فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسینجان❤️
در سینه بِشڪنم نفسِ خویش را به غم
گر بے غمت زِ سینه بر آیَد نفس مرا
باز هم توفیق ندارم، از دور سلام♥️ ⃟
🚩 «السَّلاَمُ عَلَيکَ يَا أَبَا عَبدِالله وَ عَلَى الأَروَاحِ الَّتِي حَلَّت بِفِنَائِکَ، عَلَيکَ مِنِّي سَلاَمُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللهَ آخِرَ العَهدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم، اَلسَّلاَمُ عَلَى الحُسَينِ وَ عَلَى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وَ عَلَى أَولاَدِ الحُسَينِ وَ عَلَى أَصحَابِ الحُسَين.»
💠 شب جمعه،
زیارتی #امام_حسین علیهالسلام
@Modafeaneharaam
❌برای درمان مشکلات جنسی و زناشویی
به آیدی زیر مراجعه فرمایید.
🆔️https://eitaa.com/joinchat/1444086084C6baf5e1dd5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💣 ببینید | انفجار بمب در نماز جمعه تهران هنگام خطبه آیتالله خامنهای در سال ۱۳۶۳
➕ بیانات امام خمینی درباره واکنش آیتالله خامنهای و نمازگزاران به حادثه
📅 ۲۴ اسفند۶۳شهادت جمعی از نمازگزاران نمازجمعه
@Modafeaneharaam
💞برشی ازکتاب قصه ی دلبری 💞
🌟💜وقتی می رفت ماموریت باعکس های امیرحسین اذیتش میکردم.
لحظه به لحظه
عکس تازه میفرستادم برایش.
می خواستم تحریکش کنم زودبرگردد.
حتی صدای گریه و جیغش را ضبط میکردم ومی فرستادم.🖇⚡️
ذوق میکرد.هرچی استیکربوس داشت می فرستاد.
دائم میپرسید چی بهش میدی بخوره چیکارمیکنه
وقتی گله میکردم که اینجا تنهایم وبیا
میگفت بروخداروشکرکن حداقل امیرحسین پیش توهست منکه هیچ کی پیشم نیست.💞🌟🍃
💜✨🌷میگفت امیرحسین روببر تموم هیئت هایی که باهم می رفتیم.🕊🌸
خیلی یادش میکردم در آوردن وبردن امیرحسین به هیئت به خصوص موقع برداشتن ساک و وسایلش.👌🌸
هیچوقت نمیگذاشت هیچکدام را بردارم
چه یک ساک یه سه تا.
به مادرم میگفتم ببین چقد قُدِّه نمیذاره به هیچ کدومش دست بزنم.❤️🌟✅🌷🍃
#شهیدمحمدحسینمحمدخانے
@Modafeaneharaam
224.mp3
2.01M
💬 قرائت "زیارت عاشورا"
🎧 با نوای استاد فرهمند
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمــان ارواحنا فداه ❤️🌹
شروع چله:۱۴۰۱/۱۲/۲۴
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌹🌹🌹🌹🌹: *داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار* * #نویسنده_غلامر
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
*#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
*#نویسنده_غلامرضا_کافی*
*#قسمت_چهل_و_چهارم*
آوردیمش پایین و توی سنگر که رفته بودیم برای ماموریت نشستیم و سه چهارتا پتو به زور دورش پیچیدیم تا یک ذره گرم بشه و بتونیم مأموریت مون را انجام بدیم و برگردیم. توی همون موقعیت دست از شوخی بر نمی داشت و یک چیزی می گفت ما بخندیم و نگران نباشیم.
غلامعلی خیلی شوخ طبع بود.تمام ماموریت هایی که میرفتیم با وجود غلامعلی و شوخ طبعی هایش به بچهها سخت نمی گذشت. با اینکه منطقه کردستان سختی های زیادی داشت موقع برگشتن بچه ها بشاش تر بودند و سختی مأموریت توی تنشان نبود.همه ماموریت هایی که توی کردستان داشتیم تقریباً من با غلامعلی همراه بودم و دیگه با تمام روحیاتش آشنا بود.
بعضی مأموریت ها سه چهار نفری بود و بعضی ها دسته جمعی و بیش از ۱۰ نفر.
