14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما مدافعان مرام حسینیم
شهید حجتالاسلام مصطفی ردانیپور با بیان اینکه مرام رزمندگان اسلام همان مرام سیدالشهدا (ع) است، گفت: الان شخص و وجود مقدس امام حسین (ع) که در بین ما نیستند، از نظر ظاهر، مرام حسین در بین ما هست و ما از مرام حسین دفاع میکنیم.
@Modafeaneharaam
#خاطرات_شهدا🌷
#شهیدمهدی_ذاکر_حسینی🌷
مادر شهیدمیگوید:
سید مهدی در آخرین خدا حافظی با چشمان اشک آلود به من گفت:
امام حسین مرا طلبیده است.😭💔
@Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACHjVhJN9DpYXwdfXT30kOeJtOiDYAAX4AAq4NAAJbwilRjyz_8sdhZyQgBA.mp3
3.3M
🎙بشنويد| رهبرانقلاب: شهيد اندرزگو میگفت چند سال است در مشهدم اما حسرت زیارت علی بن موسی الرضا(ع) بر دلم مانده!
▪️انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهيد اندرزگو
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | خمپاره
🔶 ما رو قابل ندونستی؟!
🔰 مجموعه کلیپهای #حکایت_سر
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی #شهید_حججی
#داستان_چهاردهم
@Modafeaneharaam
✅بله ما جیره خواهر هستیم...
میگویند بچه های فاطمیون جیره خوار هستند!
بله ما جیره خواهر هستیم!
جیره خوار امام حسینیم!
جیره خوار حضرت زینب...💔
راوی:سیدمسافر
رزمنده تیپ فاطمیون✌️
@Modafeaneharaam
1_1137491933.mp3
7.14M
#تلنگری 🎧 #بوی_پیراهن_حسین 6
▪️ واقعه عاشورا و ماجرای محرم تراژدی دردناک سالهای گذشته نیست!
طراحی مهندسی شدهی خداوند است،
برای امروزِ انسانهایی که؛
💥در ادعای دوست داشتن امام حسین علیه السلام یکه تازند!
✦ تنها با گشودن سِرِّ این واقعه، می توان ادعا را اثبات کرد !
⚡️ این " سرِّ پیدا " چیست که
هزار و چند صد سال است هنوز نفهمیده ایم؟!
#استاد_شجاعی 🎤
#دکتر_رفیعی
@Modafeaneharaam
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌سر و سِر داشتن حسین فریدون، با گرانندگان سایتهای شرطبندی!
🔹جناب فریدون ظاهرا قصد داشتن با فسادهای مالی_امنیتی چوب حراج به نظام اسلامی بزنن
@Modafeaneharaam
#کلنا_عباسک_یا_زینب_سلام_الله_علیها 🕊🌹🌿
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
مدافع حــ🕊ـــرم ستار اورنگ🌹
فرمانده تیپ دانشجویی دانشگاه امام حسین(ع) بود .
یکی از بهترین تک_تیراندازهای ایران بود✌️
شخصی بود که همیشه میخندید و خوش اخلاق بود. هیچکسی ازش ناراحت نبود.فقط دنبال حل مشکلات و مساءل همکارها و هرکسی که ایشون رو میشناخت بود. هم تهران و هم شهرستان. مراسم تشییع جنازه شون هم میگفتن که حتی از سوریه هم بصورت تلفنی دنبال حل مساءل دوستان بود. بخاطر خصوصیات اخلاقی که داشت ، هم رزم هاشون میگفتن که توسوریه هرکسی که ایشون رو دید جذب اخلاق و رفتار ایشون شد✅
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️(هوالعشق)❤️ #رمان_تنها_میان_داعش 🌹#قِسمَت_بیست_و_پَنجُم🌺 ⇨⇨⇨{+۱۸}⇦⇦
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹#قِسمَت_بیست_و_شِشُم 🌺
⇨⇨⇨{+۱۸}⇦⇦⇦
بدن بیسر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش میخواست که جسم تقریباً بیجانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقهام را رها کرد، روی زمین افتادم. گونهام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بیسر مدافعان شهر ناامیدانه نگاه میکردم که دوباره سرم آتش گرفت. دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد😣 و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!» پلکهایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگهای گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت.😱 عدنان با یک دست موهای مرا میکشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجههای دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریدهاشرا مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم میلرزید.😭 در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط عشق حیدر میتوانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بالاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای اذان صبح در گوش جانم نشست. عدنان وحشتزده دنبال صدا میگشت و با اینکه خانه ما از مقام امام حسن (علیهالسلام)فاصله زیادی داشت، میشنیدم بانگ اذان از مأذنههای آنجا پخش میشود. هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمیرسید و حالا حس میکردم همه شهر مقام حضرت شده و به خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر میشنیدم. در تاریکی هنگام سحر، گنبد سفید مقام مثل ماه میدرخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس میکردم تا نجاتم دهد که صدای مردانهای در گوشم شکست. با
دستهایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم میداد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس میزدم.😭
#اِدامه_دارَد...🌸
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️(هوالعشق)❤️ #رمان_تنها_میان_داعش 🌹#قِسمَت_بیست_و_شِشُم 🌺 ⇨⇨⇨{+۱۸}⇦⇦⇦ بدن بیسر مردان در هر گو
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹#قِسمَت_بیست_و_هَفتُم🌺
چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس میکردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم.😰 عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطر ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم میکردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی میتوانست حرارت اینهمه وحشت را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم.😢 صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم میرسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال میزد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت. حلیه آب آورده بود و عباس فهمید میخواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد. صدایم هنوز از ترس میتپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!» منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.» دل حیدر در سینهمن میتپید و به روشنی احساسم را میفهمید و من هم میخواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غمهایم را پشت یک عاشقانه پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!»❤️ به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!»🙂 اشکی که تا زیر چانهام رسیده بود پاک کردم وبا همین چانهای که هنوز از ترس میلرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟»😢 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم جهاد اومده مردم دارن ثبت نام میکنن، نمیدونم عملیات کِی شروع میشه.» و من میترسیدم تاآغاز عملیات کابوسم تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمیرفت.😭😔
#اِدامه_دارَد...🌸
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: مقدس ترین افراد در درون جامعه ی ما؛ ماندگارترین چهره ها؛ چهره های شهید ما هستند.
ماندگار...! سراسری هم هست. عشق می ورزند با این عکس و با این نام و با این سیره. این بالاترین نقش را در صدور انقلاب ما داشت و بالاترین نقش را در تطهیر جامعه ی ما داشت و سوق دادن جامعه ی ما به سمت مذهب و انقلابی گری. این دو عنصر مهم یک نیروی انقلابی.
@Modafeaneharaam