eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب عزادار حسین ،مهدی علیه السلام . . . 🥀
دارم فکر می کنم وقتی بیایی ندبه هایمان تعطیل می شود به جایش جمعه ها علمدارهایت را جمع می‌کنی برایشان روضه ی عمو می خوانی...🖤 | @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعه: ناهار : امام حسن عسگری؛ (درود خدا بر او باد) شـام : حضرت ولیعصر ؛ (درود خـدا بر او باد) ═✧❁🌷@modafehh🌷❁✧═
لحظات ملکوتی اذان ظهر🌞✨ التماس دعای فرج✨🤲
•• هر وقت خواستید روضه علی‌اکبر«؏» بخوانید نگویید میخواهم روضه علی‌اکبر«؏» بخوانم بگویید میخواهم روضه جان کندنِ حسین‌«؏»را بخوانم... @modafehh
عشق یعنی بنویسی غزلی از چشمش✨ در همان مصرع اول قلمت گریه کند✨ @modafehh
🥀{دعای غروب های جمعه به دلم میچسبد}🥀
🙏🙏 یا باب الحوایج هنگام نبرد با یزدیان تنها دست هایی سلاح برمی گیرند که باعشق حسین بر سینه فرود آمده اند امشب شب علمدار کربلاست و شب التماس دعا 🆔 @modafehh
-خانم کوتزینگه ... شاید درخواست عجیبی باشه ... اما ... خیلی دلم می خواد پسرتون رو ببینم ... به نظرتون ممکنه؟ حسابی تعجب کردم ... پسر من رو؟... بله. البته اگر عجیب نباشه... چرا؟... چند لحظه مکث کرد... -هر چند، جای چندان رومانتیکی نیست ... اما من به شما علاقه مند شدم ... بدجور شوکه شدم ... اصلا فکرش رو هم نمی کردم ... همون طور توی در خشکم زده بود... یه دستی به سرش کشید و بلند شد ... از اون روز که باهاتون صحبت کردم و اون حرف ها رو شنیدم... واقعا شما در نظرم آدم خیلی خاصی شدید ... و از اون روز تمام توجهم به شما جلب شد... -اقای هیتروش ... علی رغم احترامی که برای شما قائلم اما نمی تونم هیچ جوابی بهتون بدم ... بهتره بگم در حال حاضر اصلا نمی تونم به ازدواج کردن فکر کنم ... زندگی من تازه داره روال عادی خودش رو پیدا می کنه ... و گذشته از همه این مسائل، من مسلمان و شما مسیحی هستید ...... ما نمی تونیم با هم ازدواج کنیم . این رو گفتم و از دفترش خارج شدم ... چند ماه گذشت اما اون اصلا مایوس نشد ... انگار نه انگار که جواب منفی شنیده بود ... به خصوص روز تولدم ... وقتی اومدم سر کار، دیدم روی میزم یه دسته گل با یه جعبه کادویی بود ... و یه برگه... اگر اجازه بدید، می خواستم امشب، شما و خانواده تون رو به صرف شام دعوت کنم... با عصبانیت رفتم توی اتاقش ... در نزده، در رو باز کردم و رفتم تو ... صحنه ای رو دیدم که باورش برام سخت بود داشت نماز می خوند.. بی صدا ایستادم یه گوشه ... نمازش که تموم شد، بلند شد و رو به من گفت... ادامه دارد . . .
"یا من هو اسمه دوا" عبّاس اسݓ "یا من هو ذکره شفا" عبّاس اسݓ ڪعبه سݓ حسیـن و ڪربلا هم قبلہ در مذهب ما قبلہ نما عبّاس اسݓ فنعم الاخ المواسی همراهان زهرایی شبتون حسینی @modafehh