eitaa logo
مدافعان ظهور
390 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ ﷽ ✨ روضه بماند اما ؛ سر بسته میگویم این عکس خار مغیلان است اللهم عجل وفاتی فی روضة الرقیة بقیه ش بماند شب سوم... آی خانوم سه ساله💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📖 9️⃣ نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچه ها میگفتن ایرانی ها بودن، بعضی هام میگفتن کار دولته.« و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد: »بچه ها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برقها تموم نشده میتونیم گوشی هامون رو شارژ کنیم!« اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لبهای خشکم به خنده باز شد. به همت جوانان شهر، در همه خانه ها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباطمان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بی پاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید: »نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!« از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد. نمیدانست از اینکه صدایم را میشنود خوشحال باشد یا بابت این همه ساعت بی خبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید : »تو که منو کشتی دختر!« در این قحط آب، چشمانم بی دریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لبهایم میخندید و با همین حال به هم ریخته جواب دادم : »گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق آوردن گوشی رو شارژ کردم.« توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم : »تقصیر من نبود!« و او دلش در هوای دیگری میپرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد : »دلم برا صدات تنگ شده، دلم میخواد فقط برام حرف بزنی!« و با ضرب سرانگشت احساس طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت. با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش میرسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند. نمیدانستم چقدر فرصت شکایت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفسهایش نم زده است. قصه غم هایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و عاشقانه نازم را کشید : »نرجس جان! میتونی چند روز دیگه تحمل کنی؟« از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این صبر تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت : »والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...« و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس اسارت ما آتشش میزند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید : »دیشب دست به دامن امیرالمؤمنین (ع) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به فاطمه (س) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما امانت میسپرم!« از توسل و توکل عاشقانه اش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان عشق امیرالمؤمنین (ع) پرواز میکرد : »نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (ع) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!« همین عهد حیدری آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم. از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریه های یوسف اجازه نمیداد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد. لبهای روزه دار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما میترسیدم این تشنگی یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بیقراری پرسیدم : »پس هلیکوپترها کی میان؟