eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.8هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | واقعیت جوان ایرانی 🔻 رهبر انقلاب: امروز یک جریان تبلیغاتی گمراه‌کننده‌ای وجود دارد که میخواهد وانمود کند از ارزشها گسسته است و به آینده ناامید است و احساس مسئولیّت نمیکند. 🚨 این👆🏻 عکس واقعیّت است؛ درست نقطه‌ی مقابل واقعیّت موجود در کشور ما است. نسل ما در همه‌ی عرصه‌ها و میدانها تا امروز دارای حرکت درخشنده بوده است، در آینده هم ان‌شاءالله همین‌ جور خواهد بود. @Modafeaneharaam
فکرش را بکنید فرمانده لشکری که ارتش عراق از او حساب میبرد! با یک دوچرخه کارهای داخل شهر را انجام میداد. حسین یک شلوار ساده می پوشید و یک دوچرخه هم داشت که برای پدرش بود. زمان اعزام به جبهه بود میخواستیم با اتوبوس به لشگر برویم. حسین با دوچرخه آمد یک شلوار بسیجی تنش بود سلام و علیک کرد دوچرخه اش را گذاشت و وارد ساختمان سپاه شد! فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین (ع) @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «سطل آشغال برای ما آتیش میزنید، آره؟» 👤 استاد 🇮🇷 ایران کشوری است که به تاریخ و آینده‌اش افتخار می‌کند، فرمانداران پس از ظهور ایرانیان خواهند بود... 🔅 چند قدم بیشتر تا ظهور نمانده و آینده ازآن ماست با رمز حجت‌ بن‌ الحسن‌ العسکری. 🎤 برشی از سخنرانی با امام زمان ۱۴۰۱، میدان امام حسین @Modafeaneharaam
📸 شهادت افسر پلیس در سراوان 🔹 فرمانده انتظامی سیستان‌وبلوچستان: ساعت ١١ امروز تروریست‌های مسلح سوار بر یک دستگاه پژو با ۲ قبضه سلاح کلاش سروان عباسی از مأموران پلیس راهنمایی و رانندگی که در حال انجام وظیفه بود را به رگبار بسته و به شهادت رساندند. @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #براساس_زندگینامه_شهید_مرتضی_جاویدی* #نویسنده_داریوش_مهبودی* #قسمت_چ
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 💔حالا دیگر بلند بلند با خودش حرف میزد گریه میکرد در محوطه میدان همین جور قاطی سرباز ها قدم می زد و برای خودش زمزمه میکرد ... «آیا فرمانده گردان موجب شده است؟!😳 تا حالا کسی اینگونه پریشان و غمگین ندیده بودش🥺 کربلای ۴ با عمو مرتضی چه کرده بود؟!» باسر و وضع گل آلود و موهای پریشان و خنده و شوخی های همیشگی که جایشان را به ورد و زمزمه داده بودند .زنگ ها کلافه اش کرده بودند از خانه خودشان هم تماس گرفتند. _باباجون! قدمعلی اون طرف آب به پهلوی بچه هاست من هم دسترسی به او ندارم .خلاص! برای همیشه خودش را راحت کرده بود که مرگ یکبار شیون هم یکبار. ستوده رفته بود . الوانی و اسلامی و بنی اسد ! همه دوستانش رفته بودند😔 اینجا چه می خواست؟! 🥀🌺🥀🌺🥀 بخار غلیظ آب از زیر پرده جلوی درب خیابان می ریخت .«تک چرخ» دست برد و پرده را کنار زد. _بفرمایید عمو! توده متراکم از بخار توی صورت مرتضی ریخت .مه غلیظی سرتاسر راهرو را قرق کرده بود. غوغای آن داخل بود. سر و صدای آب تنی کردن،بار زدن نمره خوان ،همه منتظران کمتر از غوغای یک منطقه عملیاتی نیست. گروهی از منتظران به احترام عمو برخاستند و عمو تشکر کرد. یک حوضه بزرگ آب بود و اطرافش دو سه تا اتاقک دوش. یک جا اگر میشه مردی ۵۰ تا آدم توی هم می لولیدند. عرقش حسابی در آمده بود. _قاسم جان دوش انفرادی هم داره!؟ _بله آقا مرتضی برای چی؟! _می خوام خودمو بشورم غسل واجب دارم. قاسم اسلام چه تا اهواز را با مرتضی آمده بود که حمام بروند و تمام طول راه عمو مرتضی از سیر تا پیاز منطقه را برایش تعریف کرده وقتی که پرسیده بود: «از کربلای ۴ چه خبر؟! کی دست به کار خواهیم شد؟!» حالا قاسم داشت پشتش را کیسه میکشید .هوا دم کرده بود عمو روی دست و زانو نشسته بود و قاسم دست برد یک لگن آب روی دوش او ریخت. قبراق و خوش حوصله بود با خنده رو به فرمانده گردان کرد: _آقا مرتضی ما که حوصله‌مون سر رفت .دیگه کی میخواد شهید بشین؟!🙂 توده ای چرک زیر کیسه برزنتی لوله میشد با هر بار که بالا و پایین می کشید. _ناراحت نباش تکچرخ !۴۸ ساعت دیگه.😍 قاسم جا خورد .😳 فقط توانست بخندد🤭 @Modafeaneharaam •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
ختم به نیت🔰 🕊🌹 هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدة النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولى الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️ مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید @Ahmad_mashlab1115
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 🌿 در ظلمٺ شب قرص قمر مے‌آید ❣️از جاده ی روشنی مے‌آید 🌿 بہ خدا منتقمٺ یڪ جمعہ ❣️ با نفر مے‌آید ❣️ @Modafeaneharaam
مَنْ أَحْياها فَکَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً المائدة آية 32 هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد ، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است آیه 32 سوره مائده @Modafeaneharaam
عاقبت بخیری🕊💫 ◻️عاقبت‌به‌خيري يعني پسري روستايي به‌جايي برسه كه منجي چند كشور باشه جهان رو بترسونه داعش رو واژگون كنه راه اربعين و كربلا رو امن كنه زندگي سوريه‌اي‌ها رو سروسامان بده نشان ذوالفقار علي بگيره بچه‌هاي خوب تربيت كنه از امكانات دولتي به نفع خودش و خانواده‌اش استفاده نكنه و بعد به آرزوش كه شهادت بود برسه جسدش بره كربلا و نجف و كاظمين باعث بيداري خواب‌آلوده‌هاي عراق بشه و قيامتي در تشييع جنازه‎اش به‌وجود بياد در كشورش بعد از كلي نااميدي و اختلاف ، اتحاد و همبستگي به‌وجود بياره جسدش از خاك خون‌آلود خوزستان، به مشهد و قم بره نمازش را ولي فقيه بخونه (درهر شهري نمازي جداگانه براش خونده شد) و آخر سر بره در كنار پدر و مادرش و با اين همه عظمت و شهرت بگه رو مزارم بنويسيد سرباز قاسم سليماني بدون هيچ بارگاهي و لقبي و... اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | اشتباه می‌کنند... 🔻 رهبر انقلاب: انگیزه‌ی دولتهای خارجی این است که احساس میکنند کشور در حال پیشرفت به سمت قدرت همه‌جانبه است و این را نمیتوانند تحمّل کنند؛ این را احساس میکنند، می‌بینند. می‌بینند که بحمدالله بعضی از گره‌های قدیمی در حال گشوده شدن است... 👈🏻 برای اینکه این حرکت را متوقّف کنند، نشسته‌اند برنامه‌ریزی کرده‌اند... 📥 سایر کیفیتها👇 https://khl.ink/f/51162 @Modafeaneharaam
💞معرفی شهید 💞 🖇❤️🍃عمار حلب محمدحسین محمدخانی اصالتی یزدی دارد که در تهران متولد شد و سالهای دانشجویی خود را در رشته مهندسی عمران در یزد سپری کرد و از فعالان بسیج دانشجویی بود. 8 تیر ماه 89 ازدواج کرد،فرمانده تیپ سیدالشهدا درسوریه ونام جهادیش در سوریه عمارعبدی بود. 🌷🌟واکنش حاج قاسم پس ازشهادت محمد حسین پس از شهادت محمد حسین، حاج قاسم سلیمانی با کلماتی مقتدرانه او را این‎گونه توصیف کرد: « رشادت‌ها و شجاعت‌های شهید عمار مانند همت بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه می‌گذاشتم و میگفتم مراقب خودتان باشید. 