eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
یک شنبہ: ناهار: مادر جانـ ؛ حضرت زهرا (درود خدا بر او باد ) شـام : غـریـب مدیـنہ ؛ امام مـجتبے (درود خدا بر او باد ) ┅═══✼ @modafehh ✼═══┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فـــــیلمے از حضور صبـــــح رهـــــبر معظم انقلابـــــ در مرقد امـــــام خـــــمین؁(ره) و گـــــݪزار شــــهدا @modafehh
گاهی اوقات که میبینم بعضی از رفقای انقلابی و مذهبی از کالاهای ایرانی استفاده میکنند خیلی خوشحال میشم 🙂 حتی یک دونه خودکار 🖊 🇮🇷 @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنده گان مسابقه ی دعای ندبه🌸👇
برندگان هدیه تسبیح مسابقه ترجمه دعای ندبه ... به نیابت از تمام شرکت کنندگان مسابقه لبیک یا مهدی و مسابقه ترجمه دعای ندبه ، کنار حرم عبدالعظیم حسنی ، نائب الزیاره بودم و رو به روی حرم به نیابت از همه زیارت آل یاسین خوندم .... در کنار مزار یادبود شهید ابراهیم هادی هم ، به نیابت از همه ی شرکت کنندگان زیارت عاشورا خوندم .... + البته طبق قرار کنار مزار شهید حمید سیاهکالی هم ، ادمین کانال به نیابت از همه شرکت کننده ها زیارت عاشورا میخونه .... @modafehh
﷽ ✍ 🔻ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ " ﻋـﺎﺑـﺪ" ﺑﺎﺷﯽ، 👈" ﻋـَﺒﺪ" ﺑـﺎﺵ ! 🔻ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ، ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ "ﻋـَﺒـﺪ " ﻧـﺸﺪ ... ⚡️ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛ ➖ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ: ﺑﺒـﯿﻦ ... مثل شهدا @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اکنون گلزار شهدا و قرائت زیارت عاشورا به نیابت از همه عزیزان 🌹 @modafehh
🌺🌺🌺الان که فکر میکنم میبینم درسته که خدا تقدیر انسان را از اول میدونه حمید آقا وقتی به دنیا اومد پانزدهم ماه رمضان بود و من نیز روزه بودم وبا زبان روزه ایشان متولد شدن شاید همان موقع هم خدا میخواست همدردی با گرسنگان را به او آموزش بده همینطور هم بود همیشه قبل از اینکه کامل سیر شود از سر سفره کنار می رفت و همیشه به فقیران کمک میکرد🌺🌺 روایتی از مادر شهید @modafehh
قرار بود زنده باشید و جان های مُرده را من مُرده ام ، به فریاد نمی رسید؟! ┅═ ❤️🍃❤️ ═┅ | @modafehh
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ شاید دنیاهایشان فرق داشت؛اما دست تقدیر گره هایی به زندگیشان زده بودند را گشود و صدرا را به رها گره زد... **************************** ارمیا روزها بود که کالفه بود؛ روزها بود که گمشده داشت؛ خوابهایش کابوس بود. تمام خوابهایش آیه بود و کودکش... سیدمهدی بود و لبخندش... وقتی داستان آن عملیات را شنید، خدایا... چطور توانست دانسته برود؟! امروز قرار بود مراسم در ستاد فرماندهی برای شهدای عملیات گرفته شود. از خانواده ی شهدا دعوت به عمل آمده بود؛ مقابل جایگاه ایستاده بودند. همه با لباسهای یک دست..گروه موزیک‌مینواخت و صدای سرود جمهوری اسلامی در فضا پیچید و پس از آن نوای زیبایی به گوشها رسید: شهید... شهید... شهید... ای تجلی ایمان... شهید... شهید... شعر خوانده میشد و ارمیا نگاهش به حاج علی بود. آیه در میان زنان بود... زنان سیاهپوش! نمیدانست کدامشان است اما حضور سیدمهدی را حس میکرد. سیدمهدی انگار همه جا با آیه‌اش بود. همه جوان بودند... بچه های کوچکی دورشان را احاطه کرده بودند. تا جایی که میدانست همه شان دو سه بچه داشتند، بچه هایی که تا همیشه محروم از پدر شدند... مراسم برگزار شد و لوحهای تقدیر بزرگی که آماده شده بود را به دست فرزند و یا همسر شهید میدادند. نام سیدمهدی علوی را که گفتند، زنی از روی صندلی بلندشد. صاف قدم برمیداشت! یکنواخت راه میرفت، انگار آیه هم یک ارتشی شده بود؛شایداینهمه سال‌همنفسی با یک ارتشی سبب شده بود اینگونه به رخ بکشد اقتدار خانوادهی شهدای ایران را! آیه مقابل رئیس عقیدتی سیاسی ارتش ایستاد، لوح را به دست آیه داد. آیه دست دراز کرد و لوح را گرفت: _ممنون! ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