« دور اتاق میچرخید و دیگر نمیدانست یوسف را چطور آرام کند که من دوباره پرسیدم : »آب هم میارن؟« از نگاهش نگرانی میبارید، مرتب زیر گلوی یوسف میدمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد : »نمیدونم.« و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه آشوبی شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم. حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشه های فاجعه دیشب را از کف فرش جمع میکردند. من و زن عمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زن عمو با ناامیدی پرسید : »کجا میری؟« دمپایی هایش را با بی تعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده میشد : »بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.« از روز نخست محاصره، خانه ما پناه محله بود و عمو هم میدانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانه های دیگر هم کربلاست اما طاقت گریه های یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد. میدانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجه های تشنه اش کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زن عمو با بیقراری ناله زد. 👇
:»بچه ام داره از دستم میره! چیکار کنم؟« و هنوز جمله اش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت. به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا به قدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجره ها میلرزید. از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با وحشت از پنجره ها فاصله گرفتند و من دعا میکردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید. یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که به سرعت به سمت در میرفت، صدا بلند کرد: »هلی کوپترها اومدن!« چشمان بی حال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم. از روی ایوان دو هلیکوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک میشدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلیکوپترها را تعقیب میکرد و زیر لب می گفت : »خدا کنه داعش نزنه!« به محض فرود هلی کوپترها، عباس از پله های ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر آب را به یوسف برساند. به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بسته ای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت. هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زن عمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند. من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید : »همین؟« عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجره اش برگشته بود، جواب داد : »باید به همه برسه!« انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت : »خب اینکه به اندازه افطار امشب هم نمیشه!« عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد : »انشاءالله بازم میان.« و عباس یال و کوپال لشگر داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد : »این حرومزاده ها انقدر تجهیزات از پادگانهای موصل و تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!« عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید : »با این وضع، ایرانی ها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟« و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد : »اونی که بهش میگفتن حاج قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرمانده های سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچه ها میگفتن سردار سلیمانیِ!« لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد : »رهبر ایران فرمانده هاشو برای کمک به ما فرستاده آمرلی!« تا آن لحظه نام قاسم سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانی ها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رسانده اند که از عباس پرسیدم : »برامون اسلحه اوردن؟« حال عباس هنوز از خمپاره ای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد : »نمیدونم چی آوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو محاصره داعش حتماً یه نقشه ای دارن!« حیدر هم امروز وعده آغاز عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با مدافعان آمرلی صحبت کند. عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله ها را سر هم کردند. غریبه ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند : »این خمپاره اندازه! داعشی ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با خمپاره میکوبیمشون!« سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با رشادتی عجیب وعده داد : »از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط دعا کن!« ادامه دارد... ✍          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۳/۰۴/۱۸ حاج مهدی اسلامی موضوع : نقش سرویسهای امنیتی در انتخابات ایران تحریک گسل قومیتی سم مهلک برای کشور هشدار تجزیه ایران آنتی فتنه : بسم‌الله الرحمن الرحیم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد سلام علیکم جمیعا عرض ادب و احترام دارم خدمت همه شما عزیزان امروز میخوام یک کنفرانس کاملا متفاوت و یک تحلیل عجیب از انتخابات اخیر بهتون ارائه بدم و توصیه میکنم حتما تا آخر با ما همراه باشید در هفته ای که گذشت اتفاق عجیبی رقم خورد و مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور ایران برگزیده شد این انتخاب شوک عظیمی به جبهه انقلابی وارد کرد طوری که خیلی ها رو به جان همدیگه انداخته و به دنبال مقصر میگردند عده ای قالیباف رو مقصر میدونن که با توجه به اینکه رأی نداشت باید کنار میکشید و قالیباف اقبالی نداشت با تمام حمایت هایی که از خیلی از افراد شاخص داشت فقط تونست سه میلیون رأی بیاره و این واقعیت نداره که رأی قالیباف برای قشر خاکستری بوده که اگر فرض بر این بگذاریم که سه میلیون رأی قالیباف برای قشر خاکستری جامعه بوده پس این همه مذاح و منبری که حامی قالیباف بودن نتونستن رأیی برای اون جذب کنند؟ پس اینکه میگن اگر قالیباف کنار میکشید رأی های خاکستریش به سبد پزشکیان میرفت یک تحلیل اشتباهه عده ای جلیلی رو مقصر میدونند که اجماع نکرد و تا لحظه آخر سماجت کرد تا انشقاق بین جبهه انقلابی بیفته و سبد رأی ها تقسیم بشه و قائل بر این هستند که اگر قالیباف با پزشکیان میرفت مرحله بعد ، قالیباف میتونست پیروز انتخابات باشه ولیکن یه نکته که به نظر میرسه اینه که اگر قالیباف با این رأی در مرحله اول هم مقابل پزشکیان می‌ایستاد قطعا بازنده میشد بنده از یک زاویه دیگه میخوام این رو بررسی کنم و آسیب شناسی کنم خوب دقت کنید بنده قائل بر این هستم که ما به سرویس امنیتی mi6  باختیم و از این به بعد هم خطر عجیبی تمام انتخاباتهای ما رو تهدید میکنه قصد ترسوندن و ناامیدکردن ندارم لطفا تا آخر با من باشید تا براتون فکت بیارم قریب به چهل و اندی ساله که سرویس منحوس انگلیسی mi6 داره تو مملکت ما گسل های قومیتی رو دست کاری میکنه تا الان هم تونسته پانترک ها و پان عرب ها و اهل تسنن و پانکُرد ها رو به خط بکنه و این انتخابات تونست تست بزنه ببینه تا چقدر موفق بوده هیچ میدونید چرا اولین نفری که به پزشکیان تبریک گفت الهام علیف آذربایجان بود؟ چرا عربستان دومین کشور تبریک گفت؟ و چرا رئیس جمهوری انتخاب شد که بشدت نگاه پانترکیسم داره به نظر بنده از این به بعد باید منتظر تحرکات تجزیه طلبی در کردنشین و عرب نشین و اهل تسنن نشین و ترک نشین باشیم روزی که تمام تحلیلگران امنیتی فریاد زدن مواظب پانترکیسم آذربایجان باشید هیچ نهاد امنیتی متاسفانه ورود نکرد وقتی تو ورزشگاه تبریز در بازی های تراکتورسازی پرچم آذربایجان و ترکیه رو دست گرفته شد هیچ مقام امنیتی شاخهاش تیز نشد دارم هشدار میدم ،کنار گوش مسعود پزشکیان پر از مأمور mi6 هست ، مواظب باشید این آدم ساده است زود گول میخوره ریش بنفش داره بهش خط میده حسام الدین آشنا داره بهش خط میده ما در این انتخابات به mi6  و حسام الدین آشنا باختیم اولی گسل قومیتی رو فعال کرد دومی رسانه ها رو به خط کرد پروژه همستر هم دیدید که چه خوب جواب داد در یک هفته چندین میلیون رو کشیدن تو تلگرام و راحت مهندسی افکار عمومی کردن حالا این بچه های انقلابی دارن دنبال قاتل بروسلی میگردن باید به این رفقا بگم ای رفیق داری خودی رو میزنی حواست باشه الان زمان اتحاده برای چی میگم فعال کردن گسل قومیتی خطرناکه ، برای اینکه ما تا الان رئیس جمهور آذری داشتیم (حضرت آقا) رئیس جمهور کرمانی داشتیم (خاتمی و هاشمی) رئیس جمهور سمنانی داشتیم (احمدی نژاد و روحانی) رئیس جمهور مشهدی داشتیم (رئیسی) ولی این انتخابات خیلی فرق داره هر کدوم از اینهایی که نام بردم بخاطر شخصیت خودشون بود که رأی گرفتن یعنی مردم به توانایی های فردی اون بود که رأی دادن اما همه میدونیم پزشکیان مال این حرفها نیست اگر قرار بود به شخص پزشکیان رأی بدن قطعا یک پنجم این رأی رو هم نداشت اینها اومدن با فعال کردن گسل قومیتی پزشکیان رو حامی ترکها و اهل تسنن و کردها جا زدن و براش رأی گرفتن و الا اصلا با عقل جور درنمیاد سیستان و بلوچستانی که بخاطر خیانتهای روحانی داشت از بی آبی میسوخت و رئیسی بود که مشکل آب اونجا رو حل کرد ، به کسی مثل حسن روحانی دوباره رأی بده این قطعا برای این بود که کسی با نگاه مذهبی مثل جلیلی رأی نیاره قالیباف هم اگر میومد باز همین بود ارومیه ای که دریاچه اش داشت خشک میشد و روحانی براش هیچکاری نکرد ولی رئیسی داشت احیاش میکرد به دولت سوم روحانی رأی داد این چیزی جز فعال کردن گسلهای قومیتی است؟
از طرفی هم حسام الدین آشنا پزشکیان رو نماد اعتراض مردم به وضعیت معیشتی نشون داد و باعث شد خیلی ها برای اعتراض به وضع موجود به پزشکیان رأی بدن آی رفیق جبهه انقلابی مشکل از ماست که رسانه نداریم به جای اینکه پاچه همدیگه رو بگیریم و هزار جور انگ بهم بزنیم اگر خدمات دولت رئیسی رو برای مردم میگفتیم الان مردم میفهمیدن که احیای هزاران زیرساخت توی این مملکت توسط شهید رئیسی چیزی شبیه به معجزه بود که اگر می ماند در سال چهارم به بعد مملکت جهشی در اقتصاد میکرد که ما رو وارد عصر طلایی میکرد از بس داد زدیم و از خدمات شهید رئیسی گفتیم ،بما گفتن متوهم ماله کش  تو کانالهاشون برای جذب دو تا مخاطب جوری تخریب کردن شهید رئیسی رو که هر بار هم تذکر میدادیم انگار نه انگار بعد از شهادتشون تازه تو‌کانالهاشون از شهید حلالیت گرفتن ، نه این به درد نمیخوره شما جیگر ولی زمان رو سوزوندی با یه ببخشید درست نمیشه همین الانش با اتهام زدن به جلیلی و قالیباف داریم تو پازل سرویس امنیتی انگلیس بازی میکنیم و عده ای احمقانه حواسشون به این مسئله نیست واقعا میدونید از این به بعد چه بلایی سر انتخاباتهای ما میاد؟ از این به بعد شایسته سالاری جاش رو میده به رأی های قومیتی یعنی فردا هر کی بتونه گسل قومیتی رو تحریک کنه به راحتی رأی میگیره میدونید چرا تحلیل خیلی از تحلیلگران اشتباه از آب دراومد هیچ تحلیلگری فکرش رو هم نمیکرد که قومیت ها اینجوری بیان و نتیجه انتخابات رو عوض کنند والله اگر قالیباف هم میومد باز همین بود میدونید که پدر جلیلی کرده و مادرش ترک ارومیه پزشکیان برعکسه پدرش ترکه و مادرش کرده اینکه میگم به رسانه باختیم برای این بود که اینها تونستن پزشکیان رو‌ نماد قومیتی کنند الانم دارم باز هشدار میدم مواظب تحرکات گسلهای قومیتی باشید که در آینده نزدیک کف خیابون باهاشون داستان داریم اینو مینویسم برای یادگار این سیاست تحریک گسلهای قومیتی خیلی از بچه انقلابی ها رو از بین میبره یکیش خود من بذارید داستانهای کف خیابون شروع بشه بعدا به حرفم میرسید آی مردم شما رو به جان حضرت زهرا س شما رو به خون مبارک سیدالشهداء شما رو به مظلومیت امام زمان عج شما رو به تنهایی نائب امام زمان عج قسم میدم از همه اونهایی که ندای تفرقه دارن تو کانالها و منابرشون بلند میکنند بر حذر باشید و هر طوری شده مجبورشون کنید به اتحاد اگر اتحاد نکنیم اگر جهاد تبیین نکنیم اگر رسانه متحد نداشته باشیم والله کف خیابون داستان خواهیم داشت و اینبار قضیه خیلی فرق میکنه باید همه رو پاسخگو کنید الان رسانه پاشنه آشیل جبهه انقلابیه مگر حضرت آقا نفرمود اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامیه شما رو به سید الشهدا قسم میدم کوتاهی نکنید جبهه انقلابی رو یاری و تقویت کنید هر کس در راه جهاد تبیین کوتاهی کنه خودش رو جزو جبهه انقلابی ندونه آی رفیق کانال و گروه دار الان زمان اتحاده ، دنبال قاتل بروسلی نگرد با چنگ انداختن بهم هیچی درست نمیشه اگر میخواهید افسر جنگ نرم حضرت آقا باشید باید برای اون قسمتی که با دو تا حرف قومیتی گول خوردن روشنگری کنید ان شاءالله تا دیر نشده به خودمون بیاییم و دیگه فرصتها رو از دست ندیم از شما عزیزان ولایی هم میخوام تا جایی که میتونید این مطالب رو منتشر کنید تا مردم روشن بشن به امید پیروزی حق علیه باطل والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته ✍️ مهدی اسلامی مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
مدافعان ظهور
از طرفی هم حسام الدین آشنا پزشکیان رو نماد اعتراض مردم به وضعیت معیشتی نشون داد و باعث شد خیلی ها ب
رفقای جبهه انقلابی لطفا این کنفرانس رو در گروه ها و کانالهاتون حتما حتما منتشر کنید دمتون گرم
نامه‌ها برنامه‌ها ۴ طفلان مسلم شماره ۱۳ خیلی در این فکر افتادم ای بارک‌الله به فرزندان حضرت مسلم سلام‌الله علیه آخر دو تا بچه را یک غلام سیاهی شمشیر به‌دست بگیرد‌، دست دو تا بچه بسته است، از جلو ریسمان را بکشد (مثلا) این دو تا کودک دنبال او راه می‌افتند، دارند می‌روند، دارند می‌روند. این دو تا بچه‌ی پنج‌ساله، هفت‌ساله این‌ها (مثلا) این‌ها چه اندازه روحیه دارند؟ چه‌طور خودشان را نباخته‌اند؟ خداوند چه طور طبیب درمان این غلام سیاه حارث بی‌چاره‌ی بدبخت می‌شود؟ تو بخواه تو چه‌کار داری؟ گاهی کودک بیدارشان می‌کند. در آن حال، راستی اگر ما بودیم، دست ما را می‌بستند، داشتند با شمشیر می‌بردند که گردن بزنند چه اندازه ترس نداشتیم که بتوانیم زبان باز کنیم؟ چند‌جور با او سخن گفتند؟ به این سیاه کرده، غلام‌ سیاه گفتند که، فلانی، غلام سیاه! بله؟ شما چه‌طور، چه‌قدر شبیه غلام پیغمبر ما بلال را می‌مانی! @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💠قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی حفظه الله 🔸️ شب اول ماه محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق 🔸️جلسه اول - شنبه ۱۴۰۳/۰۴/۱۶ 🔸️موضوع: شرح دعای روز دوشنبه 🔸️مکان: خوشواش آمل #hosne_hasan #اباعبدالله #حسین #امام_حسین #علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدی_آملی #ماه_محرم #محرم #محرم_۱۴۴۶ #تیر_۱۴۰۳ #امام_سجاد #زین_العابدین #دعای_روز_دوشنبه #شرح_دعا #انسان #پیر #دل_شکسته #وحدت #مریض #باطن #جسم #بخشش #طلب_بخشش #ظلم #خدا #صلوات @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
