هدایت شده از وقف امام زمان
بسم الله الرحمن الرحیم
تلاش برای انتخاب رئیس جمهور جدید را،منحصرا در کند و کاش،بحث و جدل و زد و بندهای معمول تعریف کردن فاصله گرفتن از روح حقیقت انقلاب اسلامی است.
از آنجا که احساس می شود وقایعی که پشت سر گذاشتیم نتیجه ی کفران نعمت هایی بود که تر و خشک با هم در آن سوختند،توجه داشته باشیم حفظ جریان حق احتیاج به توسل جمعی و استغفار بسیار و ایجاد زمینه ی حقیقت اخلاص در ما دارد.
نا امید نیستیم اما بیش از آن که از قرآن های بر نیزه نگران باشیم،خائف از قلب های زنگ زده ی خودمان و تادیب الهی که منجر به تاخیر در اصل ظهور و فرسایشی شدن اصلاح امور را در پی دارد،هستیم.
سپهر باطنی ایران مدت هاست در تلاطمی از کشش های نوارانی وامیال شهوانی دو سمت جبهه ی عقل و جهل به سر می برده است، لکن آنجا که عقل ها تحت برق مطامع از هویت الهی خویش رو به زیاده خواهی ناسوتی کردند باید منتظر چوب جلال و عقوبت کفران نعمت بود.
آنجا که مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
أكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع!
ما در صورتی قوم برگزیده ی خدا خواهیم بود که بنده بودن محمل خویش را در تمام کیان وجودمان پیدا کرده باشد وگرنه اقوامی در تاریخ که گرد وجود ولیّ جمع آمدند و قدر نداستند و خاسر گشتند کم نبوده اند.
به قول آن ولی خدا میفرمود قوم برگزیده بودن را به ما پیش فروش نکرده اند.
شکستگی و استغفار جمعی و تبیین مواضع کفران نعمت و عزم جزم بر عدم رجوع به آن کورسوی امیدی برای آینده ی پیش روست.
خداوند همیشه پشتیبان اهل حق خواهد بود.
مهم این است که از دایره ی مفاهیم ذهنی و تصور اینکه ما اهل حق هستیم خارج شده و در عمل اهل حق باشیم تا شاهد نتیجه ی آن که نصرت الهی است باشیم.
♦️المکتوبات فی النجف الاشرف
#اتتخابات_۱۴۰۳
#ریاست_جمهوری
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
.
قسمت هفدهم
۸ ربیع الاول ۲۶۰ق بود.
مأموران در خانه امام بودند و بعد از اطمینان پیدا کردن از اثرگذاری سم بر بدن پاک امام، منزل را ترک کردند.
در این هنگام مهدی علیهالسلام کنار پدر حاضر شد. دستان پر مهر پدر را گرفت و سرش را روی سینه او گذاشت. این آخرین بار بود که میتوانست او را در آغوش بگیرد. امام دستش را به صورت کوچک و زیبای دردانه اش کشید و فرمود: «در شهرها نمان، جایی برو که تو را نشناسند که مبادا به جانت آسیبی برسانند»
آه که چقدر زود گَرد یتیمی روی چهره دلنشین مهدی علیهالسلام مینشست.
امام حسن عسکری زندگی را بدرود گفت و کودک عزیز و مقدس خود را دربرابر تند بادهای حوادث و رنجها تنها گذاشت و او را در پناه خداوندی که نمیخوابد سپرد تا از او محافظت نماید.
از خانه امام صدای ناله بلند شد.
جمعیت زیادی برای تشییع و خاکسپاری آن حضرت جمع شدند.
عثمان بن سعید عمری کار غسل، کفن و دفن امام را بر عهده گرفت.
جعفر برادر امام دم در ایستاده بود.
خیلی ها از تولد حضرت مهدی با خبر نبودند و گمان میکردند که جعفر امام دوازدهم خواهد بود. بخاطر همین شهادت امام را به او تسلیت و امامتش را تبریک میگفتند.
جعفر خودش را به پیکر امام رساند تا نماز بگزارد.
