eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
35هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
11.1هزار ویدیو
278 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
یادمه همیشه در حال کتاب بود و مخصوصا کتب دینی.... هروقت ازش پیگیر میشدیم متوجه میشدیم که در حال تمام کردن کتاب های مختلفه... خونشون که میرفتیم یه کتابخونه داشت که توش کتاب های مختلف و و دیده میشد... حتی قبل از متاهل شدنشم که یه خونه نقلی خودش داشت که اونجا به و گوش کردن سخنرانی و کارهای روزمره اش مشغول بود ، هروقت اونجا هم میرفتیم میدیدیم چندتا روی هم گذاشته شده... بعضی از کتاب ها که اونقدر سنگین بود فقط بود که میتونست با چندبار مطالعه متوجه اونا بشه... حتی یادمه یه مدت کتاب میگرفت و شروع میکرد حدیث انبیا و اهل بیت علیهم‌السلام را حفظ میکرد و به خاطر همینم بود که بار دینی و مذهبی بالایی داشت و چندباری هم برای سخنرانی به هیئتمون دعوتش کرده بودیم.... خیلی مردی شادی روح شهید بهروز واحدی @Modafeaneharaam
🔹شهید هادی: ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کردن نمی‌خواهیم ما رهبر را میخواهیم برای اطاعت کردن. من اگر نتوانستم رهبرم را ببینم مهم نیست؛ بلکه مهم این است که مطیع فرمانش باشم و او از من راضی باشد‌👌 🌟اول اردیبهشت، سالروز میلاد هادی مبارک🌺 🔹برای شادی روح این شهید بزرگوار ❤️ @Modafeaneharaam
ختم شفا بیمار 🥀💔 تعداد موردنظر رو وارد کنید 🔻🔻🔻 https://EitaaBot.ir/counter/tdh1e اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✔️
یادمه چند سال پیش بود که با یه گروهی رفتیم راهیان نور گروه با صفایی بودن ، بینشون چندتاشون مدافع حرم بودن که اواخر سفر دیگه کم کم با هم رفیقم شده بودیم.... تو مسیر برگشت به کرج بودیم و داشتیم با رفقای جدیدمون صحبت میکردیم که حرف از محلمون شد... اونا که اسم محلمون ترک آبادو شنیدن دونه دونه شروع کردن از بچه محلامون نام بردند که رسیدن به اسم .... ما گفتیم آره میشناسیمش تو پایگاه بسیج خودمونه اصلا و هیئت های خودمونیمونم میاد... یه کمی که صحبت کردیم گفت خیلی مرده🖤 گفتیم چطور ؟ گفت ما تو منطقه باهاش آشنا شدیم... تو منطقه خیلیا هستن شبا بیدار میمونن ولی بعد از اینکه همه شب بیداری یاشون تموم میشد تازه میزد بیرون از چادر و آسایشگاه و میرفت بیرون... یه شب از سر کنجکاوی رفتم دنبالش ، دیدم رفت سراغ دستشویی های مقر و شروع کرد دستشویی هارو شستن و نظافت کردن 💚🖤 و بعدشم اومد نمازای شبانه اش رو بیرون از چادر خوند و ادامه روزشو گذروند... از اون به بعد هروقت میدیدمش تازه فهمیده بودم چه کسی بینمونه و خبر نداشتیم... بهشم که میگفتیم قبول نمیکرد و میزد زیرش 😔 ما هم با هم قرار گذاشتیم اگه یه روزی شهید شد بعد شهادتش اینارو بگیم ؛ زرنگی کردی و رفتی و ما موندیم با ای شادی روحش یه بفرستید... @Modafeaneharaam
رفتم و نماز جماعت تموم شده،آقا بهروز هم انتهای مسجد به دیوار تکیه داده بود و قرآن دستش بود و داشت قرآن میخوند.... رفتم نشستم کنارش یه چند دیقه ای کشید تا قرآنش تموم شد و قرآن رو داد دست من و گفت: اینو میشه بزاری سرجاش ؟ گفتم:چشم اومدم بلند شم گفتن :بشین رفتنی میزاری سرجاش... ادامه داد گفت:نگاه کن بیا بهت یه چیزی بگم!.. _جانم +روزانه همیشه چندتا آیه بخون... حتی شده یک آیه... اولش یه آیه میخونی،فردا میکنی دو آیه ،بعد یه صفحه و همینطور ادامه میدی میبینی به جز در روز میرسی.. حتی اگه سختته عربی خوندن معنیشو بشین بخون... اصلا بیکار میشی بخون.... شادی روح شهدا ... @Modafeaneharaam