🖇💚استراحت باشد برای بعد از شهادت! پس از شهادت محمدحسین، سردار سلیمانی پیش ما آمدند و در رابطه با محمدحسین صحبت کردند.گفتند:« عمار را مثل پسرم دوست داشتم. هر شب برایش صدقه می‌گذاشتم. سفارش می‌کرم مراقب خودش باشد عمار سرمایه من بود و ما هر کجا که کارمان سخت می‌شد به تیپ سیدالشهدا و محمدحسین پناه می‌بردیم.شیر پاک مادرش و لقمه حلال پدرش عمار را به اسلام تحویل داد.» چند ساعتی از شهادت محمدحسین گذشته بود و ما هنوز پیکر را ندیده بودیم. سردار گفتند:«عمار این روز ها خیلی خسته بود و ما هر بار که به او می گفتیم عمار جان استراحت کن می‌گفت استراحت باشد برای بعد از شهادت!»  🌺یادشهداباصلوات 🌺 🕊🌷 متولد:۱۳۶۴/۴/۹تهران شهادت:۱۳۹۴/۹/۱۶حلب مزار:بهشت زهرا کتاب زندگینامه:عمارحلب،قصه ی دلبری،جاده ی یوتیوب @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤استاد سناریوهای قدرتمند و پشت سرهم برای فروپاشی ایران❗️ @Modafeaneharaam
خاطره شهادت🦋💫🌷 همسرسپهبدعلی صیادشیرازی بعدازترور همسرش درخاطره‌ای وضعیت جسمی و روحی شهیدیک روزقبل شهادت رااینطور روایت کرد: «یادم هست شب قبل از شهادتش -۲۰ فروردین ۱۳۷۸ - را در مشهد بود. آن روزها مادرش مریض بود. شب را تا صبح در بیمارستان و کنار مادر مانده بود و روز بعدش را آمده بود تهران. خیلی خسته بود با این حال مقداری به درس ریاضی بچه‌ها رسیدگی کرد. صبح روز شهادت ساعت ۶:۳۰ بامداد، با من خداحافظی کرد اما من به دلیل مشغله کاری متوجه خداحافظیش نشدم و او رفته بود. هنوز دقایقی از رفتنش نگذشته بود که صدای شلیک گلوله آمد و من با این تصور که بچه‌ها در کوچه ترقه‌بازی می‌کنند توجهی به صدا نکردم اما به دنبال صدای شلیک، فریاد و گریه پسرم مهدی بلند شد که «مامان بیا بابا رو کشتن.» سراسیمه از خانه بیرون پریدم، علی غرق خون، پشت فرمان ماشین به همان حالت نشسته، چشم‌هایش بسته بود، مثل وقت‌هایی که از فرط خستگی، روی صندلی خوابش می برد. آن قدر شوکه شده بودم که حتی نتوانستم کسی را صدا بزنم. برگشتم داخل منزل، گوشی تلفن را برداشتم و به چند نفر زندگ زدم اما هیچ کس جواب نداد وقتی دوباره به کوچه برگشتم همسایه‌ها علی را به بیمارستان برده بودند. بچه‌ها را که نگران پدرشان بودند، دلداری دادم و راهی مدرسه کردم. گفتم: «بابا تیر خورده اما اتفاقی نیفتاده» در حالی که می‌دانستم علی همان لحظه به شهادت رسیده است. خواب دیده بود یکی از دوستان شهیدش آمده و او را با خود برده است. از شبی که این خواب را دید تا آن صبح که آرام و راحت روی صندلی ماشین خوابیده بود، کمتر از یک ماه نگذشت که به آرزوی دیرینش رسید. @Modafeanehara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی شهید «امیراحمدی» بعد از ۷ سال محقق شد همسر شهید امیراحمدی: 🔹سال ۱۳۹۴ بود که ایشان با گروهی آشنا شده و برای حضور در سوریه ثبت‌نام کرده بودند. آن سال‌، هنوز فرزند نداشتیم. به من گفت که باید ۳-۴ هفته برای حضور در دوره آموزشی بروم تا بتوانم در سوریه حضور پیدا کنم. خیلی بی‌تابی کردم و از او خواستم که نرود؛ اما او گفت: «نمی‌توانم نروم، چرا که منم سهمی دارم.» 🔹به دوره آموزشی رفت، اما در میان‌دوره به او گفته بودند که نمی‌تواند به سوریه برود. از آنجا که خانواده امیر احمدی یک شهید داشت، فرد دیگری اجازه پیدا نمی‌کرد که به سوریه برود. البته تا آخرین لحظه تلاش کرد، اما نتوانست به آرزویش برسد. واقعاً ناراحت بود و خواب و خوراک نداشت. 🔹جالب است بدانید که گروهی که سلمان می‌خواست همراه با آنان به سوریه برود، همان شهدای خان‌طومان بودند که تقریباً تمامشان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. همین موضوع او را بسیار بیشتر ناراحت می‌کرد و می‌گفت: اگر می‌رفتم، شهادتم حتمی بود. 🔸شهید سلمان امیراحمدی دراغتشاشات اخیر محله (فلاح) منطقه ۱۷ به درجه رفیع شهادت نائل آمد 💔 @Modafeaneharaam