در همین هنگام کودکی پنج ساله وارد مجلس شد، چهره اش شبیه امام حسن عسکری بود و همچون ماه میدرخشید.
ردای جعفر را گرفت و فرمود:
«ای عمو! عقب برو که من به نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم»
جعفر رنگش پرید و کنار رفت.
گویی تا به حال کودک را ندیده بود.
آن کودک پیش آمد و بر بدن امام نماز گذارد.
ادامه دارد ...
✍نویسنده و پژوهشگر:فاطمه استیری
@modafeanzuhur
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
إلهی،
از نماز و روزه ام توبه کردم، به حق اهل نماز و روزه ات، توبه این نا اهل را بپذیر!
فراز ۳۳
#علامه_حسن_زاده_آملی
#الهی_نامه
#مدافعان_ظهور
@modafeanzuhur
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
حضرت مسلم علیهالسلام
#پست_شماره_۵
یک تاریخ دیگر؛ مسعودی در "مروج الذهب" صریحا گفته است که مسلم پیش از ورود به خانهی طُوعه سوار بود و اسب با او بود.
گوید: از اسب پیاده شد، سرگردان در کوچههای کوفه راه میرفت و نمیدانست روی بهکدام جانب آورد،.
تا به خانهی زنی از موالی یعنی بستگان اشعث قیس رسید و از او آب خواست.
او را آب داد واز حال او پرسید.
مسلم سرگذشت خویش بگفت.
پس زن رقّت کرد و او را منزل داد و ابو فرج گفت: چون آواز سمّ اسبان و صدای مردان بشنید، دانست برای او آمدهاند.
پس دست به شمشیر بیرون آمد و آنها به خانه درآمدند. بر آنها حمله کرد چون اینچنین دیدند بربامها برآمدند و سنگ باریدن گرفتند و آتش در دستههای نی زدند و از بامها بر او انداختند.
چون مسلم چنین دید گفت: ای همه، این همه شورش برای کشتن پسر عقیل است؟
ای نفس! سِوای مرگ که چارهای از آن نیست بیرون رو.
پس باشمشیر آخته به کوچه آمد و با آنها کارزار کرد.
مسعودی گفت: میان او و بُکَیربن حمران احمری دو ضربت ردوبدل شد. بُکَیر دهان مسلم را به شمشیر زد و لب بالای او را ببُرید و به لب زیرین رسید.
و مسلم ضربتی بر سر او زد و ضربتی دیگر بر شانه که آن را بشکافت، نزدیک بود به اندرون شکم او رسد. پس، از آنها چهل ویک نفر را بکشت.
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها
#علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#وقایع_عاشورا
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
4_5958655472612409555.mp3
9.87M
#شرح_دروس_معرفت_نفس
#جلسه_صدوپنجاه_و_هفت۱۵۷
#از_کتاب_معرفت_نفس#علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدي_آملي
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨
🔵 کتاب هایی که از علما درباره خارق عادات نوشته شده ما را به آماده خوری سوق می دهد چون ما را به طرف تحصیل معارف نمی برد.
🔵 حضرت علامه می فرمایند :براساس عین ثابتم از محضر مبارک امام هشتم (ع) علم خواستم. این مطلب به ما این درس را می آموزد که عین ثابت ایشان در صقع ذات ربوبی علم ذاتی حق مساوق با علم است، علم با تمام مراتبش.
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨
🔵 با این که در رساله "انسان در عرف عرفان" ۲۳ واقعه از خودشان را در فصل سوم بیان فرمودند در دو فصل قبلش حقیقت انسان و حقیقت توحید صمدی را پیاده کرده که نتیجه اش القاءات سبوحی شده که در فصل سوم آورده شده و در فصل چهارم تمام این ها را به ضوابط و اصول در آوردن است که توقف نکند.
🔵 عظمت رساله "انسان در عرف عرفان" در عین حالی که مربوط فصل سوم یعنی القاءات سبوحی است زیر سر فصل دوم و چهارم است که اصول و امهات باز شود که انسان دنبال علم باشد.