یادمه چندین سال پیش بیکار نشسته بودم و فکر و خیال خیلی اذیتم میکرد... دیگه کلافه شده بودم که اومد،دید من کلافم و گفت : +چی شده چرا بی حالی ؟؟ _آقا بهروز ته جیبم خیلی خالیه... +چرا سرکار نمیری خو؟ _نیست و کار خوب گیر نمیاد.. دیدم یهو دستمو گرفت از جام بلندم کرد و گفت : +پاشو بریم سرکار !!! _آقا بهروز کجا آخه ؟! +پیش خودم ...! اون موقع ها شغلش برقکاری بود ... یادمه باهم رفتیم کار رو شروع کردیم؛ تو کارش خیلی ماهر بود و نیازی هم به من نداشت چون تکی کار رو در میاورد ولی به هرحال منو برد که یک روزم که شده بیکار نباشم . یادش بخیر... به هزینه خودش غذا گرفت و خلاصه خیلی حق گردنمون گذاشت... خواستم بگم تو پوست و استخونش بود ...🌹 من اینا رو نوشتم که از آقابهروز بگم ... ❤️ بگم که بود و عاشق $شهادت... 🖤 و در آخر به رسید و نصیبش شد .💚 نثار شادی روح و آقا عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌ .🌺 @Modafeaneharaam
▪️امام صادق علیه السلام: مَن ذُكِرنا عِندَهُ فَفاضَت عَيناهُ حَرَّمَ اللهُ وَجهَهُ عَلَى النّار؛ ▪️‌هركس در نزد او از ما ياد شود و او بگريد، خداوند چهره‌‏اش را بر آتش حرام گرداند. 📗كامل الزيارات @Modafeaneharaam
🚨عاقبت بخیری یعنی : 👈- پست و ریاست و میزهای دنیایی را رها کنی، بشوی مدافع حرم بی بی حضرت زینب(س).. 👈-آرزوی شهادت را سالها با خودت داشته باشی وبرایش به آب و آتش بزنی .... 👈- شهید بشوی و سرت به دست بدترین آدم ها جدا بشود و روی نی برود.... 👈- خانواده ای داشته باشی که در مقابل تحویل بدن مطهر شهید ، حاضر به دادن امتیازبه دشمنان نباشند... 👈-بدنت مفقود باشد و بعد از 8 سال ، روز دوم محرم ، روز ورود امام حسین (ع)به کربلا وارد وطن شودو روز عاشورا تشییع و تدفین بشوی.. 👌عاقبت بخیری یعنی حاج عبدالله اسکندری هدیه به شهید @Modafeaneharaam
🌷امام محمد باقر عليه السلام: هیچ عبادتی در روز جمعه نزد من دوست داشتنی‌تر از صلوات بر پیامبر و آل او نیست. وسائل‌الشیعه به یاد شهیدان خدمت..... @Modafeaneharaam
🕊 انسانهایی که به می رسند در برابر ذره ای هوای نفس ندارند! جبران نمی شوی حتی با گریه شدید..... @Modafeaneharaam
🌷 نماز یکشنبه های ماه ✍ کیفیت نماز و غسل آن در تصویر ✅ اگر شرایط غسل فراهم نبود مانعی برای خواندن نماز نمی باشد.... @Modafeaneharaam
💫 🌷کسانی که به زندگی دیگران "نور" میبخشند.... روزی "خورشید" خواهند شد! جبران نمی شوی حتی با گریه شدید..... @Modafeaneharaam
🌺امام رضا (ع) می فرمایند: هرکس بگوید «لاحول و لا قوة الا بالله» خداوند 99 بلا را از وی دفع می کند که آسان ترین آن خفگی و نفس تنگی است. (مکارم الاخلاق ص360) ✅۲۳ذی القعده روز زیارتی حضرت رضا علیه السلام 🌸 @Modafeaneharaam
🌷 نماز با فضیلت و پربرکت یکشنبه های ماه ذی القعدة ✍ کیفیت نماز و غسل آن در تصویر ✅ اگر شرایط غسل فراهم نبود مانعی برای خواندن نماز نمی باشد.... 🌺برای ماهم دعاکنید @Modafeaneharaam
💌 نماز دهه اول ماه ذی الحجه 🔺️ از اعمالی که بزرگان در ده شب اول این ماه، توجه زیادی به آن داشته اند. @Modafeaneharaam
🌹شهیدی که به دلیل نورانیت چهره، منور نام گرفته بود... شهید عباسعلی کریم آبادی اینقدر نورانی بود که وقتی وارد اتاق می شد من چراغ را خاموش می کردم دوستان همرزم اعتراض می کردند که چراغ را روشن کن! من می گفتم تا وقتی منور هست چراغ لازم نیست. 🌹خداوند به دلیل معصومیت ایشان نوری در چهره او قرار داده بود که بهش می گفتیم:" منور "... وقتی ایشان به درجه رفیع شهادت نائل آمد دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند پدرشان گفته بود: قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید چند سوال می پرسم ۱. عباس آیا سر به تن دارد ؟ گفتیم: نه ۲. آیا دو دست دارد؟ گفتیم: نه پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت: خیالم راحت شد... پرسیدیم: چطور؟! 🌹گفت: دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از اینکه او به دنیا بیاید خواب آقا ابوالفضل العباس(ع) را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم و من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضل العباس(ع) به شهادت می رسد . ✍راوی: جانباز تخریبچی اویس زکی خانی "شهید عباسعلی کریم آبادی" هدیه به روح مطهر شهید @Modafeaneharaam
