eitaa logo
مدافعان ظهور
389 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان ظهور
 مختصری از زندگی نامه حضرت نرجس خاتون مادر امام مهدی(عج) قسمت چهارم متن زیر مطالعه شود👇👇👇
ادامه داستان...،(قسمت چهارم) گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم كه اسلام را بپذيرم.  فرمود: "بگو اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللهٌ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداَ رَسُولُ اللهِ؛ گفتم: «گواهي مي‌دهم به يكتايي خدا و پيامبري حضرت محمد«صلي الله عليه و آله».  آنگاه فاطمه زهرا «عليها السلام» مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده مي‌دهم كه از اين به بعد امام حسن عسکری(ع) به ديدارت خواهد آمد و تو به زيات او موفّق می‌شوی!  از خواب بيدار شدم بسيار خوشحال بودم و همواره شهادت به یکتایی خدا و پيامبري محمد(ص) را به زبان مي‌گفتم،و در انتظار ديدار امام حسن عسكری(ع) بودم تا شب بعد شد، در همين فكر و انديشه خوابيدم، در خواب ديدم امام حسن عسکری(ع) به ديدار من آمد، از ديدار او بسيار خوشحال شدم، گله كردم كه چرا به ديدار من نمی‌آمدیی با اينكه دلم غرق محبّت تو بود!  فرمود: علت جدایی اين بود كه تو در دين اسلام نبودی، از اين به بعد به ديدار تو خواهم آمد،‌ تا روزی كه خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند. از خواب بيدار شدم، هر شب آن بزرگوار را می‌ديدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود می‌رفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز يافتم. ملیکا همچنان آروز می‌کرد كه روزی بيايد و از ميان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنيا پرستی اين خاندان نجات يابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه امام حسن عسکری برسد.ادامه دارد...  📚منابع: برگرفته از کتاب های شبهای تنهایی نوشته محمد یوسفی، عطر انتظار سید محمدرضا طباطبایی نسب وامام مهدی از ولادت تا ظهور نوشته سید محمد کاظم قزوینی [1] معجم احادیث الامام المهدی، ج 4، ص200 ـ 196؛ کمال الدین ج2 ، ص423 ـ 418؛ بحارالانوار ج 51، ص10 ـ 6؛ اثبات الهداة، ج 3، ص393؛ غیبت شیخ طوسی، ص 124؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص440. [2] فرهنگنامه مهدویت، خدا مراد سلیمیان، ص 405 همچنین فیلم سینمایی انیمیشن  شاهزاده روم به کارگردانی هادی محمدیان و تهیه‌کنندگی حامد جعفری است. این فیلم پس از اخذ پروانه ساخت،[۱] در مدت ۱۵ ماه در گروه هنرپویا به تولید رسید. این انیمیشن سینمایی محصول سال ۱۳۹۳ است. این فیلم محصول گروه هنرپویا (کنسرسیوم مشترک مؤسسه فرهنگی هنری هفت سنگ و مؤسسه فرهنگی هنری سلوک افلاکیان) با همکاری مؤسسه مجله مهدی لبنان است که با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و پیش فروش نسخه عربی آن به مجله مهدی کشور لبنان تولید شده است. @modafeanzuhur
مدافعان ظهور
 مختصری از زندگی نامه حضرت نرجس خاتون مادر امام مهدی(عج) قسمت پنجم متن زیر مطالعه شود👇👇👇
ادامه داستان...،(قسمت پنجم) بین مسلمانان و رومیان سالها جنگ بود،گاهی مسلمانان پيروز می‌شدند و گاهی روميان، طبیعی است كه در جنگ، عدّه‌ای اسير می‌شدند. در آن زمان رسم بود كه اسيران را به عنوان غلام و كنيز، مي‌فروختند. در شبی از شبها حضرت امام حسن عسکری(ع) به خوابش آمد و فرمود:در فلان روز جدت لشگری به جنگ با مسلمانان خواهد فرستاد.تو خود را درميان كنيزان و خدمتگذاران قرار بده به نحوی كه تو را نشناسند واز پي جد خود روانه شو و از فلان راه برو.اين كار را انجام داد .در راه لشگر مسلمانان به آن جمع برخوردند و آنها را اسير كردند.اسيران را بوسیله کشتی از راه رودخانه دجله به بغداد برای فروش آوردند، یکی از فروشندگان، برده فروش معروفی بنام«عمرو يزيد» بود. . روزی امام هادی(ع) پدر بزرگوار امام حسن عسكری(ع) یکی از يارانش به نام «بشر بن سليمان» را در شهر سامرا ديد و نامه ای كه به زبان رومی نوشته بود و زير آن را امضا كرده بود به او داد و هميانی پول نيز جداگانه به او داد و فرمود: «می‌خواهم بروی بغداد و با اين هميانِ پول، کنیزی را خریداری کنی و به اينجا بياوري».  امام هادی(ع) فرمود: حال بشنو تا توضيح دهم كه چگونه کنیزی را خريداری کنی. فلان روز از اينجا به طرف بغداد حركت می‌کنی، سعی كن اوّل صبح فلان روز در كنار پل رودخانه معروف بغداد باشی، وقتی به آنجا رسیدی می‌بینی چند کشتی كنار آب می‌آيند تا بار خود را خالی كنند، در اين ميان می‌بینی زنانی را كه اسير كرده‌اند، از كشتيها پياده می‌کنند و به عنوان كنيز در معرض فروش قرار می‌دهند.همچنان نگاه كن يك وقت می‌بینی در یکی از اين كشتيها «عمرو بن يزيد» دختری را در معرض فروش قرار مي‌دهد، با اينكه پرده‌داران می‌خواهند كنيزان را به خريداران نشان دهند، آن دختر، خود را نشان نمی‌دهد، حجاب و عفّت خود را حفظ می‌کند.خريداران اصرا می‌کنند كه او را خریداری كنند،اما آن دختر با هیچ یک از آنها نمی‌رود. در اين موقع نزد «عمر بن يزيد» برو؛ بگو نامه ای برای اين بانو دارم كه به زبان رومی نوشته شده است،اين نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه خریداری مي‌كنم، وقتی كه نامه را به او دادی او راضی می‌شود آنگاه او را خریداری كن و به اينجا بياور.  . «ملیکا» وقتی كه همراه عدّه‌ای از بانوان اسير شد، برای اينكه کسی او را نشناسد، خود را نرگس ناميد (كه تلفّظ عربی اش همان نرجس است). ادامه دارد... @modafeanzuhur