#دین چگونه میتواند انسان را از #پوچ_گرایی در زندگی نجات دهد؟
مطالب مرتبط
هدف زندگی و خلقت انسان
آدم خوبی شدن
هدف زندگی انسان
کارکرد دین
اهمیت علم آموزی
معمولا ریشه و علل پوچی دو چیز می باشد ۱- نقص معرفتی و شکاکیت در امور هستی و اعتقادی ۲- وجود مشکلات روانی- اجتماعی بسیار زیاد (که موجب بیلذتی و احساس ناامیدی و ناکامی در زندگی میشود. )این دو ریشه اصلی پوچی میباشند، که آنها را به صورت عوامل زیر نیز میتوان تفصیل دادعوامل پوچی(به بیانی دیگر):
۱- نیافتن پاسخ برای معمای آفرینش
اینکه از کجا آمده ام؟ آمدنم برای چیست ؟ به کجا می روم؟ اگر انسان نتواند برای این سه سوال مهم جواب عقلی و قانع کننده ای پیدا کند، دچار سردرگمی شده و بالاخره احساس پوچی می کند.
۲- نداشتن برنامه درست در زندگی
۳- فقدان ایده آل و آرمان عالى و معنوى،
۴- ماده گرایی
یک فرد مادهگرا تمامی پدیدههای جهان هستی را ناشی از تصادف و طبیعت کور و کر دانسته و عقیده دارد که آدمی چند روزی در این جهان به سر برده و با فرا رسیدن مرگ پرونده حیاتش برای همیشه بسته خواهد شد.
مادهگرایی موجب میشود که آدمی خود را در جهان هستی غریب و تنها حس کند و از درد بیپناهی از درون بنالد. انسان به پناهگاه نیاز دارد و بدون ملجأ و پناه نمیتواند زندگی کند و هر هدفی را که انسان مادی انتخاب کند، چون نسبی است، پناهگاه واقعی نخواهد بود، ولی پناهگاهی را که الهیون به عنوان خدا انتخاب میکنند، چون مطلق است و تمامی امور زندگانی انسان را زیر نفوذ و سلطه خود قرار میدهد، بهترین ایدهآل است.(عبدالله نصری ، ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف شماره ۶۴، اسفند ۱۳۸۷)
۵- مسائل و مشکلات تربیتى و خانوادگى؛
۶- تجربه متعدد ناکامى و شکست در زندگى؛
۷- تعارضات فکرى و ناتوانى در حل آنها؛
۸- بحران هویت.
حال دین چگونه میتواند انسان را از پوچگرائی نجات دهد؟
دین با توجه به آموزهایی که دارد می تواند تمام این عوامل را برطرف کرده و انسان را از پوچگرائی نجات دهد. به عبارت دیگر دین از یک طرف با پاسخ به پرسشهای بنیادین زندگی ، عقل انسان را قانع کرده و معمای زندگی را حل میکند و از طرف دیگر با توجه به آموزها و کارکردهایی که دارد؛ می تواند از بروز مشکلات تربیتی ، خانوادگی و اجتماعی جلوگیری کرده و انسان را از تعارضات و ناکامیها در این زمینهها، رهایی بخشد.
در اینجا چند نمونه از کارکردهای دین را که به نوعی میتوانند انسان را از پوچ گرائی نجات دهند؛ ذکر میکنیم:
الف- دین به پرسش های بنیادین انسان پاسخ داده و معمای آفرینش را حل میکند.
مهم ترین کارکرد معرفتى دین، پاسخ به اساسى ترین پرسش انسان یعنى «راز هستن» است. هر انسانى افزون بر حاجات مادى مانند خوراک، پوشاک، آسایش و رفاه، نیازمندى هاى دیگرى دارد که بسیار با اهمیت تر از آنهاست. از جمله دریافت پاسخى مناسب به پرسش از راز وجود است. هر انسان هوشیارى در هر عصر و زمان، متعلق به هر نژاد و ملیت و در هر وضعى از نظر پایگاه اجتماعى، سطح معلومات، و... پرسش هایى در این باره دارد که بدون دریافت پاسخى اعتمادپذیر هرگز قرار و آرام نخواهد داشت. عمده ترین این پرسش ها عبارتند از:
۱. از کجا آمده ام؟ اولین پرسش انسان این است که #انسان و جهان چگونه و توسط چه عاملى پدید آمده اند؟ آیا جهان آفریدگار حکیم و دانا دارد یا نه؟
۲. آمدنم بهر چه بود؟ آیا آفرینش انسان و جهان هدفمند و در پى تدبیر و عاقبت نگرى بوده یا بى هدف و پوچ است؟
۳. به کجا مى روم آخر؟ جهان رو به کدامین سو دارد، فرجام جهان و انسان چیست و چه سرنوشتى فرا روى آنهاست؟
در مرحله بعد از این پرسش های بنیادی و در ادامه انها چند پرسش مهم دیگر هم برای اناسن وجود دارد ، از جمله:
- آیا انسان موجودى مجبور و محکوم سرنوشت است و همه چیز بدون دخالت نقش و اراده او تعیین شده، یا خود معمار شخصیت و سرنوشت خویش است و با تکیه بر بینش ها، خصلت ها و کنش هاى اختیارى خود مى تواند خوب و بد سرنوشت را رقم زند؟
- حال در عمل چه باید بکنیم؟ اگر انسان داراى حیات جاودان و نویسنده کتاب سرنوشت خویش است چه باید بکند؛ چگونه خود و آینده اش را بسازد تا فرشته خوشبختى را در آغوش گیرد؟ راه سعادت چیست و هر یک از بینش ها، خصلت ها و کنش هاى آدمى دقیقاً چه تأثیرى در نیک و بد سرنوشت دارند؟
- چه کسانى و چگونه در این راه پرپیچ و خم، راهنما و مددکار انسان مى باشند؟ پاسخ دقیق، جامع، معتبر، بهنگام و همه فهم این پرسش ها را تنها از طریق دین حق مى توان انتظار داشت.
ادامه👇
#دین چگونه میتواند انسان را از #پوچ_گرایی در زندگی نجات دهد؟
مطالب مرتبط
هدف زندگی و خلقت انسان
آدم خوبی شدن
هدف زندگی انسان
کارکرد دین
اهمیت علم آموزی
معمولا ریشه و علل پوچی دو چیز می باشد ۱- نقص معرفتی و شکاکیت در امور هستی و اعتقادی ۲- وجود مشکلات روانی- اجتماعی بسیار زیاد (که موجب بیلذتی و احساس ناامیدی و ناکامی در زندگی میشود. )این دو ریشه اصلی پوچی میباشند، که آنها را به صورت عوامل زیر نیز میتوان تفصیل دادعوامل پوچی(به بیانی دیگر):
۱- نیافتن پاسخ برای معمای آفرینش
اینکه از کجا آمده ام؟ آمدنم برای چیست ؟ به کجا می روم؟ اگر انسان نتواند برای این سه سوال مهم جواب عقلی و قانع کننده ای پیدا کند، دچار سردرگمی شده و بالاخره احساس پوچی می کند.
۲- نداشتن برنامه درست در زندگی
۳- فقدان ایده آل و آرمان عالى و معنوى،
۴- ماده گرایی
یک فرد مادهگرا تمامی پدیدههای جهان هستی را ناشی از تصادف و طبیعت کور و کر دانسته و عقیده دارد که آدمی چند روزی در این جهان به سر برده و با فرا رسیدن مرگ پرونده حیاتش برای همیشه بسته خواهد شد.
