eitaa logo
| کانال مدافعــٰان امنیـت |
1.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
164 ویدیو
1 فایل
💠 بســم رب الشهــداء و الصدیقیــن 💠 🔷 این کانال به منظور پاسداشت مقـام شهدای مظلوم امنیت راه‌اندازی گردیده است. 🔷️ 🕊 ایستادن پای وطــن مرد می‌خواهد... 🥀 🔰 راه‌های ارتباطی: • @ya_Mahdi_313_khoban
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 جمعیت زیادی با سلاح گرم و سرد به ما حمله کردند، با گاز اشک آور موفق شدیم آنها را وادار به عقب نشینی کنیم... اما غافل از این بودیم که تعدادی از اغتشاشگران وابسته به ضد انقلاب، مسلح در بین جمعیت هستند، شهید الماسی در کنار من به زمین افتاد، وی مورد اصابت گلوله به قفسه سینه قرار گرفته بود. تیرهای بی هدفی نیز به سمت ما و جمعیت شلیک می شد، صدای صوت مرمی گلوله ها از بغل و بالای سرمان رد می شد. به سمت ما کوکتول مولوتف هم پرتاب کردند. همرزم این شهید بزرگوار گفت: این شهید عزیز( رضا الماسی ) در آن لحظه، غیر از یک باطوم، چیزی در دست نداشت و ناجوانمردانه به شهادت رسید. 🔸️شهر بوکان | ۲۴ آبان ۱۴۰۱ 📝_روایت از همرزم شهید رضا الماسی ------------------------ 🔘 به کانال شهدای بابصیـرت و مدافـع امنیـت بپیوندید: 🥀 @modafean_amniat
[محاصره وحشیانه] حدود ساعت ۱۲ ظهر پس از آغاز درگیریِ اغتشاشگران در بهشت سکینه، عده ای از آنها سید روح‌الله را دوره کردند تا از دیدرسِ دوستانش دورباشد. به گفته یکی از همراهانش، سید به سمتی حرکت می‌کرده که مهاجمان از بقیه دوستانش دور شوند و فقط سرگرم حمله به او باشند. به بلوار اصلی کمالشهر و مرکز شلوغی‌ها که می‌رسند، زن و مرد، چند نفره به او حمله می‌کنند و با لگد به بدن او می‌کوبند. جسمش را روی زمین می‌کشند و به زیر کامیون می‌اندازند. اما انگار عقده‌هایشان تمام شدنی نیست؛ با چاقو به راه می‌افتند و با چند ضربه از پشت، قلبش را می‌شکافند وچاقو را از کمر تا شکمش فرومی‌کنند. پیکر نیم جان و نیمه برهنه‌اش را به شکل صلیب در خیابان رها می‌کنند و حتی نمی‌گذارند کسی برای کمک‌ به او نزدیک شود. شاید اگر فیلم‌ها از صحنه این جنایت نبود، باورش برایمان سخت می‌شد. "شاید این چیزها را فقط در روضه‌های کربلا و داستان جنایت‌های داعش شنیده‌ایم." پیکر بیجانش را آنقدر لگد می‌زنند که با توجه به فیلم های موجود، صدایی از بین خودشان فریاد می‌زند؛ دیگه بسشه ولش کنید... مگر می‌شود؟! چرا یادمان رفته ما هموطن بودیم؟! 🌹شهید مدافع امنیت سید روح الله عجمیان🌹 ------------------------ 🔘 به کانال شهدای بابصیـرت و مدافـع امنیـت بپیوندید: 🥀 @modafean_amniat
🌹 سرهنگ پاسدار مهدی ملا‌شاهی‌زارع و بسیجی مهدی کیخا جهان تیغی سوم آبان ماه ۱۴۰۱ پس از پایان ساعت کاری در سپاه سلمان سیستان‌و‌بلوچستان عازم منزل بودند که سرنشینان یک خودرو در میدان پرستار زاهدان با اسلحه کلاشنیکف آن‌ها را به رگبار بستند و ترور کردند. ------------------------ 🔘 به کانال شهدای بابصیـرت و مدافـع امنیـت بپیوندید: 🥀 @modafean_amniat
•| |• همسر شهید درحال باز کردن قفل درب خانه بود که با صدای شلیک متوجه اصابت گلوله به شهید علی‌نژاد می‌شود؛ تیرهای نخست به سر و صورت این شهید گرانقدر برخورد می‌کند. شهید علی‌نژاد همزمان برای در امان ماندن فرزند خردسالش او را به آغوش می‌کشد و جان او را نجات می‌دهد. ضاربین در ادامه چندین گلوله نیز به سمت همسر شهید هم شلیک می‌کنند و او را مجروح می‌کنند و بلافاصله از محل متواری می‌شوند. هر سه به بیمارستان منتقل‌ می شوند اما شهید حمزه علی‌نژاد به دلیل شدت جراحات به شهادت می‌رسد. _ تاریخ شهادت : ۵ / ۸ / ۱۴۰۱ 🌹🕊 ------------------------ 🔘 به کانال شهدای بابصیـرت و مدافـع امنیـت بپیوندید: 🥀 @modafean_amniat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•||• 🔷️ صحبت‌های پدر در مراسم سالگرد شهادتش 🔹آن‌قدر آرمان را زده بودند که چهل دقیقه طول کشیده بود یک مسیر چهل متری را برود. 🔹 انگشت‌های او له شده بود ...😔💔 ------------------------ 🔘 به کانال شهدای بابصیـرت و مدافـع امنیـت بپیوندید: 🥀 @modafean_amniat
۱۴۰۱ / ۸ / ۱۲ 🌹《شهید حمید پورنوروز》🌹 ساعت حدود ۱۸:۴۵ بود که صدای بی‌سیم بلند شد فرمانده گفت "بچها بیایید، آشوبگران در حال بستن خیابان‌ها و آتش زدن سطل آشغال‌ها هستند، خودتان را برسانید" آشوبگران با شنیدن صدای موتور بچهای گردان فرار کردند، لیدرهای اصلی به سمت یک کوچه فرار کردند اما وقتی متوجه بن‌بست بودن کوچه شدند و دیدند راهی فراری ندارند، درب یک منزل را شکستند و وارد آن منزل شدند. موتور حمید زودتر از بقیه دوستانش به آن کوچه رسید، حمید با شنیدن صدای پیرزنِ صاحب‌خانه که از ترس فریاد می‌زد نتوانست منتظر بماند تا بقیه دوستانش برسند؛ پیاده شد و وارد منزل شد. تعدادی از آشولگران پشت درب منزل ایستاده بودند تا نگذارند رفقای حمید وارد منزل شوند، اینجا بود که حمید تنهای تنها ماند بین یک عده آدم بی‌رحم ... با هرچه که در دست‌شان داشتند حمید را زدند و یکی با سنگ به سرش و دیگری با چاقو به گردنش و چند نفری هم به جان پهلویش افتادند ... آنجا بود که ندای "سلام بر مادر" بلند شد و روضه مجسم مادر شد، روضه غریب گیر آوردنت. ------------------------ 🔘 به کانال شهدای بابصیـرت و مدافـع امنیـت بپیوندید: 🥀 @modafean_amniat