animation.gif
326.9K
همه روزی باحجاب میشوند،
در قبر...
اما دیگر دیر است...
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#گذرے_بر_سیره_شهید
✍همیشه به بچه ها می گفت شما دو تا مثل دوطفلان مسلم هستید . عاشقانه و خالصانه بچه ها را دوست داشت .از وقتی بچه ها کوچکتر بودند حفظ حریم و غیرت را به بچه ها آموزش می داد و صحبت های مردانه با آنها می کرد .میگفت میخواهم تا وقتی که خودم هستم اینها را به فرزندانم آموزش دهم .
به نماز بچه ها خیلی اهمیت می داد .
روز آخر که می خواست برود به بچه ها گفت که بعد از این شما مرد خانواده هستید و تاکید بسیاری بر روی نمازخواندنشان کرد. هنوز حضور شهیدرا احساس می کنم و در انجام کارها و در سختی ها از او کمک می خواهم .
راوے :همسرشهید
#شهید_مجتبی_ذوالفقارنسب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥|ته هر زمستون
یه هفته به #عید
یه چیزی تو این سینه چنگ میزنه
شاید ترکش هایی که سهم تو شد
یکیشون هنوز کنج ذهن منه !!!
🌹تقدیم به فرزندان شهدا🌹
چقد بده تو خـــــــوابت ببینی
تو جـبهه ای و همه
پر میزنن و تو #شهید نمیشی
بعد بپرسی چرا ؟!
بگن سیم خاردار گناه زخمیت کرده...!
#بهسیمخاردارهایگــناهگیرکردهایم...
شهید مدافع حرم
مصطفی صدرزاده:
اگر یک روز فکر_شهادت🌹از ذهنت دور شد
و آن را فراموش کردی
حتما فردا آن روز را روزه بگیر...
🍃🌸
گفتم: از اون همه گناه هایی که کردم کدامش رو میبخشی؟؟!
گفت: ان الله یغفر الذنوب جمیعا!!! 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغی گفتیم شهدا دوستون داریم سر از اینجا در آوردیم...
شهدا خاطرخواهایی هستن که قبل از اینکه تو بدنیا بیایی خودشونو برا تو کشتن،دارید به همچین خاطرخواهایی...
#حاج_حسین_یکتا
بانو...
دستانت بوی نجابت می دهند وقتی دربین نامحرمان
چادرت را
مرتب می کنی...
به مناسبت میلاد امام محمدباقرعلیه السلام
.
اگر ما بودیم مدینه را گل باران می کردیم و چراغانی...🌟🎉
هر چه باشد خدا پنجمین آیینه ی رسول را به عالم هدیه داده است.
سلام امام باقر علیه السلام
دل ما هم از معجزه های شما می خواهد.
.
رسیده بودید به کربلا که شما فرمودید:
"این زمین برای ما و شیعیان ما بوستانی بهشتی است و برای دشمنان ما حفره ای از آتش های جهنمی"
بعد هم برای اصحابتان از دلِ سنگ، سیب آورده بودید...
سیب را که خوردند تمام بدنشان بوی بهشت گرفته بود و تا چند روز تشنگی و گرسنگی برایشان بی معنی بود...
.
می گویند شما عاشورا هم کربلا بوده اید،
خدا اما نمی خواست که زمزمی از زمین بروید و سیبی از دل خاک بیرون بیاید...
خدا حسینش را این گونه می خواست...
تشنگی به حسین ارث رسیده بود.
#آشنایی_با_شهدا
#آےبرادرآسمانے ،شهیدخدایی
نمیدانمچرابهویرانہهایدل،منسرزدهاے...💔
راستشتورامیبینمخجالتمیکشمازخودممنکجاوشماکجا‼️
ایبرادرقلبمرابهشمامیسپارممیگویند:(خوبامانتدارےمیکنید)
قلبمرابہآشیانہخودکنوازآنجایےکہهرکسےکہکسےرادوستداشتہباشدشبیہآنمیشود،مےخواهمآنقدرشبیہتانشومکہخداوندسرانجاممنراهمانندشماغیراز #شہادت قرارندهد.
💙انشاءللّه💙
❤️مدافعان حرم❤️
✍ دلنوشتــــــه
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چه باشد ..
گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آری...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در خواندن نماز شب...
گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آری...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت...
گفت: جرزنی بود؟؟
گفتم: آری...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برای شرکت در عملیات ...
گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آری ...
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ...
گفت: پنهان کاری بود ؟گفتم: آری ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...
گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آری ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...
گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ..
گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری ...
گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟
گفتم: آری ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟
گفتم: آری ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمان
سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت: شهدا شرمنده ام ...
@modafeaneharam
هدایت شده از fatemeh
ماهی به رنگ شهدا....
عجب ماهیست اسفند...
آغازش با حمید و پایانش با مهدی...
اسفند ماه بوی شهادت میدهد..
دلدادگی❤️
@modafeaneharam
🌹شـوق جـهاد فـی سبیـل الله
دفعه اول که از سوریـه برگشت هم خوشـــحال بود هم یک حسرت عجیــب داشت.دلیل خوشحالیاش این بود که میگفت فرصتی برایش فراهم شده که به وظیفهاش که دفاع از اسـلام بوده عمل کند ، همینطور چون سردار سلیمانی را ملاقات کرده بود خیلی خوشحال بود، چون از قبل آرزو داشت که یک روزی ایشان را از نزدیــــڪ ببیند.
نسبت به سردارسلیمانی یک ارادت خاصی داشت و همیشهمیگفت الگـویش در زندگی سردار سلیمانی است.
این دفعه دوم هم که رفت میگفت: زهـرا دعا کن من دوباره ســـردار را ببینم، میخواهم از او بخواهـم کاری بکند که من همانجا در سوریـه بمانم و تا تمام نشدن جنگ برنگردم ایران.
شهید🌷محسن حججی🌷
دستی به آسمان برآریدودعایمان کنیدتادرصراط مستقیم شهداقدم برداریم.
✨🌷✨🌷✨🌷
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
@modafeaneharam