔹شهید جعفر شیر سوار روحیه شهادت‌طلبی داشت و به دنبال شهادت بود. اکثر اوقات که در جمع نیروهای گردان یا جمع خودی و مسئولان صحبت می‌کرد، بحث شهادت بود. همیشه مشتاق و جلودار این بود که شهادت نصیبش شود. دعاهایی که در جلسات انجام می‌داد، موید همین موضوع است. همسر شهید می‌گوید: " شهید شیر سوار در رختخواب مردن را ننگ می‌شمرد... وقتی یارانش به شهادت می‌رسیدند، ناراحت می‌شد و می‌گفت: بار الها، چرا مرا شایسته شهادت نمی‌دانی؟ ای کاش من جای نیروهایم بودم" @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
‍ فرمانده بی‌بدیل جنگ‌های کلاسیک در مقابل دشمن بعثی 🔹با شروع جنگ تحمیلی شهید حسن آقارب‌پرست؛ مظلوم‌ترین منطقه درگیری، یعنی خرمشهر را در نظر گرفت و برای دفاع به آنجا رفت. در خرمشهر دشمن با چندین لشکر و جدیدترین تجهیزات حریصانه جلو آمد. وی با اصولی که از رزم می‌دانست و با توجه به امکاناتی که در دسترس داشت، نیروهای نظامی و مردمی را سازماندهی کرد؛ در مقابل دشمن ایستاد و با نیروی بسیار کمی که در آنجا بود، از پیشروی دشمن بعثی جلوگیری کرد و توانستند ۳۴روز تمام در برابر تجهیزات دشمن ایستادگی و مقاومت کنند. 🔹در سال۱۳۶۰، خدا شهید حسن آقارب‌پرست را به میهمانی خانه خود دعوت نمود. وی پس از مراجعت از سفر مکه، در اداره دوم ستاد مشترک ارتش مشغول به کار شد و تا سال ۱۳۶۲ در این مسئولیت خطیر باقی ماند. پس از مدتی دلش آرام نگرفت و به صورت داوطلب، دوباره راهی جبهه‌های نور علیه ظلمت شد. به نظر او جبهه، تجلی گاه نور خدا و جایگاه تزکیه نفس بود. 🔹شهید صیاد شیرازی در خصوص شهید اقارب‌پرست گفته است:«شهید آقارب‌پرست یک مذهبی ریشه‌دار و یکپارچه شور و عشق و متعهد به اسلام بود و در مورد این شهید بزرگوار به صراحت می‌گویم که از زمانی که با او از نزدیک ارتباط داشتم تا لحظه شهادت، فردی متعهد و متدین و دلسوز و پرکار بود و هر روز که می گذشت بر تقدس و دیانت او افزوده می‌گردید.» @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
♦️شهید زرین تک تیرانداز مشهور جنگ 🔹شهيد عبدالرسول زرين با شروع جنگ، راهی غرب کشور شد و بعد از آن به جبهه جنوب اعزام شد و در کنار سردار شهید حاج حسین خرازی به نبرد پرداخت . وی در جنگ‌های نامنظم و دیگر عملیات‌ها به‌عنوان تک تیر انداز شرکت می‌کرد و ضربات محلکی به دشمن وارد کرد و بارها زخمی شده بود و ۶۰ درصد از کار افتادگی داشت. شهید خرازی معافیت او را از رزم صادر کرده بود اما نشستن برای این رزمنده دلاور معنایی نداشت. 🔹بنا به گفته‌های همرزمان شهید عبدالرسول زرین، صدام بیش از بیست تک تیر انداز ماهر بین‌المللی را برای شکارش به جنگ فرستاده بود. بعضی از آنها، از اروپا، آمریکا و حتی از شوروی آن زمان به خدمت گرفته شده بودند که تعدادی از آنها به دست این شیرمرد لُر از پای درآمده بودند. @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
