『❤️͡🕊️』
#شهیدانه
یهبندهخداییمیگفت:
همهمیگن:شهدارفتن،
تامابمونیـم...!
ولیمنمیگم:شهـدا؛
رفتنتامادنبالشونبریم.
آره...!
جـامـوندیــم...! :)💔
دلروبایدصافکرد!!!
#شهادٺانہ🌱
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
🕊در شفاعـت #شهــدا
دسـت درازے دارند
عڪسشان را بنگـر
چهـره نازے دارند
ما بہ #یاداورے خاطره ها محتاجیــم.!
ورنہ آنان به مـن و تو چہ نیازے دارنـد .؟🕊
🌹14شاخه گل صلوات هدیه به روح مطهر شهدای گمنام🌹
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#شبتون_شهدایی 🍂🍃
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
🍀#شهید_همت
اواخر شب بود که پسرم تازه به خواب رفته بود و من هم فرصت را غنیمت شمردم و تعدادی از برگههای امتحانات میانترم دانشجوهایم را تصحیح کردم. از بس با پسرم کلنجار رفته بودم و بازی کرده بودم خسته شده بودم، به رختخواب رفتم و زود خوابم برد، در خواب #شهید_همت را دیدم. با موتور تریل آمد ، چشمان درشت و زیبایش را به من دوخت و با لبخند گفت: بپر بالا! محو تماشای چشمان او بودم و بی اختیار سوار موتور تمیز و نوی او شدم. از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم، به در یک خانه رسیدیم.
ناگهان از خواب پریدم، سابقه نداشت که نیمههای شب بدون دلیل از خواب بیدار شوم. چهرهی نورانی و چشمان مشکی #شهید_همت در خاطرم تازه بود و به خوبی همه جزییات خوابم را میدانستم. به امید دوبارهی دیدن چشمهایش به خواب رفتم ، صبح زود بیدار شدم اما بدون دیدن دوبارهی چشمهایش!
خوابی که دیدم بودم آنچنان شفاف و روشن بود که آدرس خانهای که با #شهید_همت رفته بودم به خوبی در ذهنم مانده بود ، به دانشگاه که رسیدم در جمع دوستانم این خواب را تعریف کردم و گفتم: به نظر شما تفسیر این خواب چیست؟
هر کس اظهار نظری میکرد ، بعد از دقایقی همه با هم گفتند: آدرس خانه را بلدی؟
گفتم: بله. گفتند: خوب معلوم است، #حاج_ابراهیم بهت گفته باید آنجا بروی!
دل تو دلم نبود کلاس درس که تمام شد بلافاصله خودم را به در آن خانه رساندم. همه شواهد و جزییات مو به مو در خاطرم بود و این خانه دقیقا همان خانه بود، با آشوبی در دل و دستی لرزان زنگ خانه را زدم. پسر جوانی دم در آمد، با ابروهایی برداشته و موهایی ژولیده گفت: بله کاری دارید؟!
با عجله گفتم: شما با #حاج_ابراهیم_همت کاری داشتی؟
نام #حاج_ابراهیم را که شنید ناگهان رنگش عوض شد و بدون مقدمه شروع به گریه کرد. شانههای نحیف و استخوانیاش میلرزید و گلوله گلوله اشک بر محاسن نداشتهاش میلغزید.
حال او را که دیدم بی اختیار اشکم روان شد و دست او را گرفتم و یک یا الله گفتم و داخل خانه شدم. در میان اشک و هق هق گریه گفت: چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم. دیشب آخرای شب داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان #شهید_همت. گفتم: می گن شماها زنده اید، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه. الآن هم که شما اومدید اینجا و می گید از طرف #شهید_همت اومدید.
او را در بغل گرفتم، تنها بود تنهای تنها! شانههای او میلرزید و قلب مرا هم میلرزاند. ذراتی از اشک که از حدقه چشمم جوشیده بود بر روی عینکم ریخت و دیدم را کم میکرد اما دید باطنیام را زیاد.
تا دیشب معنای آیه قرآن را که میفرماید: شهیدان زنده هستند و عند ربّهم یرزقوناند را نمیفهمیدم اما حالا ...واقعا شهیدان زندهاند[1]!
چقدر دلتنگ شما و مردانگی هاتون هستیم.
ابر مردای اسمونی دوستتون داریم
۱- برداشتی از خاطره ۴۰ کتاب شهیدان زندهاند
😭😭😭
🍀🍃#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🍀🍃
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《🕊📻》
بذارگمنامبمونیمدیگهبابا..!
#شهیدمحمودرضابیضایی
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
میگفت:
حرمِ امامرضـــا جاییه که هرچی رو بخوای برات خیر میڪنن..
حتی اگھ خیر نباشه..!🚶🏽♂
#شهیدمحمدخانی
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچڪس نمےدانسٺ تولدٺ زیباٺرین حماسہهایِ جهانےاسٺ...(:
و آنڪه میدانسٺ خریدٺ بہ قیمٺ عشقےڪه پایانـ نداشتــــــ
#تولدٺمبارڪرفیقآسمانے
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی😍♥️
#حاجعمار
#رفیقشهیدم
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
+میگفت:بایستےافتخارڪنیمبهخودمون...
_چرا؟!
+چونمانسلـےهستیمڪه...↶
قرارهنابودےاسرائیلبدستمارقمبخوره...
شهیدحسینولایتےفر🌱
فتحقدسنزدیڪاست🌱
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
ســاݪهـا مٌـنٺَظِࢪِ سیصدۅ اَنْدے مَـࢪد اسٺ
آنْقَدَر مَـࢪد نبۅدیم ڪہ یـاࢪَش باشیم...💔
••اَݪلّٰھُمَّعَـجِّݪلِـۅَلِیِّڪَالْفَـࢪَج💔
هدایت شده از مسجدالمهدی کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹آموزش پذيرائی اربعين به كودكان شيعه عراقی در مهد كودك