زن؛عفت؛افتخار💥🌻 -بانویی محجبه و مسلمان -همسری نمونه -مادر ۸ فرزند -مهربان و غیور -چیریک‌ِ‌ مسلح -فعال انقلابی در قبل و بعد انقلاب -اولین و تنها فرمانده‌ی زن سپاه -فرمانده‌ سپاه همدان زن؛عفت؛افتخار:) در سال 1318 در شهر همدان متولد شد و در خانواده ای مذهبی و فرهنگی رشد و نمو کرد. تحصیلات خود را از مکتب خانه آغاز کرد و از معلومات پدرش در یادگیری قرآن و نهج البلاغه بهره فراوان برد. مرحومه دباغ در سال1333 با محمد حسن دباغ ازدواج کرد. این ازدواج سرآغاز تحولات زندگی وی محسوب می شود. در آغازین روزهای زندگی مشترک به تبعیت از همسرش به تهران مراجعت کرد. در تهران توانست تحصیلات علوم دینی خود را تا سطح ( شرح لمعه ) ادامه دهد و از محضر استادانی چون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری، شهید آیت الله محمدرضا سعیدی و شهید سید مجتبی صالحی خوانساری استفاده کند. دباغ در حالی به تحصیل ادامه می‌داد و به فعالیتهای سیاسی مبادرت داشت که مادر هشت فرزند بود. شهیده:) [مرحومه بانو مرضیه حدیدچی‌دباغ] @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🕌 -کوتاه-مخاطب 🌐موضوع:کشف حجاب بخاطر دلخوری از خدا. ✅تفسیری از آیات و روایات ابتلاء و امتحان الهی با ادبیات امروزی 🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا @Modafeaneharaam
🔰 اکران عمومی مستند مرهم 🔸 زندگانی و مجاهدت‌های شهید خدابخش خاوری به روایت پدر 📆 جمعه ۲۹ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۰ صبح 📌 مشهد مقدس، سینما هویزه، سالن شماره دو @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پلیس هر ۵ روز یک شهید برای حفظ امنیت کشور تقدیم کرده است💔 @Modafeaneharaam
💕معرفی شهید💕 پس از اتمام تحصیلات در رشته علوم تجربه دوره دبیرستان در دانشگاه گیلان مشغول به تحصیل و موفق  به اخذ مدرک مهندسی کشاورزی گرایش علوم دامی گردید. محمدجواد در زمان شهادت مشغول به ادامه تحصیل در رشته اصلاح و ژنتیک دانشگاه تربیت مدرس  تهران در مقطع کارشناسی ارشد واز دانشجویان برجسته آن دانشگاه بود. ایشان در سال85ازدواج نموده که حاصل این ازدواج یک دختر  بنام فاطمه سادات که هم اکنون 5ساله بوده و فرزند دوم وی دوره تکامل خود را در بطن مادر میگذراند که حدود دو ونیم ماه پس از شهادت پدرش پا به دنیا میگذارد💔 شهید بزرگوار در تاریخ14/12/93به استخدام آزمایشی سازمان درآمده و در تاریخ 01/06/95حکم استخدام رسمی وی صادر گردیده است . این شهید عزیز در تاریخ 15/02/95بعنوان مدافع حرم به کشور عراق اعزام شده و پس از بازگشت برای دومین مرتبه در تاریخ 10/05/95با اعزام به کشور سوریه به دفاع از حرم حضرت زینب (ص) پرداخت که هر دو مرحله را به لحاظ ارتباطاتی که داشت با نیروهای تیپ فاطمیون اعزام شد. خصوصیات بارز اخلاقی ایشان:💖🌱🕊 اهتمام به نماز اول وقت و روزه گرفتن ,سخاوتمندی و کمک به زیر دستان حتی بیش از حد توان خود , اهمیت ویژه به یتیم نوازی, فردی بی ریا بوده و کمک های خود را بدون اینکه کسی متوجه شود انجام می رساند, اهتمام به حضور در کربلا  در ایام اربعین حسینی و احترام به همه خصوصا به بزرگترهاو...... 🌺یادشهداباصلوات 🌺 تاریخ تولد : 1358/12/03مشهد تاریخ شهادت:1395/07/26حلب وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند مزار: مشهد – بهشت امام رضاعلیه السلام 🌸 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #براساس_زندگینامه_شهید_مرتضی_جاویدی* #نویسنده_داریوش_مهبودی* #قسمت_پ
