امشب #شب_هفتم هست و متعلق هست به باب الحوائج #حضرت_علی_اصغر💔
امشب رو اول به نیت امام زمان ع بریم و بعد به نیابت از رسول ترک🌹
رسول ترک خیلی عاشق حضرت علی اصغر ع بوده ❤️
بعد از وفات رسول ترک خواب رسول رو میبینند سوال میکنند ازش درباره اون طرف حاج رسول جواب میده که من وقتی زنده بودم همیشه تو روضه ها دستام رو بالا میکردم و مثل گهواره تکون میدادم😢و برای علی اصغر لالایی میخوندم😔 وقتی از دنیا رفتم بهم گفتند بیا برو برای علی اصغر لالایی بخون 😭
میگن حاج رسول برای بعضی ها که اهل خلاف بودند براشون دعا میکرد و اون ها عوض می شوند و امام حسینی میشدند👌
چند روز قبل مرگش به رفیق هاش گفت من فلان روز می میرم همه گفتند چی میگی؟ غیب گو هم که شدی 😏
روز موعود فرار رسید دم جون دادنش بود که گفت من تا اربابم نیاد جون نمیدم بعد از لحظاتی دیدند رسول ترک گفت اقام گلدی اقام گلدی یعنی اقام اومد اقام اومد و جون داد💔
و میگند که جایی هیئت برگزار میشد یه دفعه می دیدند آقا رسول اومد تو هیئت همه تعجب میکردند و می گفتند تو که ادرس رو بلد نبودی چطوری اومدی؟
حاج رسول در جواب میگفت خواب حضرت زهرا رو دیدم ☺️که خانم فرمود فلان جا هیئت هست ما هم اونجا هستیم دوست داریم تو هم باشی بیا❗️
همه هم داستان رسول ترک رو شنیدید که چطوری توبه کرد و عوض شد..
خلاصه آقا رسول خیلی در خونه امام حسین ع ابرو داره 💔
امشب به این نیت بریم هیئت که تمام گریه و سینه زنی و کفش جفت کردن و ظروف شستن و... همه ثواب هاش هدیه به رسول ترک باشه✨🌴
به جاش از رسول ترک هم بخوایم و قسمش بدیم به حضرت علی اصغر که امشب شبش هست برامون دعا کنه تا ما هم عوض بشیم و امام حسینی بشیم😔
التماس دعای فرج🌹
درضمن یکی از بزرگواران مدافع حرم پیام دادن که امشب ماموریت دارن دعا کنیم اینبار روسفید بشن به حق سه ساله🕊
@Modafeaneharaam
دو ماهی بود که برای مأموریت اومده بود به «حما». میخواست بره دمشق و مأموریتش رو تمدید کنه✔️. بعد از دمشق هم میرفت به حلب. دم خداحافظی بهش گفتم محرابی👀! مأموریتت که تموم شد و خواستی بری دمشق، روبروی مسجد اموی یه بازار هست به اسم حمیدیه. گفت خب⁉️ گفتم اونجا میشه یه زحمتی بکشی و از سوغاتیای سوریه بگیری و هر وقت خواستی بیای، برام بیاری☺️ یه لحظه ساکت شد. بعد یهو با صدای بلند گفت بازار شام و میگی😤؟! من از بازاری که بیبی زینب (س) رو توش چرخونده باشن💔... هیچی نمیگیریم؛ هرگز!☝️
شهید حسین محرابی🌱
@Modafeaneharaam
همهی زندگیم عمه ساداته شهیدمعزغلامی.mp3
2.8M
مداحی
🌹همهی زندگیم عمهی ساداته...
🌹سند قلبم به نام #زینب خورده...
با صدای #شهید_مدافع_حرم
حسین معز غلامی❤️
@Modafeaneharaam
✨روضـــــه امـام حســـــیݩ
در ستادلشکر 8 نجف اشرف، دهه 🏴محرم مراسم داشتندهرسال چند روز مانده به مراسم، دو سه نفر ازمسئولین لشکر را می فرستاد تا با احترام✋ از همسایه ها و همینطور چندتایی از آنها که مسیحی بودند، اجازه🙋♂ برگزاری مراسم روضه_امام_حسین(؏)رابگیرند!
🗣می گفت:
سرو صدای عزاداری بلند🔊 است و ترافیک وشلوغی زیاد!
آنها حق همسایگی دارند!
باید بارضایت😊 کامل ایشان باشد!
موقع توزیع غذا🍙 نیز سهم همسایه ها را جدا می کرد و می فرستاد درب🏘 منازل آنها!بعدشام غریبان هم باتشکر وحلالیت🙏 از همسایه ها مراسم تمام می شد!
#شهید_حاج_احمدکاظمی
🌹
@Modafeaneharaam
💢 #محرم دوباره بوی شهادت گرفت
دقیقا شب گذشته در ساعاتی که همه مردم در حال عزاداری برای سید و سرور شهیدان اباعبدالله الحسین بودند 🏴، این جوان خمینی مجید شیری پز در مرز مریوان زمانی که گروهک های تروریستی قصد نفوذ به داخل خاک ایران داشتند، با آنان درگیر و در این درگیری به شهادت می رسد.🕊✨
ما برای این امنیت خون ها داده ایم...☝️
شهید مجید شیری پز 🌹
مزدتو از ارباب گرفتی...
خوش به سعادتت✨
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
.
