eitaa logo
مدافعان حرم
914 دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
27 فایل
🔸حاج قاسم سلیمانی: عشق به مهدی(عج)، عشق به خداست.
مشاهده در ایتا
دانلود
هم‌ارشدحقوق‌بود🎓 هم‌ورزشکاࢪوقو؎ وقتۍ‌میخواست‌بره‌بیرون‌ده‌دست‌لباس‌عوض‌ میکرد‌تالباساش‌باهم‌ست‌باشن👕 تازھ‌برادࢪش‌اصرار‌داشت‌براے‌ادامه‌تحصیل‌به‌آلمان‌برھ اما‌از‌همه‌اینا‌گذشت(:✋🏼 |••بابک‌قصه‌ما‌گذشت!!••| وبرا؎دفا؏‌از‌حرم‌سید‌ه‌زینبۜ جونشو‌داد و‌درآخر‌هم‌خدا‌خریدارش‌شد🕊•• 🌹 🎓 @modafean_14
. اگر‌میدید‌کسی‌توان‌مالی‌💸برای‌رفتن‌ به‌کلاس‌زبان‌رو‌نداره‌براش‌کلاس‌زبان‌و‌ انگلیسی‌میذاشت‌بیشتر‌هم‌سعی‌میکرد‌به‌ بچه‌ها‌کمک‌کنه‌تحقیق‌میکرد،میگشت‌افراد‌ نیاز‌مند‌راپیدا‌کنہ‌بہشون‌کمک‌کنہ.🌱 برای‌کسایی‌که‌دوستاش‌معرفی‌میکردن و‌بچه هاے‌محل‌معلم‌خیلی‌خوبی‌بود❤️ وقتی‌به‌کسی‌قول‌میداد‌که‌تایم‌آموزش‌ داشته‌باشه‌تمام‌سعی‌خودشو‌میکرد‌که بد‌قول‌نشہ‌اگرم‌فکر‌میکرد‌که‌نمیتونه‌و وقت‌نداره‌اصلا‌قول‌نمیداد‌چون‌دوست نداشت‌بد‌قول‌بشہ...🙂 ✤☫@modafean_14
فرازے‌ازوصیٺ‌نامہ‌شہید↓♥️🖇 ♡←بہ‌تو‌حسادت‌میکنندتومکن! ♡←توراتکذیب‌میکنندآرام‌باش! ♡←تورامیستایند‌فریب‌مخور! ♡←تورانکوهش‌میکنند‌شکوه‌مکن! ♡←مردم‌ازتوبدمیگویند‌اندوهگین‌مشو! ♡←همہ‌مردم‌تو‌را‌نیک‌میخوانند‌ ♡←مسرورمباش!آنگاه‌از‌ما‌خواهۍ‌بود ❤️ ✤☫@modafean_14
^'💜'^ مادر‌شہید: بابڪ رفت سربازی محل خدمتش رشت بود. در زمان سربازی هرازگاهی خونه نمیومد میگفت:"جای دوستانم ڪه مرخصی رفته ان،موندم" بعدها فهمیدیم‌ڪه به ڪردستان میرفته واونجا لب مرز وداوطلبانه خدمت میڪرده🙂 ♥️🕊 ╔══❖•°♥ °•❖══╗ ✤☫@modafean_14 ✤ ╚══❖•°♥ °•❖══╝
🌹 زنگ زد گفت:سامان همین الان وسایلتو جمع کن، دو روز بریم قم گفتم: بابک جان میشه چند روز دیگه بریم؟گفت:نه همین الان! با اصرارم که بود دوتایی راه افتادیم از رشت رفتیم قم اونجا ازش پرسیدم: بابک این‌ همه عجله و اصرار برای چی بود؟!گفت: برای‌ فرار‌ از گناه‌! اگه میموندم رشت، دچار‌ ‌یه‌ گناه‌ میشدم برای همین‌ اومدم‌ به‌ حضرت‌معصومه(س)‌ پناه‌ آوردم 👤به روایت رفیق شهید دیدی رفیق؟ 👈🏾شهدا اینجوری از گناه فرار میکردن🏃‍♂ اون وقت ما گاهی با دستای خودمون خودمونو تو معرض گناه قرار میدیم🙂💔 ╔══❖•°♥ °•❖══╗ ✤☫@modafean_14 ✤ ╚══❖•°♥ °•❖══╝
بابک اعتقاد داشت که لازم نیست کارهایش را به کسی نشان دهد و لازم نیست دیگران بدانند چه کاری انجام میدهد. او رضایت مردم را نمیخواست را میخواست ╔══❖•°♥ °•❖══╗ ✤☫@modafean_14 ✤ ╚══❖•°♥ °•❖══╝
1.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی حال میده یه بچه خوشگل دنیا بیاری... خیلی حال میده تو کودکی همه جا از ادبش و تو بزرگی از اخلاق و صفا و صمیمیتش حرف بزنند... خیلی حال میده به سنین جوانی که رسید وقتی نگاش کنی دلت بره... خوشگل... خوشتیپ... آقا... ولی از همه اینا باحال تر می دونی چیه؟ اینه که وقتی بعد چندین سال چشم انتظاری استخونای پسر خوش تیپت رو بیارن، کفن رو بگیری سمت آسمون و آروم بگی: اللهم تقبل منا هذا القلیل... 😭🥀 🕊🌱 ╔══❖•°🖤 °•❖══╗ ✤🏴@modafean_14 ✤ ╚══❖•°🖤 °•❖══╝
... همین‌است‌دیگر . . ! بہ‌ناگہ،پنجرھ‌ای بازمیشود بہ‌سمت‌بھشت . . مھم‌تویۍڪہ‌چقدر ازدلبستگۍها؎این‌طرفِ‌پنجره دل‌ڪَنـدھ‌ ای! .. ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14   🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
🌿🌿🌿 💌دو ماہ قبل از شہادتش بود . گفت : امشب بیا بــریمـ قم. گفتمـ : ڪــار دارمـ نمےتومـ. اصرار ڪرد و راهےشدیمـ بعدا ازش پرسیدمـ : چــرا می‌خواستۍ حتما امشب بیاے قم ؟! گفت براے فرار از گناه ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14   🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
شب‌قبل‌ازشهادت‌ بابڪ‌ بود. یہ‌ماشین‌مهمات‌تحویل‌من‌بود. من‌هم‌قسمت‌موشکی‌بودم‌و‌هم‌نیروی‌آزادادوات. اون‌شب‌هوا‌واقعا‌سردبود بابڪ‌ اومد‌پیش‌من‌گفت: " علےجان‌توۍچادر‌ جا‌نیست‌من‌بخوابم. پتوهم‌نیست" گفتم : تو‌همش‌از‌غافلہ‌عقبےبیا‌پیش‌‌خودم گفتم:بیا‌این‌پتو ؛اینم‌سوءیچ برو‌جلو‌ماشین‌بخواب،‌من‌عقب‌میخوابم ساعت‌3شب‌من‌بلند‌شدم‌رفتم‌بیرون دیدم‌پتوروانداختہ‌رو‌دوش‌خودش‌ داره‌نمازمیخونہ (وقتی‌میگم‌ساعت‌(۳)صبح‌یعنےخداشاهده اینقدرهواسرده‌نمیتونےازپتوبیاۍبیرون!!) گفتم: بابڪ بااینکارا‌شهید‌نمیشےپسر ..حرفےنزد😔 منم‌رفتم‌خوابیدم. صبح‌نیم‌ساعت‌زودتراز‌من‌رفت‌خط و‌همون‌روزشهید‌شد💔 به‌نقل‌از‌همرزم‌ ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