بسم‌الله الرحمن الرحیم
سلام به همگی
نکته روز: یکی از مشکلات بزرگ آقایون با خانمها اینه که متاسفانه اکثر قریب به اتفاق خانمها نمیتونن مشکلشون رو مطرح کنند و منتظر میمونند تا خود آقا اون رو بفهمه و این برای مرد بسیار آزار دهنده است آقایون غالبا دیر میگیرن اما اگر متوجه ناراحتی خانمها بشن، قطعا برای رفع ناراحتی اقدام میکنند یکی از چیزهایی که خانمها غالبا ازش ناراحت هستن اینه که همسرشون متوجه ناراحتی ایشان نمیشه به نظرم بهترین کار اینه که بین زن و شوهر فضایی ایجاد بشه که وقتی از چیزی ناراحت هستند راحت با هم درمیان بگذارند چون آقایون غالبا کلی نگر هستند و خانمها جزئی نگر بیشتر اوقاتی که خانمها از همسرشون ناراحت میشن بخاطر عدم توجه همسرشون به جزئیاته اگر فضای تعامل بین همسران برقرار بشه غالب این ناراحتی ها از بین میره
فضائل علوی: حضرت مولا امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام از نان دنیا به نان جو بسنده کرده بودند و از نان گندم نمی‌خوردند، تا آن جا که مردم از تعجّب می‌پرسیدند: پسر ابوطالب با این غذا و خوراک اندک چگونه در کشتن هماوردان و پهلوانان ناتوان نمی‌شود؟!   مولا علی علیه السلام در پاسخ فرمودند: بدانید درختی که در بیابان خشک می‌روید، شاخه آن سخت‌تر باشد، اما سبزه‌ها و گیاهان خوش نما را پوست نازک‌تر باشد. آری خار‌ها و بوته‌های صحرایی را آتشی افروخته‌تر باشد و خاموشی آن‌ها دیرتر رخ دهد، اما گیاهی که در ناز و نعمت روییده باشد، چون بیدی به هر بادی بلرزد
نکته مهدوی: آیت الله بهجت میفرمودن : ما در دریای زندگی، در معرض غرق شدن هستیم؛دستگیری ولیّ خدا از ما لازم است تا سالم به مقصد برسیم.باید به ولیّ عصر(عج)استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد ،همراه خود ببرد . هر روز برای اومدنش نذر و دعا میکنیم و با همین نذورات کارهای بزرگی مثل مدرسه سازی و درمانگاه سازی و تهیه جهیزیه و تهیه بسته معیشتی و کمک به آزادی زندانی و ... انجام میدیم و ثوابش رو‌ تقدیم به امام زمان عج و نذر ظهور میکنیم اگر دوستداری به جمع ۱۸۵۲۰ نفری باشگاه امام زمانی ها بپیوندی بسم الله بزن رو لینک https://ppng.ir/d/3VxA
شنیدی میگن به گندم ری نمیرسی؟ خیلی ها رفتن برای رفع فیلترینگ به آقای پزشکیان رأی دادن گفتن ما قول ندادیم رفع فیلترینگ کنیم ،گفتیم دغدغه اش رو داریم حالا یه سوال : حکم قاضی رو دولت میتونه باطل کنه؟ چون بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب حکم به فیلترینگ داده نکته: زود گول نخوریم
قیام کربلا زمانی پیروز شد که زینب سلام الله علیها راوی ماجراهای اون بودن و این سینه به سینه منتقل شده تا ما دلیل شکست ما در این انتخابات این بود که راوی خوبی از خدمات شهید رئیسی نبودیم چه زیبا گفت شاعر : کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود بگیریم         