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨
🔵 اگر تشنگی باشد آب هست. تشنه به سوی آب می رود، تشنه، تشنه آب است،آب از تشنه، تشنه تر است.
🔵 فیض در مرتبه ظاهر بخواهد ریزش کند باید طبق نشأه ظاهر عمل شود.
🔵 حضرت علامه در مقام صدور، دل شان می خواهد مظهر فیضان حق باشند ما قابلیت نداریم، یا اگر داشته باشیم به فعلیت نرسیده ایم.
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨
🔵 در منطق الطیر یکی از لطایفش این است:بعد از این که مسیر طی شد تا عنقا را ببینند به این ها گفته شد تطهیرتان کنیم چون عنقا خودش است. معلوم است هنوز به خودش دست نیاقته و بینا نشده و دچار غبار آلودگی بودند.
🔵 مراد از نی در مثنوی، نفس انسانی است که شش دفتر مثنوی شرح این نی و نفس ناطقه انسان است.
#شرح_دروس_معرفت_نفس
#جلسه_صدوپنجاه_و_هفت۱۵۷
#از_کتاب_معرفت_نفس#علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدي_آملي
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💢مارا در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
#چشمه_غدیر 1⃣
☘ولایت، امر واحده☘
☘«وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ» (قمر، ۵۰) ؛ امر مذکور در آیه، همان صادر اول اعنی تجلّی اعظم است که ساری در کلیه ی موجودات است. این امر که به تعبیری دیگر همان ولایت کبری الهیه است، مقام واحده اعنی وحدانیت میباشد؛ قال صاحب الأمر علی علیهالسلام: «أنا أمرُ الله و الرُّوح». «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ» (کهف، ۱۱۰)
☘امر واحده همان إله واحد که قبله ی جمیع مخلوقات دون صادر اول است میباشد؛ «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ» (سبأ، ۴۶) اَیْ بولاية علوية.
☘مرتبه ی بشریت انسان کامل واصل به مقام صادر اول، مرتبه ی حقیقت روحانی انسانهاست لذا فرمود «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»؛ «کُم» اشاره به حقیقت نفسانی مردم دارد اعنی من در مرتبه ی بشریتم مثل مرتبه ی روحانیت شمایم. و اینکه؛ بر من وحی میشود که إله شما إله واحد است نه إله خود من، که خود صاحب مقام واحدیت هستم، بلکه إله حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله، إله احد و بلکه ذات احدی است.
☘واحدیت به معنای همان ولایت است که در آن موطن همه ی اسماء حسنای لایتناهی الهی ظهور دارند. در مقام احدیت، اسماء و صفات عین ذاتند لذا احد بحت بسیط محض است و ذات فوق احد است که آنجا اسماء و صفات ذوب در ذاتند یعنی ذات لا إسمَ لَه و لا رَسمَ لَه است.
☘اما احدیت، ظهور و تجلّی ظلّیه ذات غیب الغیوبی است که آنجا اسماء حسنا و صفات علیای الهی تجلی کردهاند اما به نحو اجمال و بسیط لذا احدیت علّت واحدیت است و واحدیت موطن تکثر علمی اسماء الله میباشد، لذا آنجا آغاز خلقت است و حجت که قبل الخلق و بعد الخلق و مع الخلق میباشد، مقام احدیت یا مقام واحدیت است که برزخ کبرای بین ذات و اسماء الله میباشد. واحدیت امر احدیت و ذات اقدس إله است لذا شاید ضمیر جمع «نا» مشیر بدان باشد و الله اعلم.
☘«تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» (قدر، ۴) ؛ ملائکه که اسماء الله هستند و روح که اعظم مخلوقات الهی است تنزلات امر ذات الوهی میباشند پس امر، اصل و امّ مطلق خلائق الهی است.
☘«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ ۚ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» . (دخان، ۳ و ۴)
#عید_غدیر #عیدالله_الاکبر
☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۵۱☘
#ح_م
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
#چشمه_غدیر 2⃣
☘ولایت مبارک است☘
☘«إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (نمل، ۷ تا ۹)
☘مبارک است آنکه در آتش و آنکه در حول آتش است. آتش، آتش عشق بل خود حضرت عشق است و آنکه فی النّار است انسان کامل است که آتش عشق الهی است پس مَن فی النار هم، نار است لذا از آتش ندا برخاست:
«إِنِّي أَنَا رَبُّكَ... إِنَّنِي أَنَا اللهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه، ۱۲ تا ۱۴) و فرمود: «أَنَا اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (نمل، ۹)
☘ربّ موسی، ولایت الهیه است که ممسوس فی ذات الله است و چون در آتش ذات احدی سوخته است، آتش شده اس و آتش مبارکترین حقیقت هستی است و آنکه در اوست، یعنی حقیقت ولایت مطلقه ی ذات الوهی، به مبارکی او، مبارک ترین حقیقت وجود است و آنکه حول این عشق سوزان قرار گیرد به صبغه ی او در آید و اثر او را پذیرد و به مبارکی او باشد. «صِبْغَةَ اللهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً» (بقره، ۱۳۸)
☘این آتش که رب جمیع خلائق است، در سرّ همه انبیاء و مرسلین به ودیعه نهاده شده است و بلکه سرّ هستی است: «كُنْتَُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و معی جَهراً»، از این رو حضرت عیسی بن مریم علیهماالسلام فرمود: «وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ» (مریم، ۳۱)
☘حول آتش، ظهور آتش است که به مبارکی مُظهر خود است. چون «كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ» (اسراء، ۸۴) ؛ ز نيكو هرچه صادرگشت نيكوست...
☘پس دریاب که همهی موجودات مبارکند؛ «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور، ۳۵). واعلم «مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها» هی النار «وَ سُبْحانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ». یعنی حول نار، نار است به وجهی و غیر اوست به وجه دیگر (تشبیه و تنزیه). پس هرکس خود را بدین آتش افکند و بسوزد و عین او آتش شود، مبارک میگردد و آنانکه به حول و حلقه ی او درآیند به مبارکی او مبارک شوند چونان انبیاء و اولیاء الهی، همان مستان میخانهای که در نار محبت نارالله سوختند و صاف و بی نقش شدند و قابل پذیرش نقوش گردیدند. چون به نور پیوستند خود نور شدند و به دیگران نور عطا کردند.
☘سلام و صلوات بی پایان خدا و رسولان و ملائکه و مؤمنین و مؤمنات و جمیع خلق بر مبارک ترین حقیقت بعد از ذات احدی، مجمع جمال و جمال جمیع و منشأ کمال و کمال نشئات، تنها عبد مطلق ذات احدی حضرت حجة بن الحسن العسکری، بقيةالله الاعظم روحی فداه و بر اوتاد و ابدال و صلحا و نجبا و نقبای مبارک حولِ حضرتش سلامی به جوامع سلام...
#عید_غدیر #عیدالله_الاکبر
☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۹۶ و ۹۷☘
#ح_م
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
☑️باطن مناسک حج - #بخش _هشتم
▪️حال، اگر انسان بخواهد به کمال برسد، چه؟
▪️کمال خاک، در قربانی کردن خودش در برابر گیاه بود. کمال گیاه، در قربانی کردن خودش در برابر حیوان بود. کمال حیوان، در قربانی کردن خودش در برابر انسان بود. کمال انسان در چیست؟
▪️کمال انسان در این است که در برابر ولیّ خدا قربانی شود؛ در برابر حجّت خدا قربانی شود. اصحاب اباعبدالله الحسین علیه السّلام را نگاه کنید! هر موجودی در راه موجود بزرگتر قربانی شود، میشود جزء وجود او؛ لذا در واقعۀ کربلا، هفتاد و دو تن و یک تن نداریم؛ هفتاد و سه نفر نداریم؛ در واقعۀ کربلا یک نفر بیشتر نداریم و او اباعبدالله الحسین علیه السّلام است. همه فانی در او هستند؛ همه فانی در اباعبدالله علیه السّلام هستند؛ و به کمال خودشان رسیدهاند. چه کمالی بالاتر از اینکه انسان، در حجّت خدا فانی شود؛ قربان حجّت خدا شود؛ قربانی ولیّ خدا شود؟!
▪️حال، کمال ولیّ خدا در چیست؟ در این است که قربان خود خدا شود؛ لذا اباعبدالله علیه السّلام هم قربان خود خدا شد..
▪️صحنۀ عاشورا، جلوۀ یک قربانگاه بزرگ است؛ برای اینکه از آن درس تکامل را یاد بگیریم؛ ببینیم چگونه میشود برای بالا رفتن، از تعلّقات بُرید؛ همه چیز را، همۀ تعلّقات را قطع کرد. اصحاب اباعبدالله علیه السّلام، در راه امام حسین از زن، از بچه، از سلامتی، از خانه، از راحت، از عنوان، از شهرت، از مقام، و بالاخره از جانشان گذشتند؛ و امام حسین علیه السّلام در راه خدا از همه چیزش گذشت.
▪️اگر در ماجرای حضرت ابراهیم، ذبح حضرت اسماعیل را داریم، در ماجرای اباعبدالله علیه السّلام، به میدان فرستادن علی اکبرِ امام حسین علیهما السّلام را داریم.
▪️دیدید چگونه حضرت، علی اکبر را به میدان فرستاد! حالا بوی محرّم هم میآید. اولین قربانیهای کربلا، یکی دو روز پیش به شهادت رسیدند: مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، پیش قراولان سپاه شهادت و قربانی اباعبدالله علیه السّلام.
▪️لذا شما دیدید؛ هر یک از اصحاب و حتّی اهل بیت علیهم السّلام که آمدند خدمت اباعبدالله برای اینکه اذنِ میدان رفتن بگیرند، حضرت آنها را کمی معطّل کردند؛ نگهشان داشتند؛ با هرکدام به صورتی صحبت کردند؛ هر کس را خواستند به گونهای معاف کنند؛ لااقل کمی معطّلش کردند که دیرتر برود.
▪️به حر که خواست بلافاصله برود، فرمودند: نه! تو مهمان مایی. از اسبت پیاده شو؛ بیا کمی پیش ما بنشین. از همان حر شروع کردند. یک یک اصحاب، هرکدام که خواستند بروند، کمی معطّلشان کردند؛ کمی نگهشان داشتند. حتّی وقتی آن غلام سیاه آمد و خواست اجازه بگیرد که به میدان برود، حضرت فرمودند: تو یک عمر به خانوادۀ ما خدمت کردهای. بنا نیست که جانت را هم بدهی؛ برو؛ من تو را در راه خدا آزاد کردم؛ کسی هم کاری به کار تو ندارد. آن غلام گریست؛ خیلی گریه کرد. گفت: یا اباعبدالله! میدانم؛ من مثل اصحاب شما نیستم؛ پوستم سیاه است؛ بدنم بدبوست ... به هرحال، هر کدام را به گونهای کمی معطّل میکردند؛ نگاهشان میداشتند. قاسم بن الحسن آمد، به یک صورت؛ برادر کوچک قاسم آمد، به یک صورت دیگر. هرکدام را به نحوی معطّل کردند.
▪️امّا علی اکبر که به قلب اباعبدالله وصل بود، وقتی علی اکبر خدمت پدر آمد تا اذن میدان رفتن بگیرد، حضرت یک لحظه هم تأمّل نکردند؛ بلافاصله حضرت فرمودند: برو؛ مأذونی. فقط وقتی میرفت، فرمودند: کمی آهسته برو.
▪️نمیدانم چرا امروز از اینجاها سر درآوردیم! به هرحال، وادی کمال، وادی قربان شدن است؛ و هر که طالب سیر و سلوک به سوی کمال است، باید خودش را برای قربان شدن آماده کند؛ چون این راه، راهی است که با کَرب و بلا توأم است. گفت:
▪️نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست
▪️عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد
▪️کسی میتواند به قرب دوست برسد که قربانی دوست شود. راه دیگری وجود ندارد. تنها راه، همین است. و عجیب اینجاست که در این عالم، همه دارند خودشان را قربانی میکنند. شما یک نفر را پیدا کنید که قربان نشود؛ منتها مشکل این است که چیزی که خودشان را قربانی آن میکنند، غالباً ارزش آن را ندارد.
▪️خدای متعال در حدیث قدسی فرمود: خَلَقْتُ الْأَشْیآءَ لِأَجْلِک، وَ خَلَقْتُک لِأَجْلی: ای بشر! همه چیز را برای تو آفریدم؛ همه چیز باید قربانی تو شود؛ تو باید قربانی من شوی. تو را برای خودم آفریدم.
▪️همۀ خلق دارند خودشان را قربانی میکنند؛ یکی خودش را در راه پول قربانی میکند، یکی در راه مقام، یکی در راه شهرت، یکی در راه شهوت. کیست که خودش را قربانی نکند؟ همه دارند در راه محبوبشان جان میدهند. انشاءالله انسان به معرفت برسد؛ به شعور برسد و از وادی معرفت و شعور، به سرزمین عشق و منا سر در بیاورد، تا بفهمد چه چیزی ارزش دارد که انسان خودش را قربانی آن کند.
ادامه دارد....
◾️استاد مهدی طیّب ،۸۴/۱۰/۲۲◾️
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
☑️باطن مناسک حج - #بخش_نهم
▪️حاجی بعد از قربانی، سر میتراشد. به این عمل، حلق گفته میشود. آقایان خصوصاً در سفر اوّل سرشان را میتراشند. غالب مراجع معتقدند در سفر اوّل، سر باید تراشیده شود و حَلق انجام گیرد. در سفرهای بعد هم مستحب است که سر را بتراشند؛ امّا فرد میتواند به جای حلق، تقصیر کند؛ یعنی مقدار کمی از مویش را بزند یا مقداری از ناخن را بگیرد. خانمها هم همین کار را میکنند؛ تقصیر میکنند؛ مو یا ناخن را کوتاه میکنند. تراشیدن سر هم خیلی معنا دارد؛ یعنی ته ماندۀ تشخّص و تعیّن خودت را ببُر؛ دیگر هیچ چیز از خودت باقی نگذار. شیطان را که با سنگ زدی؛ نفست را هم که سر بریدی؛ حالا ته ماندۀ تعیّنات و تشخّصات خودت را هم بریز. همۀ چیزهایی که به تو جلوه میداد، همه را بریز؛ سرت را بتراش و عبد شو.
▪️میدانید؛ تراشیدن سر، یک نوع توهین است. سر افرادی را که مجرم و زندانی هستند، میتراشند؛ مویشان را کوتاه میکنند. سر تراشیدن، نوعی حقارت است. حاجی بعد از قربانی، میرود سرش را میتراشد؛ یعنی دیگر به عبودیّت مطلق حضرت حقّ، تن میدهد؛ یعنی خدایا تمام عیار بندۀ تو هستم؛ دیگر هیچ تعیّنی از خودم ندارم؛ هیچ تشخّصی از خودم ندارم؛ هیچ شخصیّتی از خودم ندارم؛ هیچ چیز از خودم ندارم. هیچ کس نیستم؛ دیگر نیستم؛ من نیستم.
▪️مقام عبودیّت مطلق، اینجاست؛ آنجایی است که دیگر فرد، وجود خودش را هم نمیبیند؛ و الاّ تا وقتی وجود و هستی خودش را میبیند، هنوز به معنای مطلق، عبد نشده است؛ هنوز آلوده به گناه است.