😭💔خاطره شنیده نشده از بازیگر نقش #حرمله
حاج #محمود_کریمی🎤🎤
@Modafeaneharaam
ارادت خاصی به حضرت #علی_اصغر امام حسین علیه السلام داشت.💔
پسربزرگش روبرده بودیم دکتر، از فرط درد بچه به خودش میپیچید، نتونست تحمل کنه و از مطب زد بیرون...😞
پشت سرش اومدم، دیدم،نشسته و داره گریه میکنه، گفتم چی شده احمد؟ چراگریه میکنی؟ مردم دارن نگاه میکنند...😢
گفت: آبجی بد دست و پامیزد، یاد دست و پازدن علی اصغر افتادم و گریش بیشترشد...😭😭
#شهیداحمداعطایی
#شادی_روحش_صلوات🍁
@Modafeaneharaam
رسیدن به سن ۳۰ سال، بعد از آقا علی اکبر(علیه السلام) برایم ننگ است.😭
تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا #علی_اکبر(علیه السلام)؛ اصلاً نمی توانم تصور کنم.😭😭 فرق سالم را بعد از آقا علی اکبر(علیه السلام) نمیخواهم.😭
چقدر خوب میشد سر در بدنم نداشته باشم.😭 چقدر جالب و رؤیایی و زیباست وقتی ارباب می آیند بالای سرم. تن تکه تکه ام برایشان آشنا باشد و با دیدن شباهت های بدن من و شهزاده علی اکبر(علیه السلام) کمی از آن غم و غصه بدن اربا اربا تسلی پیدا کند. 😭😭😭خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.😭
قسمتی از وصیتنامه شهید مدافع حرم 🌹مهدی صابری🌹
فرمانده یگان خط شکن علی اکبر علیه السلام🌹
لشکر پر افتخار فاطمیون🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ حضرت علی اصغر(ع)🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل د
جمع کل صلوات:
🌹37,838🌹
انشالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا🙏
مدافعان حرم 🇮🇷
#محرم فرارسید. خیالمان راحت بود مجتبی ومهدی بودند .. حسینیه ساخته شده بود اما هنوز سیستم گرمایشی و .... وصل نشده بود😞 و بخاطر ازدحام جمعیت نیاز به تدارکات و پشتیبانی بود . ابتدای ورودی حسینه تکیه زده شده بود برای پذیرایی از عزاداران آقا ابا عبدالله🏴
با شروع محرم مجتبی دم غروب می رفت بساط چای را آماده می کرد☕️ .( گاز ها را روشن وسماورها را پرآب می کرد ) بعد می رفت مسجد امام حسن (علیه السلام) پای روضه روشن روان دوباره بر می گشت پنجاه شصت کیلو کیک یزدی می گرفت 🍪. داخل ماشین می گذاشت و به حسینه می رفت . و شخصا لباس کار می پوشید و با لبخندی که همیشه بر لب داشت با خوش رویی از عزاداران پذیرایی می کرد☺️ آخرای مراسم خودشو به نزدیکیهای قاسمپور(مداح حسینیه) می رساند . دل سیری گریه می کرد😭😭 و جانانه هم سینه می زد .
دو باره برمیگشت کارتن خالی های شیرینی را بار می زد تا برای فردا شب از آن استفاده بشه . الحق والانصاف حساب کتاب تو کارش بود👌 . و رعایت می کرد. این کار مجتبی بود تا دهه اول محرم تمام می شد .ناگفته نماند یکی دوشب آخر دهه اول که در حسینیه غذا تقسیم می شد،خودش را وقف حسینیه کرده بود و منزل نمی رفت .☝️
#شب_هفتم_محرم حلیم نذری داشتیم آنجا هم سنگ تمام می گذاشت کارها را یه تنه آماده می کرد .حلیمی که بواسطه آن هفت هشت نفری حاجت گرفتند و نذراشون برآورده شد🍃
شهید مدافع حرم مجتبی کرمی🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم🎧 و کاملا برامون تکراری بود. برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمی یاد😒 خصوصا اینکه اون نوار مداحی "نوحه" باشه نه "روضه".
شهید مهدی صابری فرمانده گروهان ویژه خط شکن تیپ فاطمیون✌️
اما اونروز با روزهای دیگه فرق می کرد یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و به راهمون ادامه می دادیم 🚙همینکه داشتم رانندگی می کردم متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه و گریه می کنه😭😭 تو حال و هوای خودش بود بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن📝. در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات💣... بعد از عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود🕊💔در حال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم بله همون برگه ای بود که مهدی در حال نوشتن مطالبی روی اون بود آخرین نوشته آقا مهدی😢! قطعه شعری در وصف #حضرت_علی_اکبر علیه السلام! مهدی عاشق حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود❤️ وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر(علیه السلام)😍حتی اسم هیات عزاداری محله اشون هم به اسم علی اکبر(علیه السلام) هست❗️ وقتی می خواست آقا رو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا ...
ابتدای شعرش هم همین رو گفته.
«بسم الله الرحمن الرحیم»🌱
یا علی اکبر لیلا؛
عشقت میان سینه من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی حالا که کار عاشقی بالا گرفته✨
عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت ماوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب شش گوشه هم با نور تو ماوا ...🌴
شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه😔! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت🖤 و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبرعلیه السلام او را به مهمانی خود قبول کنه. مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون...💔
شهید مدافع حرم مهدی صابری🍂
@Modafeaneharaam