یکی از ماموریتهای که برای پاکسازی روستای شنبه در نزدیکی بوکان رفته بودیم،علاوه بر غلامعلی تعدادی از دوستان دیگه هم همراه ما بودند. تمام روستاهای بوکان پر از نیروهای حزب کومله و دموکرات بود و ماموریت داشتیم به روستای شنبه برای پاکسازی بریم. اونجا که رسیدیم هیچ رفت و آمدی دیده نمی شد.صدایی جز صدای پارس سگ و آواز مرغ و خروس به گوش نمی رسید و ما از صدای همین ها متوجه می شدیم که این روستا خالی از سکنه نیست.
همه میدونستیم که دلیل سکوت در این روستاها ترسی است که حزب کومله به دل اهالی انداخته و به آنها گفته بودند که نیروهای سپاهی گروهی وحشی و خونخوار هستند و حتی به آنها گفته بودند که رزمنده های سپاه شاخ هم دارند.
شبها این روستاها در اختیار نیروهای کوموله بود و حسابی در دل این اهالی ترس انداخته بودند و مردم روستاها هم از سر سادگی این حرفها را باور می کردند و وقتی نیروهای ما وارد این روستاها می شدند همه اهالی توی خانههای خود مخفی می شدند.
ما هم که وارد روستا شدیم هیچکس رو ندیدیم.تعجب می کردیم که چطور به هم خبر می دادند که ما وارد روستا شدیم و دیگه احدی بیرون نمیومد.همین که با بچه ها داشتیم می رفتیم متوجه شدیم که پیرمردی توی مزرعه مشغول زراعت و کشاورزی است. تعجب کردیم که این چرا نرفته مخفی بشه.
از دور هم بچه ها می خندیدند و می گفتند:
_این دل شیر داره!
یکی میگفت بچهها دیگه خودمون داره باورمون میشه که ترسناکیم
و همه زدن زیر خنده.
ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلامامامزمانم✋🏻
هر صبح ڪہ سلامت میدهم
و یادم می افتد که صاحبی
چون تو دارم:↯
کریم، مهربان، دلسوز، رفیق،
دعاگو، نزدیک...
و چھ احساسِ نابِ آرامش بخش
و پر امیدی است داشتنِ تـو...🕊
سلام ا؎ نور خدا در تاریڪی ها؎ زمین
#اللہمعجللولیکالفرجــــــ♡
تعجیل در فرج مولامون صلوات
@Modafeaneharaam
هر سختی و تنگنایی
راه خروجی دارد
امیرالمومنین علیه السلام
#حدیث
@Modafeaneharaam
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆
🔆بخـــــوان 🍀آیه 23#جوشن_کبیر 🍀
به نیت رفع موانع ظهورمولاصاحب عصر
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»*
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 عمل مقدس چیست؟
از کجا میآید و چه تفاوتی با عمل بزرگ و استراتژیک دارد؟
چگونه می توان با عمل مقدس راهی گشود و در تاریخ ماندگار شد؟
🎧 در ویدیوکستها گزیدهای از بیانات ماندگار شهید حاج قاسم سلیمانی را میشنوید
@Modafeaneharaam
🔺مرحوم حاج سید احمد خمینی:هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست
🔹میخواستند مرا در مقابل آیت الله خامنهای قرار دهند توی دهانشان زدم
🌷25 اسفند سالگرد رحلت یادگار امام حاج احمد خمینی
@Modafeaneharaam
✅خلاصه سوابق کاری و فعالیت های سیاسی، اجتماعی همزمان
پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از فعالان جنبش اسلامی در انجمنهای اسلامی دانشگاه تهران بود. درحالی که نزدیک به ۹۰ درصد واحد درسیاش را گذرانده بود به خاطر فعالیتهای مبارزاتیاش مجبور به فرار از دانشگاه شد.
وی پس از پیروزی انقلاب به همراه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تسخیر سفارت آمریکا نقش فعالی ایفا نمود. پس از حمله آمریکا و ماجرای طبس جمعی از گروگانها را به طور مخفیانه با خود به تبریز میبرد. در تبریز حدود دو ماه قبل از آغاز جنگ ایران و عراق با تأکید آیتالله مدنی، دادمان فرمانده آذربایجان میشود.
دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی ابتدا به عنوان معاون محمود حجتی وزیر راه و ترابری و مدیرعامل راهآهن جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد و سپس در دی ماه ۱۳۷۹ به مجلس معرفی میشود و با ۲۲۳ رأی موافق به عنوان وزیر راه و ترابری رای انتخاب میشود.
🌺یادشهداباصلوات 🌺
#شهیدرحماندادمان
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ زیبای "آقا مهدی"
🔹بیانات رهبرانقلاب و سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی باکری🌹
@Modafeaneharaam
🌸روایتی از مادر شهید مهدی خندان:
از فردای پیروزی انقلاب تمام زندگی مهدی خلاصه شده بود در کتاب و کتاب و کتاب. خیلی به کتابهای شهید مطهری علاقه داشت.☺️ مخصوصاً وقتی بعد از شهادت ایشان امام گفت که من تمام آثار او را تأیید می کنم. البته بیشتر از تمام کتابها به قرآن علاقه داشت. دائم می دیدیم به هر دوست و آشنایی که می رسد کتابی به او هدیه می دهد، کتابهای مذهبی. یادم هست آن روزها دختر عمه اش در آمریکا درس می خواند. یک روز دیدم مهدی نشست و خیلی با حوصله نامه ای برای او نوشت و بعد یک جلد قرآن و یک جلد مفاتیح الجنان را با تعداد دیگری از کتب مذهبی همراه آن نامه بسته بندی کرد و برایش به آمریکا فرستاد. می دیدم که چقدر خوشحال است. به من می گفت: اگر یک چنین کتابهایی در آمریکا رواج پیدا کند، برای اسلام و انقلاب ما خیلی مفید است.👌 پرسیدم: چطور مادرجان؟ گفت: اسلام دین فطرت و منطق است، دینی که خدای آن به قلم سوگند یادکرده خب مردم آمریکا هم فطرت دارند و انسان اند و اهل منطق. ما با قرآن و کتابهای مکتبی مان خیلی راحت می توانیم آنها را با اهداف انقلاب آشنا کنیم .😊
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار کوتاه اما خاطره انگیـز
با خانواده شهید مدافع حرم
#شهیـد_سیــد_علـی_رضـوی
#روز_شهید
@Modafeaneharaam
خطرناک ترین مزاج 😱😱😱
وقتی زیاد تو بدن ترشح بشه باعث👇👇
خلط پشت گلو❗️
آبریزش دهان در هنگام خواب❗️
چاقی شکم و پهلو❗️
نفخ و ورم❗️
یبوست❗️
همه این ها از سردی مزاج یا بلغمه😱😔
برای درمان وارد لینک زیر بشید و فرم رو پر کنید👇👇👇👇
https://formafzar.com/form/ulrlf
https://formafzar.com/form/ulrlf
https://formafzar.com/form/ulrlf
امضای شهادت🌷
💠مهدی توی #وصیتنامه اش نوشته بود: رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است. آخرین بار ڪہ از #سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده😍
🔰ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟؟؟ گفت #مادر، امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم🕊
🔰 بهش گفتم اگه تو شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم😢 #مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت مادر خدا♥️ هست...
#شهید_مهدی_صابری
📚برگرفته از کتاب فاطمیون.
اثر گروه شهید هادی
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
♨️ شاید باور نکنید
ولی بعضیا، با غذا خوردنشون،
بیشتر از نماز خوندن بعضیای دیگه، به خدا نزدیک میشن!
چطوری؟!
@Modafeaneharaam
224.mp3
2.01M
💬 قرائت "زیارت عاشورا"
🎧 با نوای استاد فرهمند
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمــان ارواحنا فداه ❤️🌹
شروع چله:۱۴۰۱/۱۲/۲۴
@Modafeaneharaam
🌹🕊🌹🕊🌹
روایتی از همسرشهید
یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود.
گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم.
به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود:
همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست #شهدای_کربلا نوشته شود.
آن دنیا منتظرت هستم.
❤️شهید عبدالمهدی کاظمی🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* *#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار* *#نویسنده_غلامرضا_کافی*
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
*#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
*#نویسنده_غلامرضا_کافی*
*#قسمت_چهل_و_پنجم*
نزدیکیهای مزرعه که رسیدیم گفتم: بچهها بریم و یه احوالپرسی کنیم.
_نه بیچاره از ترس میمیره.