♨️قبل از هر کاری بگوییم: آقا دستمان را بگیر! آیت الله مصباح یزدی رحمه‌الله علیه: باور کنیم بهترین راه برای موفقیت و هدایت، توسل به اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) است. توسل هم [فقط] این نیست که روضه بخوانیم و بنشینیم گریه کنیم! بلکه این هم از توسل است که هرکاری که می‌خواهیم شروع کنیم اول یک برای امام زمان عجل الله بفرستیم و ته دلمان بگوییم: «آقا دستمان را بگیر!» سعی کنیم این برایمان مَلَکه بشود. تجربه‌های زیادی هست که [اهل بیت] در مقام عمل کسانی را که اینگونه رفتار می‌کردند، رها نکردند. @Modafeaneharaam
🌺🌱🌺 خسارت و ضرر برای مؤمن اصلاً متصور نیست. فرمود: 🌟 «ما لنا الّا احدی الحسنیین» یکی از دو بهترین در انتظار ماست؛ یا در این راه کشته میشویم، که این بهترین است؛ یا دشمن را از سر راه برمیداریم و به مقصود میرسیم، که این هم بهترین است. پس در اینجا ضرری وجود ندارد. 💫امام خامنه ای ۱۳۸۹/۰۸ 🌺 @Modafeaneharaam
📋 🕊شهید مدافع حرم " این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @Modafeaneharaam
📋 🕊شهید مدافع حرم " این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه خوردن سیب وعاقبت حلالیت گرفتن از صاحب سیب نقل از استاد دانشمند اگر این چنین باشیم امام_زمان عج را قبل ظهور می بینیم. ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 🕯اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🕯 📜کپی با ذکر برای فرج مجاز است. ‌‌‌‌ @Modafeaneharaam
🔴 ماجرای شنیدنی اطاعت شهید بابایی از سرباز پادگانش! 🔸یکی از همرزمان شهید بابایی می‌گوید: نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورودش به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست. 🔸به بنده حقیر، مسوول وقت فرودگاه، اطلاع دادند دم درب مهمان داری! رفتم و با کمال تعجب شهیدعباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی؟ 🔸خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی‌توانی وارد شوی، من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم. در صورتی که شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بود، نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم. 💐شادی روح پرفتوح شهید بابایی @Modafeaneharaam
🌹🕊🕊🌹 عملیات فتح المبین بود. از پایگاه شکاری همدان برای بمباران مواضع دشمن بلند شدیم. من کابین عقب عباس بودم. بعد از انجام مأموریت، یک هواپیمای دشمن را دیدیم. عباس به تعقیبش رفت،‌ هواپيماي دشمن فرار كرد. دنبال او وارد خاک عراق شدیم، آنجا بنزین کم آوردیم و برگشتیم. حتی نتوانستیم به پایگاه خودمان، همدان، برويم و مجبور شدیم در پايگاه دزفول بنشینیم. شب بود. باید همان‌جا می‌خوابیدیم تا صبح هواپیما سوخت‌گیری و آماده پرواز شود. یک اتاق خالی هم برای استراحت در پايگاه نبود. تمام اتاق‌ها و خوابگاه‌های پايگاه پر از مجروحین عملیات فتح‌المبین بود. به‌ناچار براي استراحت، در اتاقکی که در پائین برج مراقبت پایگاه بود رفتیم. تا صبح صدای انفجار بود که مثل صدای طبل در دزفول می‌پیچید. عباس با حسرت به اين صداها گوش می‌داد و می‌گفت: کاش ما هم می‌توانستیم به خط برویم و بجنگيم. گفتم: عباس هواپیما ما که سوخت ندارد به ميدان برويم! گفت: من الآن اگر نیاز باشد، یک اسلحه کلاش دست می‌گیرم و همراه این بسیجی‌ها به دل دشمن می‌زنم و می‌جنگم. @Modafeaneharaam