▪️در دهه‎ی اوّل محرّم تجلّی امام حسین علیه السّلام عالم را عوض می‎کند. در شب تاسوعا و عاشورا اگر کسی چشم باطنش بینا باشد، می‎بیند که هر مؤمن و کافری در عالَم محزون است. وقتی صاحب خلقت محزون می‎شود، مخلوقات غمناک نشوند؟ آیا ممکن است همه‎ی شیعیان مضطرب باشند و دیگران محزون نشوند؟ اهل دنیا هم در این ایام در امر دنیایشان به زحمت می‎افتند و در اثر آن محزون می‎شوند. ▪️تجلّی امام حسین علیه السّلام هم‌دوش تجلّی خداست. ▪️امام حسین علیه السّلام تجلّی خداست. در حدیث هست که کسی که آن حضرت را با معرفت زیارت کند (و یا در روز عرفه زیارت کند)، یُخالِطُهُ اللهُ بِنَفسِهِ: خداوند بنفسه با آن زائر مخلوط می‎شود. این عبارت را هیچ یک از علما جرأت نکرده است باز کند و تشریح نماید. ▪️امام حسین علیه السّلام مجرا و نهری بین خدا و خلق است. هر کس محاذی او شود، او را به بالا می‎برد. وقتی با امام حسین علیه السّلام کارت اصلاح شد، عبادتت هم تمام شد، دنیا هم تمام شد و به جای اصلی خودت رفته‎ای. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
◾️ورود کاروان حسینی به کربلا◾️ ▪️روز دوّم ماه محرّم سال ۶۱ هجری، روز ورود اباعبدالله علیه السّلام و اهل بیت و اصحاب کرام آن بزرگوار به کربلا بود. ▪️بنا به روایاتی که وجود دارد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام این موضوع را که شهادت‌گاه آن حضرت کربلا خواهد بود، از قبل در مکّه اعلام کردند. ▪️حضرت در یک سخنرانی در مکّه فرمودند: ▪️گویا می‌بینم که این‌ گرگ‌ها و حیوانات درندۀ بیابان، بین نواویس و کربلا مرا تکّه تکّه می‌کنند. ▪️(کربلا دهی بوده و نواویس هم ظاهراً قبوری بوده مورد احترام مسیحیان، که دشت کربلا بین این دو منطقه واقع است) ▪️فرمودند: گویا می‌بینم که این حیوانات درندۀ بیابانی بین نواویس و کربلا بدن مرا تکّه تکّه می‌کنند و شکنبه‌های خودشان را از قطعات بدن من پر می‌کنند؛ انبان تهی خودشان را که گرسنه‌اند از قطعات بدنم پر می‌کنند. ▪️بعد فرمودند : هَیچ مفرّی نیست از آن سرنوشتی که قلم مشیّت آن را رقم زده؛ هیچ راه گریزی وجود ندارد؛ این اتّفاق واقع خواهد شد. ▪️طبیعتاً مقصود از این گرگ‌های درنده همین سپاهیان عمرسعدند که پیکر مطهّر اباعبدالله علیه السّلام را آنطور مورد حمله قرار دادند..... @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
◾️عاشورا، روز تجلّی خدا (بخش دوم)◾️ ▪️گفتیم به تعبیر عارف بالله، حاج آقای دولابی، روز عاشورا روز ظهور لا الـٰه الّا الله است، و برای آن چند وجه بیان کردیم. وجه دیگر، این است: عبد تا وقتی توان و رمقی دارد، در مسیر عبودیّت و بندگی، خودش تلاش و تقلاّ می‌کند؛ امّا وقتی تمام آنچه را داشت، هزینه کرد، خدا دست به کار می‌شود. به تعبیر این شعر:  بارالها این سرم، این پیکرم این علمدار رشید، این اکبرم ▪️همه را داد و هیچ‌چیز باقی نگذاشت؛ همه را باخت؛ دست‌هایش را هم خوب تکاند؛ یعنی هیچ‌چیز دیگر کف دستم نماند. خدایا همه را دادم! وقتی همه را داد، هرچه در توان داشت، کرد و تمام شد، از آن به بعد چه کسی کار می‌کند، غیر از خدا؟! ▪️لذا تا ظهر عاشورا اصحاب اباعبدالله‌الحسین علیه‌السّلام هر هنری داشتند در مسیر عشق‌بازی در محضر معشوق، به کار بستند؛ هر چه داشتند کردند؛ هر چه داشتند دادند؛ از ظهر عاشورا دیگر چیزی نماند؛ کسی نماند؛ کارگردان صحنه از این پس خود خداست. لذا تا مرحله‌ی موت، سالک فاعل است؛ ولی وقتی به موت نائل شد، دیگر کسی نیست کاری بکند؛ جز خدا. لذا فعلی که از این سالک سر می‌زند، دیگر فعل او نیست؛ فعل خداست؛ دستش یدالله است؛ زبانش لسان‌الله است؛ چشمش عین‌الله؛ و گوشش سمع‌الله است. فقط ظهور خداست. تا ظهر عاشورا همان دادن‌ها بود. ▪️لذا در سلوک می‌گوییم سالک تا جایی که رمق دارد باید هزینه کند؛ مجاهدت کند؛ عبادت کند؛ در مسیر تزکیه و تهذیب نفس تلاش کند. تا آنجا که در توانش هست، بکوشد. یک سر سوزن هم جا نگذارد. کسی عرفان‌بافی