♦️حماسه فتح جزیره بوارین به فرماندهی شهید نظری 🔹شهید حجت نظری چند ماه بعد از ازدواجش به جبهه رفت. او که معاونت گردان امام حسین(ع) از لشکر قدس را برعهده داشت از سوی فرماندهی لشکر به‌عنوان فرمانده گردان انتخاب شد. در ابتدا این پست نظامی را قبول نکرد؛ چرا که معتقد بود شایستگی این مسئولیت را ندارد و گفت: «دلم می‌خواهد در کنار باقی بسیجیان باشم و بجنگم»؛ اما فرمانده لشکر تأکید کرد باید کاری که به او محول شده انجام دهد. 🔹چند‌ماه از انتصاب شهید نظری نگذشته بود که عملیات کربلای ۵ پیش آمد و او همراه با نیروهایش به منطقه رفت اما در بین راه هواپیماهای دشمن آنها را بمباران کردند و تعداد زیادی از رزمنده‌ها مجروح و شهید شدند. شهید نظری با این اتفاق نه‌ تنها روحیه خود را نباخت بلکه برای بازسازی گردان دست به‌کار شد و حماسه فتح جزیره «بوارین» را رقم زد. … ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
♦️خبر شهادتش را رادیو عراق هم اعلام کرد 🔹شهید عبدالحسین ناجیان اصل با مدرک مهندسی‌اش به جبهه رفت و همپای راننده بلدوزرها و سنگرسازان بی‌سنگر تلاش کرد تا راه را برای پیشروی و موفقیت رزمنده‌ها باز کند. 🔹عبدالحسین ناجیان در سمت «فرماندهی ستاد پشتیبانی جنگ جهاد جنوب» به خاطر فعالیت‌های بی‌شائبه و شبانه‌روزی‌اش به «حسین فنی» مشهور شده بود. 🔹خبر شهادتش را رادیو عراق اعلام کرد که فرمانده ستاد رزمی مهندسی ایران شهید شد. @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
شهیدی که شب بعد از عروسی خود هم به جبهه رفت 🔹شهید فاضل در سال ۶۲ ازدواج كرد اما شب بعد از عروسی راهی منطقه شد و گويا هيچ قيد و بند زمينی نمی‌توانست او را از حضور در جبهه و دفاع از اسلام و انقلاب، اطاعت از امام و ادامه راه شهيدان بازدارد. 🔹انوشیروان رضایی فاضل در آزمون سال ۱۳۶۴ شرکت کرد و در رشته‌ی صنايع اتومبيل دانشکده‌ی فنی شهيد منتظری مشهد قبول شد، ولی چون تاروپودش با جنگ گره‌خورده بود، تمام دل‌بستگی‌ها را رها کرد و هجرت دوباره‌ای را به‌سوی دانشگاه اصلی، يعنی جبهه آغاز کرد. @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
📷معاون و یار گمنام شهید حاج همت 🔹شهید اکبر زجاجی با عزمی جزم و اراده ای قوی در محور عملیاتی مریوان به ترسیم نیرو و ادوات و تجهیزات پرداخت و برای نخستین بار برنامه گشت و شناسایی را به اجرا درآورد و از این طریق ضربات مهلکی به ضد انقلاب وارد ساخت . 🔹برادر شهید زجاجی در خاطره‌ای از وی می‌گوید : " پیش از عملیات بیت المقدس حادثه‌ای پیش آمد که موجب شد مقداری از مهماتی که در حال تخلیه بود منفجر شود. چندین ماشین پر از مهمات هم ایستاده بودند؛ رانندگان فرار کردند. حاج اکبر پشت ماشین مهمات پرید و ماشین را از محل انفجار دور کرد اگر شهامت اکبر در آن روز نبود همه مهمات منفجر می‌شد. @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
‍ شهیدی که هیچ وقت خبر پدر شدنش را نشنید 🔹شهید رستم‌على آقا باباپور برای آخرين بار در ۱۵ بهمن ۱۳۴۶ با وجود آگاهی كامل از وضع همسر بيمارش که مدت چهار ماه براى حمل فرزند سومش بسترى بود به جبهه حق عليه باطل عزيمت كرد. فرزند سومش در شب اول ماه مبارك رمضان ساعت ۴ بعدازظهر چشم به جهان گشود در صورتي كه ساعت ۴ بعدازظهر روز پنجشنبه مورخه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۶۵ در منطقه عملياتى فاو گلوله دو زمانه بر سر مباركش اصابت و قبل از شنيدن خبر ولادت فرزندش به آرزوى ابديش نائل شد. 🔹آخرین نامه‌ای که همسر شهید برای او نوشت و درست چند دقیقه بعد از شهادتش رسید و محتوای نامه چنین بود : "رستم‌علی جان، امروز تو پدر شدی، من هول شدم، سلام، وای نمی‌دانی چقده قشنگه، بابا ابوالقاسم، نام پسرت رو گذاشته مهدی. من گفتم: تو بابای رستم‌علی هستی. صاحب اختیاری. گذاشت مهدی. بخدا عین خودته. كشیده و سبزه و ناز، میای؟ باید بیای. شنیدم عملیات شده، رادیو گفت: فاو گرفتین، این فاو چی هست؟ چی داره كه ولت نمی‌كنه؟ تلویزیون نشان داد، هی نگاه كردم. آخه شماها همه مثل هم هستید. مهدی بهانه باباش و می‌گیره، تو رو جان مهدی بیا، دلم بد جوری تنگ شده. یه تكه پا بیا، بعد برو... جنگ كه فرار نمی‌كنه، ناسلامتی بابا شدی‌ها. همه سلام دارند. زود میائی، منتظرتم خیلی... باشه" دوستت دارم... زهراء @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
‍ شهیدی که در هنگام شهادت درحال خواندن قرآن بود 🔹در اواخر سال ۱۳۶۳ به سمت فرمانده مرکز آموزش‌های هوایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا زمان شهادت در همین پست خدمت می‌کرد. در همین زمان تحولات بزرگ در این مرکز انجام شد و او خدمات ارزنده‌ای را در این مرکز انجام داد و از خود یادگاری مناسب برجای گذاشت.با وجود انجام بیش از ۱۸۰۰ سورتی پرواز و انجام مأموریت‌های جنگی همواره می‌گفت: «اگر فرماندهی بر من تکلیف نبود، مایل بودم حضور مستقیم و بیشتری در جبهه‌ها داشته باشم.» 🔹نقل است کسانی که پیکر شهید محمود خضرایی را مشاهده کردند می‌بینند که در یک دستش تسبیح و در لا به لای انگشتان دست دیگرش ورق‌های قرآن بوده است با مضمون این آیۀ شریفه «... ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.»(آل عمران /۱۴۷) است. شهید خضرایی به آرزوی دیرینه خود رسیده بود. او بارها می‌گفت: «من دوست ندارم که بر روی زمین بمیرم، دوست دارم تا در آن بالا بمیرم. و حقیقتا که چه خوب شهید شد و چقدر زیبا به آرزوی خود رسید در آن بالاها درحال راز و نیاز با خدای خود. ان شاءالله که خداوند با قرآن محشورش نماید.» @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
‍ اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ 🔹شهید حسین لشکری سه ماه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت ۸ سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ وی را از سایر دوستان جدا نمودند و قسمت دوم دوران اسارت ۱۶ سال به طول انجامید. 🔹امیر سرتیپ خلبان حسین لشکری پس از ۱۶ سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در روز هفدهم فروردین سال ۱۳۷۷ به ایران بازگشت. 🔹خلبان آزاده حسین لشکری در دوران اسارت خویش سال‌ها به دور از چشم نیروهای صلیب سرخ و بدون آنکه خبری از او در اختیار خانواده‌اش گذاشته شود، غریب و تنها بود و در سال ۱۳۷۴ حدود پانزده سال پس از اسارت، نخستین نامه‌اش را برای خانواده و همسرش فرستاد. 🔹اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ، وقتی رفت ۲۸ ساله بود، وقتی برگشت ۴۷ سال از عمرش می گذشت. پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛ دندانهایش همه ریخته بود و اینها همه آثار شکنجه‌هایی بود که به جرم کار نکرده سرش آورده بودند. شیرینی دیدار چهره تغییر کرده‌اش را از یادم برد. پسر چهار ماهمان حالا ۱۸ ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را می دید... اینها گوشه ای از صحبت های خانم حوّا لشکری همسر سرلشکر خلبان شهید حسین لشگری است؛ درد روزهای نبودن و ۱۸ سال اسارت همسر کم کم داشت به دست فراموشی سپرده می شد که شهادت برای همیشه این دو را از هم جدا کرد و دیدار را به قیامت انداخت. @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم