eitaa logo
مدافع حرمم
1.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
کانال مدافع حرمم در شبکه های اجتماعی داخلی زیر نظر حامیان محور مقاومت که قبلا در تلگرام فعالیت داشتیم. ✅تلگرام 👇👇👇 @modafeh_haramam ✅ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/modafeh_haramam ✅سروش 👇👇👇 https://sapp.ir/modafeh_haramam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨️☀️✨️ ☀️اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا وَالِدَهَ الْحُجَجِ عَلَي النَّاسِ أَجْمَعِينَ ☀️سلام بر تو باد اي مادر امامان همه مردم 📚فرازی از زیارت نامه حضرت زهرا‌(س) 🔸️سلام مادر مهربانم🔸️ سلام بر تو و بر پسرت مهدی (عج) که وارث تمامی پیامبران و امامان است ✨️☀️✨️
⭕️ گلزار شهدای کرمان در حال آماده‌سازی برای یک حماسه باشکوه در دهه مقاومت ◀️ گلزار شهدای کرمان برای برگزاری سومین سالگرد سیدالشهداء مقاومت در حال آماده‌سازی است تا دهه مقاومت با حضور مردم از سراسر ایران و جهان در این مکان مقدس حماسه‌ای دیگر رقم بخورد. 🌹عضو شید🌹
فاطمه مغنیه خواهر شهید جهاد مغنیه🌷 میگوید: مادرمن یک زن فوق العاده است ، خبر شهادت بابا که رسید رفت دو رکعت نماز خواند... همه ی ما را مادرمان آرام کرد ، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند ، وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شدیم خطاب به جنازه بابا گفت : الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند... همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم . بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشیع برگزار میشد ، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور ... دلم سوخت وقتی برادرم جهاد رو دیدم ... مثل بابا شده بود ... خون ها رو شسته بودند ولی جای زخم هاو پارگی ها بود ، جای کبودی و خون مردگی ها ...: تصاویر شهادت بابا و جهاد باهم یکی شده بودن و ی لحظه به نظرم رسید من دیگه نمیتونم تحمل کنم ... باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی رو آروم کرد . وقتی صورت جهاد رو بوسید ، گفت : ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده ؟! ، البته هنوز به" اربا اربا " نرسیده ... باز خجالت آروممون کرد.... 😥