دلم خون گشت از دیدار کوفه
که روزم گشت چو شام تار کوفه
ز دشت کربلا با دست بسته
مرا بردند در بازار کوفه
#امان_از_دل_زینب
@modafeharamnarimani
اول صفر ورود اسرای کربلا به شام
همه شهر تزیین شده بود.مردم لباس نو پوشیده بودند و به هم تبریک می گفتند.فردی خبری را با شادی و صدای بلند در سطح شهر جار می زد:
بشتابید!قرار است اسرای خارجی را وارد شهر کنند.
یزید دستور داد جارچیان در شهر جار بزنند که سرهای بریده و زنان و کودکان کسانی به شهر وارد می شوند که شمنان ما بوده و به قصد براندازی حکومت,عازم عراق بودند که خلیفه ابن زیاد آنها را کشته است.هرکس خلیفه را دوست دارد باید امروز شادی کند.
آواز شادی برپا بود.مردم گروه گروه به سوی دروازه شهر کوفه رفتند.
اهل بیت ع که مصیبت زده و داغدار بودند همراه با نیزه دارانی که راس مطهر شهدا را حمل می کردند به دمشق وارد شدند.ام کلثوم به شمر لعنت الله علیه گفت:ما را از دروازه ای وارد دمشق کن که مردم کمتری آنجا باشند تا چشم هایشان به نوامیس اهل بیت رسول خدا جلب نشود.شمر هم برخلاف گفته ایشان اسرا را به همراه نوامیس رسول خدا از شلوغ ترین دروازه شهر وارد دمشق کرد.
ادامه دارد...
#امان_از_دل_زینب
@modafeharamnarimani
مردم با دیدن خاندان نبوت دهان به ناسزا گشودند و اهل بیتی که برای نجات اسلام جنگ کرده بودند و حالا اسیر شده بودند را خارجی می نامیدند.
طبق برخی روایات اهل بیت ع را سه روز در دروازه شهر دمشق نگاه داشتند و سپس وارد شهر کردند.
یزید دستور داده بود کاخ را تزیین کرده و اسیران را به قصر وارد کنند.اسیران درحالی وارد مجلس یزید شدند که با طناب آنها را به هم بسته بودند.
یزید در حضور اسیران سر امام حسین ع را در ظرف طلا گذاشته و با چوب دستی به آن می زد.وقتی سکینه و فاطمه ,دختران امام حسین ع این صحنه را دیدند چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران معاویه شروع به گریه کردند.
بنا بر روایتی از امام رضا ع که شیخ صدوق نقل می کند: یزید سر امام حسین ع را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد.سپس با یارانش مشغول غذا خوردن شد و پس از آن میز بازی را روی آن تشت گذاشت و با یارانش سرگرم بازی شدند.گفته اند هنگامی که در بازی می برد جام آب جو را گرفته و می نوشید و ته مانده آن را در کنار تشت که سر بریده امام ع در آن بود بر زمین می ریخت.
عده ای از حاضران اعتراض کردند.از جمله یحیی بن حکم که یزید با مشت به سینه وی زد.ابوبرزه اسلمی هم اعتراض کرد که به دستور یزید از مجلس اخراج شد.
ادامه دارد...
#امان_از_دل_زینب
@modafeharamnarimani
صحنه برای شکستن روحیه اسرا در ظاهر امر هیچ کاستی نداشت.زینب س کهن ترین جامه های خود را پوشیده است و آرام و ناشناس در کناری نشسته بود.
ابن زیاد که به احتمال زیاد زینب س را می شناخت برای تحقیر پرسید:این زن کیست؟
یکی از زنان گفت:این زینب است.دختر علی و فاطمه.
ابن زیاد گفت:سپاس خداوندی را که شما را رسوا کرد و قصه و فتنه شما را دروغ گردانید.
زینب س فرمود: سپاس خداوندی را سزاست که ما را به وجود محمد ص گرامی داشت و ما را پاک و پیراسته گردانید.نه چنان است که تو می گویی,بلکه تبهکار رسوا و بدکار تکذیب می شود.
ابن زیاد گفت:کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟
زینب س فرمود: جز زیبایی چیزی ندیدم.شهادت برای آنان مقدر شده بود.به زودی خداوند آنان و تو را فراهم می آورد تا در پیشگاه خداوند حجت گویید و داوری خواهید.نگاه کن در آن روز پیروزی و رستگاری از آن کیست.مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.
ابن زیاد چه انتظاری داشت و چه شد.سخن زینب س تیر خلاصی بود بر قلب ماهیت پست او.
زینب صبور علی ع با آرامش و وقار و تسلط خود تیشه بر ریشه فخر فروشی و نخوت ابن زیاد زد و جشن پیروزی او را تبدیل به ماتم کرد.
"ما رایت الا جمیلا"
چشم بصیرت زینب چه صحنه ای را می بیند و زبان فصیح زینب چه سخنی را می راند.
به راستی او رتبه ای قریب به ولایت برادران دارد.
ادامه دارد...