یکی گفت:
_بابا این پیرمرد تا ما را ببینه میخواد فرار کنه و پای فرار هم که نداره همونجا پس میوفته بیاید بریم تا متوجه نشده.
_نه میریم پیشش تا ترسش بریزه. شایدم به قول بچه ها دل شیر داره و نمی ترسه.
نزدیک پیرمرد که شدیم فهمیدیم اصلاً متوجه حضور ما نشده و همین که ما را دید وحشت زده چند قدمی از ما دور شد. دستم را به سمتش دراز کردم و گفتم:
_سلام علیکم پدرجان حالتون چطوره؟!
پیرمرد با ترس و وحشت دستش را به سمتم دراز کرد و آروم دست کشید رو سرم و با تعجب نگاه می کرد.
غلام علی هم که همیشه شوخ طبع بود وقتی دیدین پیرمرد دست کشید روی سر من خندید و گفت: «حسن الان وقتشه دکمه شاخ رو بزن»
صدای خنده بچه ها بلند شد و با رفتار بچه ها اون پیرمرد متوجه شد که مردم روستا بیخودی از رزمنده ها میترسند و اخلاق بچه ها واقعا خوبه.
کردستان با تمام سختی هایی که داشت ولی بچه ها در برابر آن سختی ها اصلاً خم به ابرو نمی آوردند. با شوخ طبعی هاشون اونجا را برای خودشان راحتتر کرده بودند. چند وقتی توی منطقه کردستان بودیم که اعلام کردند باید بریم جنوب و آنجا عملیات داریم. من و غلامعلی کنار هم بودیم و توی چند تا عملیات هم باهاش شرکت کردم.چند باری زخمی شد ولی به روی خودش نیاورد و هرچی هم اصرار می کردیم که تو با این حالت نباید توی عملیات شرکت کنی گوشش بدهکار نبود.
همه شور و شوق غلامعلی را می دانستند. با هر ترفندی بود فرمانده را راضی می کرد که توی عملیات شرکت کنه. یک روز قبل از عملیات بدر بود که همه را توجیه کردند که عملیات در پیش است و باید آماده بشیم. غلامعلی هم طبق معمول شور و شوق زیادی داشت و خودش را برای عملیات آماده میکرد.
صبح همان روزی که قرار بود بریم برای عملیات غلامعلی اومد پیشم ولی دیدم حالش زیاد خوب نیست.
_غلامعلی چیزی شده انگار زیاد حالت خوب نیست مثل هر روز میزون نیستی.
_دیشب یه مشکلی برام پیش اومد. دیشب که خواستم برم دستشویی اشتباهی آفتابه نفت را به جای آفتابه آب با خودم بردم و الان تمام بدنم له شده و زخمی.
_چرا حواست نبود پسر !خوب دیشب صدام میکردی ببریمت بهداری.
_نمی خواد لازم نیست.
_لازمه اگه همون دیشب صدامون کرده بودی و رفته بودیم الان بدنت زخمی نشده بود.
اصرار کردیم و غلامعلی را بردیم بیمارستان وقتی گفتیم چه اتفاقی افتاده گفتند که باید تمام دیشب سریع میومدی.
_این تمام بدنش له شده ما نمیدونیم چطور ساکت است و چیزی نمیگه.
خلاصه چند تا با ما دادند و برگشتیم.
ادامه دارد..
@Modafeaneharaam
💠 چه برایمان آورده ای مارکو؟ من هیچی؛ اما بینهایت دوباره با یهعالمه جایزه مثل تبلت، گوشی، لبتاب، دوچرخه و... اومده تا دهه هشتادی هارو با خودش به یه ماجراجویی شگفت انگیز ببره.
🔹️فقط باید ۵ رو به ۱۰۰۰۸۸۸ ارسال کنن تا راهی سفر بشن. bn.javanan.org
🔅کد دعوت=1255664
🔵دیگه نیاز نیست واسه هر عکسی فرزندتو ببری آتلیه چون که
👈آتلیه مجازی کودک افتتاح شد😍🎊
فقط کافیه یک عکس از فرزند دلبندتون بفرستید و یک عکس آتلیهای با تم موردنظر و قیمت مناسب و کیفیت عالی تحویل بگیرید😍☺️
راستی انواع تم هم موجوده😌😉
برای ورود به آتلیه کلیک کن📸
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/541131085C4f4334d91f