eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
292 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما مدافعان مرام حسینیم شهید حجت‌الاسلام مصطفی ردانی‌پور با بیان اینکه مرام رزمندگان اسلام همان مرام سیدالشهدا (ع) است، گفت: الان شخص و وجود مقدس امام حسین (ع) که در بین ما نیستند، از نظر ظاهر، مرام حسین در بین ما هست و ما از مرام حسین دفاع می‌کنیم. @Modafeaneharaam
🌷 🌷 مادر شهیدمی‌گوید: سید مهدی در آخرین خدا حافظی با چشمان اشک آلود به من گفت: امام حسین مرا طلبیده است.😭💔 @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACHjVhJN9DpYXwdfXT30kOeJtOiDYAAX4AAq4NAAJbwilRjyz_8sdhZyQgBA.mp3
3.3M
🎙بشنويد| رهبرانقلاب: شهيد اندرزگو می‌گفت چند سال است در مشهدم اما حسرت زیارت علی بن موسی الرضا(ع) بر دلم مانده! ▪️انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهيد اندرزگو @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | خمپاره 🔶 ما رو قابل ندونستی؟! 🔰 مجموعه کلیپ‌های #حکایت_سر برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی #شهید_حججی #داستان_چهاردهم @Modafeaneharaam
✅بله ما جیره خواهر هستیم... میگویند بچه های فاطمیون جیره خوار هستند! بله ما جیره خواهر هستیم! جیره خوار امام حسینیم! جیره خوار حضرت زینب...💔 راوی:سیدمسافر رزمنده تیپ فاطمیون✌️ @Modafeaneharaam
1_1137491933.mp3
7.14M
🎧 6 ▪️ واقعه عاشورا و ماجرای محرم تراژدی دردناک سالهای گذشته نیست! طراحی مهندسی شده‌ی خداوند است، برای امروزِ انسان‌هایی که؛ 💥در ادعای دوست داشتن امام حسین علیه السلام یکه تازند! ✦ تنها با گشودن سِرِّ این واقعه، می توان ادعا را اثبات کرد ! ⚡️ این " سرِّ پیدا " چیست که هزار و چند صد سال است هنوز نفهمیده ایم؟! 🎤 @Modafeaneharaam
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌سر و سِر داشتن حسین فریدون، با گرانندگان سایت‌های شرطبندی! 🔹جناب فریدون ظاهرا قصد داشتن با فسادهای مالی_امنیتی چوب حراج به نظام اسلامی بزنن @Modafeaneharaam
🕊🌹🌿 مدافع حــ🕊ـــرم ستار اورنگ🌹 فرمانده تیپ دانشجویی دانشگاه امام حسین(ع) بود . یکی از بهترین تک_تیراندازهای ایران بود✌️ شخصی بود که همیشه میخندید و خوش اخلاق بود. هیچکسی ازش ناراحت نبود.فقط دنبال حل مشکلات و مساءل همکارها و هرکسی که ایشون رو میشناخت بود. هم تهران و هم شهرستان. مراسم تشییع جنازه شون هم میگفتن که حتی از سوریه هم بصورت تلفنی دنبال حل مساءل دوستان بود. بخاطر خصوصیات اخلاقی که داشت ، هم رزم هاشون میگفتن که توسوریه هرکسی که ایشون رو دید جذب اخلاق و رفتار ایشون شد✅ @Modafeaneharaam
🔰 #توئیت | فیلسوف عدالت ♨️ توئیت #حجت_الاسلام_راجی مدیر اندیشکده راهبردی سعداء و نویسنده کتاب #صعود_چهل_ساله در خصوص علامه #حکیمی @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️(هوالعشق)❤️ #رمان_تنها_میان_داعش 🌹#قِسمَت_بیست‌_و_پَنجُم🌺 ⇨⇨⇨{+۱۸}⇦⇦
❤️(هوالعشق)❤️ 🌹 🌺 ⇨⇨⇨{+۱۸}⇦⇦⇦ بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش می‌خواست که جسم تقریباً بی‌جانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقه‌ام را رها کرد، روی زمین افتادم. گونه‌ام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بی‌سر مدافعان شهر ناامیدانه نگاه می‌کردم که دوباره سرم آتش گرفت. دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد😣 و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!» پلک‌هایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگ‌های گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت.😱 عدنان با یک دست موهای مرا می‌کشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجه‌های دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریده‌اش‌را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم می‌لرزید.😭 در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط عشق حیدر می‌توانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بالاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای اذان صبح در گوش جانم نشست. عدنان وحشت‌زده دنبال صدا می‌گشت و با اینکه خانه ما از مقام امام حسن (علیه‌السلام)فاصله زیادی داشت، می‌شنیدم بانگ اذان از مأذنه‌های آنجا پخش می‌شود. هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمی‌رسید و حالا حس می‌کردم همه شهر مقام حضرت شده و به خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر می‌شنیدم. در تاریکی هنگام سحر، گنبد سفید مقام مثل ماه می‌درخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس می‌کردم تا نجاتم دهد که صدای مردانه‌ای در گوشم شکست. با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می‌داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس می‌زدم.😭 ...🌸 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️(هوالعشق)❤️ #رمان_تنها_میان_داعش 🌹#قِسمَت_بیست‌_و_شِشُم 🌺 ⇨⇨⇨{+۱۸}⇦⇦⇦ بدن بی‌سر مردان در هر گو
❤️(هوالعشق)❤️ 🌹🌺 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس می‌کردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم.😰 عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطر ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم می‌کردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی می‌توانست حرارت این‌همه وحشت را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم.😢 صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم می‌رسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال می‌زد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت. حلیه آب آورده بود و عباس فهمید می‌خواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد. صدایم هنوز از ترس می‌تپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!» منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.» دل حیدر در سینه‌من می‌تپید و به روشنی احساسم را می‌فهمید و من هم می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غم‌هایم را پشت یک عاشقانه پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!»❤️ به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمی‌شد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!»🙂 اشکی که تا زیر چانه‌ام رسیده بود پاک کردم وبا همین چانه‌ای که هنوز از ترس می‌لرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟»😢 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم جهاد اومده مردم دارن ثبت نام می‌کنن، نمی‌دونم عملیات کِی شروع میشه.» و من می‌ترسیدم تاآغاز عملیات کابوسم تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمی‌رفت.😭😔 ...🌸 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: مقدس ترین افراد در درون جامعه ی ما؛ ماندگارترین چهره ها؛ چهره های شهید ما هستند. ماندگار...! سراسری هم هست. عشق می ورزند با این عکس و با این نام و با این سیره. این بالاترین نقش را در صدور انقلاب ما داشت و بالاترین نقش را در تطهیر جامعه ی ما داشت و سوق دادن جامعه ی ما به سمت مذهب و انقلابی گری. این دو عنصر مهم یک نیروی انقلابی. @Modafeaneharaam