مادهگرایی موجب میشود که آدمی خود را در جهان هستی غریب و تنها حس کند و از درد بیپناهی از درون بنالد. انسان به پناهگاه نیاز دارد و بدون ملجأ و پناه نمیتواند زندگی کند و هر هدفی را که انسان مادی انتخاب کند، چون نسبی است، پناهگاه واقعی نخواهد بود، ولی پناهگاهی را که الهیون به عنوان خدا انتخاب میکنند، چون مطلق است و تمامی امور زندگانی انسان را زیر نفوذ و سلطه خود قرار میدهد، بهترین ایدهآل است.(عبدالله نصری ، ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف شماره ۶۴، اسفند ۱۳۸۷)
۵- مسائل و مشکلات تربیتى و خانوادگى؛
۶- تجربه متعدد ناکامى و شکست در زندگى؛
۷- تعارضات فکرى و ناتوانى در حل آنها؛
۸- بحران هویت.
حال دین چگونه میتواند انسان را از پوچگرائی نجات دهد؟
دین با توجه به آموزهایی که دارد می تواند تمام این عوامل را برطرف کرده و انسان را از پوچگرائی نجات دهد. به عبارت دیگر دین از یک طرف با پاسخ به پرسشهای بنیادین زندگی ، عقل انسان را قانع کرده و معمای زندگی را حل میکند و از طرف دیگر با توجه به آموزها و کارکردهایی که دارد؛ می تواند از بروز مشکلات تربیتی ، خانوادگی و اجتماعی جلوگیری کرده و انسان را از تعارضات و ناکامیها در این زمینهها، رهایی بخشد.
در اینجا چند نمونه از کارکردهای دین را که به نوعی میتوانند انسان را از پوچ گرائی نجات دهند؛ ذکر میکنیم:
الف- دین به پرسش های بنیادین انسان پاسخ داده و معمای آفرینش را حل میکند.
مهم ترین کارکرد معرفتى دین، پاسخ به اساسى ترین پرسش انسان یعنى «راز هستن» است. هر انسانى افزون بر حاجات مادى مانند خوراک، پوشاک، آسایش و رفاه، نیازمندى هاى دیگرى دارد که بسیار با اهمیت تر از آنهاست. از جمله دریافت پاسخى مناسب به پرسش از راز وجود است. هر انسان هوشیارى در هر عصر و زمان، متعلق به هر نژاد و ملیت و در هر وضعى از نظر پایگاه اجتماعى، سطح معلومات، و... پرسش هایى در این باره دارد که بدون دریافت پاسخى اعتمادپذیر هرگز قرار و آرام نخواهد داشت. عمده ترین این پرسش ها عبارتند از:
۱. از کجا آمده ام؟ اولین پرسش انسان این است که #انسان و جهان چگونه و توسط چه عاملى پدید آمده اند؟ آیا جهان آفریدگار حکیم و دانا دارد یا نه؟
۲. آمدنم بهر چه بود؟ آیا آفرینش انسان و جهان هدفمند و در پى تدبیر و عاقبت نگرى بوده یا بى هدف و پوچ است؟
۳. به کجا مى روم آخر؟ جهان رو به کدامین سو دارد، فرجام جهان و انسان چیست و چه سرنوشتى فرا روى آنهاست؟
در مرحله بعد از این پرسش های بنیادی و در ادامه انها چند پرسش مهم دیگر هم برای اناسن وجود دارد ، از جمله:
- آیا انسان موجودى مجبور و محکوم سرنوشت است و همه چیز بدون دخالت نقش و اراده او تعیین شده، یا خود معمار شخصیت و سرنوشت خویش است و با تکیه بر بینش ها، خصلت ها و کنش هاى اختیارى خود مى تواند خوب و بد سرنوشت را رقم زند؟
- حال در عمل چه باید بکنیم؟ اگر انسان داراى حیات جاودان و نویسنده کتاب سرنوشت خویش است چه باید بکند؛ چگونه خود و آینده اش را بسازد تا فرشته خوشبختى را در آغوش گیرد؟ راه سعادت چیست و هر یک از بینش ها، خصلت ها و کنش هاى آدمى دقیقاً چه تأثیرى در نیک و بد سرنوشت دارند؟
- چه کسانى و چگونه در این راه پرپیچ و خم، راهنما و مددکار انسان مى باشند؟ پاسخ دقیق، جامع، معتبر، بهنگام و همه فهم این پرسش ها را تنها از طریق دین حق مى توان انتظار داشت.
ادامه👇