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 💔 دیگر آن پرنده از میان حنجره اش پرید و سبک شده است .سر بر دامن خاله اش گذاشته و حالا ۱۰ دقیقه‌ای که خوابش برده و اشک ها روی دامن پیرزن نشست کرده است. پیرزن بالش زیر سر مادر بچه می گذارد و پتوی روی مادر و بچه که حالا دارند به سرش را به خواب می بینند می‌اندازد. یک وقت خودش مدل سیری برای مرتضی که نبود گریه کرده و سرش آنقدر سنگین شده بود که هیچ گاه ندانست چه جوری مرتضی بالای سرش ظاهر شده بود. برای همین خودت هم دلش می خواهد که بخوابد و مثل همان روز به خاطر بیاورد روزی را که بچه ۵ ساله اش داشت از کفش میرفت و خدا خواست که نرفت. بچگی هایش خیلی مریض می شد و همدرد های سختی را تحمل می‌کرد. حالا پیر زن میتواند هر چقدر دلش می‌خواهد برای خودش بلند بلند حرف بزند. دیوارها و قاب عکس ها گوش شنوایی دارند به خصوص که دیگر کسی هم نیست تا حوصله اش از حرفهای تکراری او سر برود. طبق عادت می ایستد در کنار پنجره اول شب که عطر باران روستای جلیان را به خود چسبانیده و دست بکشد روی پنجره و جای پنج انگشت بر بخار آن سوی شیشه می ماند. خاطرات مرطوب و هر روزه خود را مرور می‌کند: من یاد ندارم که سالی یک آفتی ، دردی ،مرضی به سراغ بچه ام نیامده باشد. شش سالش که بود زبانم لال همه از او قطع امید کردند. دو روز و سه شب در فسا آلا خون والا خون از اینجا به اونجا میرفتیم. همیشه خدا گریه بود و خون جگر .همان روز اول منشی دکتر گفت :« حالش خیلی بده» بعدش آدرس یک دعانویس را بهم داد توی محله حوض ماهی. در زدیم .زنی در را باز کرد و جوری گفت :بیایید تو که انگار منتظر مان بوده باشد از خیلی وقت پیش تر. گفتم دستم به دامنت که بچم از کفم رفت. آن قدر بی تاب بود و تب داشت که یک بند ، ونگ میزد . زن گفت :« دامن امامزاده ها را بگیر. من دوتا دعا می نویسم و این جوشانده که لایه کاغذ می پیچم. درست می کنی یکی از دعاها را توی جوشانده میریزی تا بخورد اون یکی دیگه کاملا یکپارچه سبز می پیچید و سنجاق می کنی پرشالش.» هنوز روی بازوش هست. پس چرا نیامده بعد از دو ماه ده روز!!!؟ یک تلفن این یک خبری یا شاهچراغ بچه ام کجاست این موقع سال؟! @Modafeaneharaam •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
ختم به نیت🔰 🕊🌹 هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدة النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولى الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️ مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید @Ahmad_mashlab1115
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 اے راز نگهدارِ دِل زار ؟ اے برق مناجاٺِ شبِ تار ڪجائے؟ صحراے غمٺ پر شده از قافلہ اے قافلہ را قافلہ سالار ڪجائے؟ 🌷 @Modafeaneharaam
امیرالمؤمنین علیه السلام: زياد خوردن و زياد خوابيدن، جان را تباه مى كند و زيان به بار مى آورد كَثرَةُ الأَكلِ وَالنَّومِ تُفسِدانِ النَّفسَ، وتَجلِبانِ المَضَرَّةَ عيون الحكم والمواعظ صفحه 389 @Modafeaneharaam