#امان_از_دل_زینب
@modafeharamnarimani
🥀🕊شهید محمود نریمانی🕊🥀
صحنه برای شکستن روحیه اسرا در ظاهر امر هیچ کاستی نداشت.زینب س کهن ترین جامه های خود را پوشیده است و
یزید با غرور و نخوت مسئله وحی و نبوت رسول اکرم ص را به مسخره گرفت.وقتی به سر امام حسین ع اهانت کرد و فریاد معترضان بلند شد,زینب س به سخن آمد و خطبه خویش را آغاز کرد.
الحَمدُلله رَبِّ العالَمین...صَدَقَ اللهُ سُبحانَه ثُمَّ کانَ عاقِبَہ الَذینَ اَساءٌ السوای اَن کَذَّبوا بِآیاتِ الله و کانوا بہ یَستَهزِوءن
زینب س سخنان خویش را با سپاس پروردگار جهانیان و درود بر جدش محمد ص آغاز می کند.او در حقیقت با این جمله خودش را به حاضران می شناساند و خود را نواده سید انبیا محمد مصطفی ص معرفی می کند تا حاضران به نیکی بدانند که این خانواده ی دربند,نوادگان رسول خدا هستند نه اسیران بلا و کفر.
آری,چه زیباست استشهاد به این آیه که آنرا پیش درآمد خطابه خود قرار داد.آیه ای که بیان می کند:پس فرجام کار کسانی که با کفر به خدا و تکذیب پیامبر ص و ارتکاب معاصی,مبتلا به صفتی شده اند که مایه ناخشنودی صاحب خود می شوند سرانجام آن گرفتار شدن به عذاب دوزخ است,چرا که آیات خدا و حقایق ثابت را دروغ شمردند و مقدسات دین را به ریشخند گرفتند.
این آیات در مقام پاسخ به ابیاتی بود که یزید در انکار وحی و نبوت بر زبان راند:"بنی هاشم شاهی را لوث کردند و بازیچه خود ساختند.حال آنکه نه از آسمان , وحی و نبوت نازل شده ونه از آسمان خبری به او رسیده.
دختر قهرمان علی ع یزید را با اسم صدا می زند که با این کار قصد دارد آشکارا نشان دهد که به خلافت یزید پلید کمترین اعتقادی ندارد:
"ای یزید! آیا چنان می پنداری که فضای آسمان و زمین را بر ما تنگ کرده ای و ما را همانند اسیران به هر شهر و دیار سوق داده و کشانده ای؟
می پنداری ما نزد خداوند خوار و زبون هستیم و تو در پیشگاه خدا عزیز هستی؟
فکر می کنی این تسلطی که بر ما پیدا کرده ای به خاطر مقامی است که در پیش خدا داری؟به همین جهت باد در دماغ انداخته ای و با غرور و نخوت به اطراف خود می نگری و شادمانی از اینکه می بینی دنیا بر وفق مراد توست وکار ما طبق دلخواه تو روبراه شده و ملک و پادشاهی ما بر تو هموار گشته؟
اندکی آهسته تر و آرام تر!
مگر گفتار خدای عزوجل را فراموش کرده ای که می فرماید:"آنان که کافر شدند گمان نکنند مهلتی که ما به آنان داده ایم برای ایشان خوب است بلکه ما آنها را مهلت داده ایم تا بر گناه خود بیفزایند و عذابی خوار کننده در پیش ما دارند".
زینب س با سوالاتی که مفهوم انکار داشت باطل را که در لباس حق جلوه گر شده بود رسوا کرد و گمان آنها را گناه دانست.
آن عالمه غیر معلمه نشان داد که گناه این ستمکاران جز "انَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثم" نیست و سخن زینب جز تفسیر قرآن نخواهد بود.
همه تکیه زینب در ابتدای سخن بر اثبات کفر یزید در حضور آن همه بزرگان و سفیران کشورهای خارجی و سرداران حاضر در مجلس است و چنانکه می بینیم تا آخر خطبه بر این محور تکیه کرد.
سپس آن حضرت اصل فرومایه و نسب زشت یزید را به او گوشزد می کند: آیا این عدل است ای پسر آزاد شدگان که همسر آزاد و کنیزان خود را در پس پرده ها جا داده ای و دختران رسول خدا را مانند اسیران وارد ساخته و مورد تماشای این و آن قرار داده ای؟
در اینجا اشاره زینب س به فتح مکه بود و فرمود: هنگامی که رسول خدا مکه را فتح کرد و این شهر تحت سلطه سربازان آن جناب قرار گرفت آن حضرت به آسانی می توانست در برابر جنگ افروزی ها و فتنه انگیزی های طولانی مدت و فراوان مشرکان مکه (از جمله ابوسفیان ومعاویه ,پدر بزرگ و پدر یزید) در برابر شخص رسول الله بطور خاص و مسلمانان بطور عام ,آنان را به قتل برساند ولی آن حضرت به رغم آن همه کینه توزی ها و دشمنی ها رو به آنان کرد و فرمود: ای جماعت قریش! گمان نکنید با شما چه خواهیم کرد .بروید که شما آزاد شدگانید.
زینب س در خطبه خود به یزید هشدار می دهد و می فرماید: یزید! با این جنایت به خود لطمه زده ای و پوست درون خود شکافته ای و بزودی در محکمه عدل الهی به رسول خدا وارد می شوی و باید جوابگوی خونی باشی که از ذریه او بر زمین ریخته ای.
این برای تو کافیست که در روز قیامت قاضی دادگاه,خدای متعال طرف دعوی و خونخواه رسول خدا و پشتیبان او جبرئیل باشد.اگر تو جنگ و اسارت را برای خود غنیمتی دانسته ای باید بدانی که غرامت سنگینی از این بابت باید بپردازی و این در روزی است که در آن چیزی جز آن چه را قبلا ذخیره کرده ای نخواهی یافت.
و بالاخره در خطبه زینب س داد و رحمت خواهی برای شهیدان است و لعنت و نفرین برای قاتلان.
تحقیر یزید و توبیخ او و سخنان افتخار آمیز برای شهدا و خاندان پیامبر و ذریه اوست.
خطبه های آن بانوی بزرگوار جز در بیان مقام توحید,معاد,عدل و امامت نبود.او حتی فروع دین را در سخنان خویش جای داده بود.
آیا از دختر قهرمان علی ع و فرزند پیامبر ص جز این انتظار می رفت؟؟...
ادامه دارد...
#امان_از_دل_زینب
@modafeharamnarimani
🥀🕊شهید محمود نریمانی🕊🥀
یزید با غرور و نخوت مسئله وحی و نبوت رسول اکرم ص را به مسخره گرفت.وقتی به سر امام حسین ع اهانت کرد
یزید و همراهانش فکر می کردند با کشتن حسین ع و یارانش میدان خالی می شود و آنها به هر گونه ای که بخواهند می توانند بروند و بچرند.
سخنرانی زینب س و بر ملا کردن وضع و حال و جریان,مردم را به وضع خود و حکومت خود آشنا کرد و حاصل آن ابراز نفرت علنی و آشکار به خاندان بنی امیه و لعن و تکفیر آنان و تبری از آنان بود.
مگر گریه ها و اشک های مردم در حین سخنرانی آن بانوی گرانقدر برای دستگاه یزید ارزان تمام شد.از هر کلمه آن هزاران زبانه از شعله های خشم و انتقام و نفرت در آنان برافروخت که بعدها آتش خرمن بنی امیه شد.
کار عمر سعد به جایی کشید که وقتی در کوچه راه می رفت کودکان او را به هم نشان می دادند و می گفتند: او قاتل حسین است.
آنها "خَسِرَالدُنیا و الاخِرَہ" شده بودند و آبرویی در میان مردم برای خود نگذاشتند.
یکی از آثار مهم سخنرانی زینب ثبت تاریخ عاشورا و ابدیت بخشیدن به مسئله نهضت حسین ع است.
آن حضرت ضمن بیان وقایع و حوادث در قالب سخنرانی ها,مرثیه خوانی ها,حادثه گویی ها,بحث ها و انتقادات ,جریان کربلا را در تاریخ ثبت و آن را جاودانه کرد.
خونی که در کربلا بر زمین ریخته شد درخت اسلام را آبیاری کرد.در همه جا جوشید و در همه اماکن آن روز و روزگاران بعد قیام آفرید.
زینب س به عنوان پرچمداری پیام رسان,پیام آن خون را به گوش همه مردم رساند.انقلاب ها و نهضت های بعدی را جهت داد و به مردم فهماند با چه کسانی باید مبارزه کرد.
دشمن بدبخت نمی دانست چه بذرهایی را آبیاری می کند و به گفته دختر علی ع دارد پوست خود رامی کند.
دشمن خون در دل شیعیان ریخت و به تعبیر زینب س جگر رسول خدا را سوزاند اما ناخودآگاه گور خود را کند و زمینه نابودی خود را فراهم کرد.
زینب شرافت و تقوا,عفت و حیا,وفاداری به پیمان,راه و رسم حیات حقیقی,شیوه با شرف زیستن,تاریخ اسلام,اندیشه حیات راستین و واقعی زن و در یک کلمه دین را احیا کرد.
زینب س معجزه کرد.
در انجام رسالتش همگام با حسین ع آمد تا بعد از او با خطبه ها و سخن های فصیح و گهربارش پیام خون و شهادت را به گوش ها برساند و قیام آفرینی کند.
#امان_از_دل_زینب
@modafeharamnarimani
@Maddahionlinمداحی آنلاین - چهل روزه چهل ماهه چهل ساله - محمود کریمی.mp3
زمان:
حجم:
4.2M
چهل روزه چهل ماهه چهل ساله
دل زینب کنار تو, تو گوداله
#امان_از_دل_زینب
@modafeharamnarimani
2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمیشه باورم که وقت رفتنه....😭😭
#امان_از_دل_زینب
@modafeharamnarimani
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
قصه صبر روزگاره زینب
میون خیمه بی قراره زینب
من میدونم داغ جوون چه سخته
من میدونم چه حالی داره زینب😭
#امان_از_دل_زینب💔
@modafeharamnarimani