نکند که بله، ما که می‌دانیم از توان ما چیزی برنمی‌آید، پس چرا بیهوده توانمان را خرج کنیم؟! خیر! این راه نیست؛ تنبلی است! این سلوک نیست؛ تن‌پروری است! سلوک آن هنگامی است که هرچه داشتی هزینه کردی و با همه‌ی وجود دست خالی شدی؛ هر هنری داشتی در مسیر عبودیّت و بندگی به کار بستی و یک سرباز هم برایت نماند؛ حتّی علی‌اصغر شش‌ماهه! هیچ نماند؛ همه را دادی! آن موقع است که خدا به میدان می‌آید. گفت: هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی برسد زمان وصل و بکند خدا خدایی ▪️وقتی همه را دادی، آنگاه خدا می‌آید. خدا ولایت تو را در دست می‌گیرد؛ خدا کارگردان صحنه می‌شود. دیگر تو نیستی. لذا تا ظهر عاشورا کار عبد است و از ظهر به بعد، کار خداست. @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
▪️شخصی در مکاشفه دید امام حسین علیه السلام مشغول جمع کردن خارهای بیابان هستند. از ایشان می‌پرسند شما چه می‌کنید؟ ▪️می‌فرمایند: راه سالکان خدا را هموار می‌کنم. @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
☑️روز سوّم ماه محرّم و مراقبۀ آن ▪️روز سوّم ماه محرّم بنابر آنچه در روایات آمده، روزی است که حضرت یوسف سلام الله علیه از زندانی که به جرم پاکدامنی و عفاف به آن زندان محکوم شده بود، آزاد شد. بنابراین روز آزادی است. ▪️ان‌شاءالله آن یوسف درون ما هم، آن حقیقت باطنی ما هم، که در زندان شهوت و غضب، در زندان وهم و خیال، در زندان نفس و شیطان و هوی و دنیا اسیر است، از این زندان آزاد شود. ▪️به شکرانۀ این نعمت آزادیِ پیامبر خدا، از زندانِ ملحدان و کافران و مشرکان و بت‌پرستان و دنیاپرستان و هوس پرستان، روزه این روز مستحب است. ▪️پیش‌تر گفتیم که روزۀ دهۀ اوّل محرّم و حتّی بنا به برخی روایات روزۀ تمام ماه محرّم مستحب است، البته به جز روز عاشورا و یا بر اساس برخی روایات روز تاسوعا. ▪️چرا که بنی امیّه به شکرانۀ پیروزی بر اباعبدالله الحسین علیه السّلام، روز عاشورا یا روز تاسوعا و عاشورا هر دو روز را روزه می‌گرفتند. پس بهتر است این دو روز یا لااقل روز عاشورا را روزه نگرفت، ولی از خوردن و آشامیدن امساک کرد تا زمان عصر، و آنگاه چیزی میل کرد که روزه نباشد. ▪️روزۀ این روز آثار بسیار ارزشمندی هم دارد، بنا بر آنچه که در روایات آمده است، کسی که این روز را روزه بگیرد، خداوند کارهای دشوار و مشکل را بر او آسان می‌کند و اگر گرفتار اندوه و غم باشد، خدا غم و حزن او را بر طرف می‌کند و بنابر حدیث منسوب به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، کسی که این روز را روزه بدارد، خدای متعال دعای او را مستجاب می‌کند. ◾️استاد مهدی طیّب ، ۸۹/۰۹/۱۸◾️ @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
‍ ◾️جامۀ سیاه پوشیدن در عزای حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام◾️ ▪️«جامۀ سياه پوشیدن در عزا، سنّتی از صدر اسلام و رنگ سیاه، رنگ عزا و ماتم بوده است + شواهد تاریخی» . ▪️«ائمّه و اهل بيت علیهم السّلام در مصائب جامۀ سیاه می‌پوشيدند + شواهد تاریخی» ▪️«فتوای فقهای بزرگ شيعه بر عدم كراهت و رجحان جامۀ سياه پوشيدن بـر مصائب اهل بيت علیهم‌السّلام، خصوصاً مصائب اباعبدالله الحسين علیه السّلام» ▪️«كتاب‌ها و تألیفات علمای شيعه در بحث استحباب سياه پوشيدن در مصائب ائمّه علیهم السّلام و به طور خاص اباعبدالله الحسين علیه السّلام» ▪️«مكروه بودن و نهی از پوشیدن جامۀ سياه ناظر بر مقطع خاص حکومت بنی عبّاس بوده است که لباس سیاه را لباس متحدالشکل خود قرار داده بودند» ..‌.... «استاد مهدی طیّب» @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0