▪️فرمود:
وُجُودُکَ ذَنْبٌ لا یُقاسُ بهِ ذَنْبٌ وجود تو، گناهی است که هیچ گناهی با آن قابل مقایسه نیست. همین که احساس میکنی هستم، وجود دارم، این، گناه است؛ امّا وقتی حاجی رفت سرش را تراشید، دیگر آخرین ته ماندههای تعیّن و تشخّص را هم از وجود خودش زدود و شد عبد مطلق خدا. عبد که شد، دیگر رسید؛ به دوست رسید.
▪️حالا خدای متعال او را مهمان خود میکند؛ حالا مهمان حضرت دوست میشود؛ حالا خدای متعال، سه شب او را مهمان میکند؛ در سرزمین عشق، در سرزمین منا، در سرزمین آمال و آرزوهای بلند معنوی. او سه شب مهمان خداست؛ باید در منا بیتوته کند. آن سه شب هیچ کاری هم ندارد؛ هیچ عملی هم ندارد؛ نه نمازی، نه ذکری، نه دعایی؛ هیچ چیز؛ فقط سه شب بیتوته در منا. یعنی چه؟ یعنی سه شب مهمان منی. عبد من شدی؛ حالا بیا؛ حالا دیگر دوست دارم پیش من باشی.
▪️بعد از این سه شب میهمانی، برای انجام طواف حج و بقیّۀ اعمالی که در پیش دارد، به مکّه برمیگردد. حالا که عبد شد، طوافی که این بار میکند، با طوافی که بار اوّل کرد، فرق میکند. بار اوّل، عمرۀ تمتّع به جا آورد؛ امّا حالا حج به جا میآورد. خیلی فاصله است. بار اوّل، خانه را زیارت کرد، حالا می رود صاحبخانه را طواف میکند؛ صاحبخانه را زیارت میکند.
▪️به هرحال، امیدواریم خدای متعال، به همۀ ما توفیق درک این حقایق را بدهد؛ هم به معنای فهمیدنش، هم به معنای دست یافتنش. چون لغت درک دو معنا دارد. درک، هم به معنای فهمیدن و دستیابی به فهم است؛ هم به معنای دستیابی به خود آن حقیقت. ان شاءالله به هر دو معنا، توفیق درک این حقایقی که در واقع شریعتی است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای ما آوردند و ارمغان بزرگ رسالت نبوی است، بدانیم.
▪️انشاءالله قدر این شریعت را بدانیم. این گوهرهایی که در این دین هست، در هیچ آیینی نیست؛ هیچ آیینی آنها را ندارد. انبیاء الهی حسرت خیلی از اینها را میخوردند؛ خیلی از پیامبران حسرت اینهایی که به برکت وجود پیغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم، اینگونه به راحتی و سهولت در دسترس ما قرار گرفته و به یُمن پاسداری اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام، سالم و ناب و زلال به دست ما رسیده است، میخوردند. انشاءالله قدر اینها را بدانیم و بتوانیم از آموزههای بزرگ این مکتب و این شریعت، بهره ببریم.
ادامه دارد....
◾️استاد مهدی طیّب ،۸۴/۱۰/۲۲◾️
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از وقف امام زمان
▪️در حجّ باطنی که سیر به سوی خدا و لقاءالله است نیز کسی که به معرفت نرسد، سیرش باطل است. بعد از وقوف در مشعر، وقتی حاجی روز عید قربان وارد مِنیٰ شد و شیطان را رمی کرد و گوسفند را به نشانهی نفس خودش سر برید، که مستحب است اگر خودش هم ذبح بلد نیست، دستش را روی دست کسی بگذارد که ذبح میکند، به نیّت اینکه خودش دارد ذبح میکند، و بعد از اینکه سرش را به نشانهی اینکه من عبد و بندهی توأم تراشید، خدا سه شب او را در مِنیٰ مهمان میکند. اگر کسی این سه شب را در مسجدالحرام تا صبح احیا بگیرد و نخوابد، گرچه حجّش باطل نیست، ولی این تنها جریمهی غیبت از مهمانی خداست و به پای فضیلت در مِنیٰ بودن نمیرسد.
☘مرحوم حاج اسماعیل دولابی☘
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
۳۰ خرداد ۱۴۰۳