#طنزجبهه
تازه اومده بود جبهہ
یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش می پرسید:
وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ، برا اینکه کشته نشی چی میگی؟
اون رزمنده هم فهمیده بود که این بنده تازه وارده شروع کرد به توضیح دادن:
اولاْ باید وضو داشته باشی
بعد رو به قبله و طوری که کسی نفهمه باید بگی:
(اللهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم الراحمین)
بنده خدا با تمام وجود گوش میداد
ولی وقتی به ترجمه ی جمله ی عربی دقت کرد ، گفت:
اخـوی غریـب گیـر آوردی؟
••●﴾ @modafehh ﴿●••
1_199778604.pdf
838.6K
🌀 #جدول_جامع برنامه ریزی اعمال ماه رجب در طول یکماه!
💠 عزیزانی که قصد دارند اعمال ماه رجب را بصورت کامل و منظم انجام دهند این جدول بسیار به آنها کمک خواهد کرد.
🔰 در نشر این جدول کوشا باشید تا در ثواب آن شریک باشید!
#ماه_دجب
#مهدوی_ارفع
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
سلام و عرض ادب. ✨ یک گروه ختم هست به اسم شهید محمد حسین محمدخانی توی این گروه می تونید عضو بشید و
سلام . 👆🏻👆🏻
می تونید وارد بشید و در ختم ها شرکت کنید .
ان شاءالله که حاجت روا بشید.🌱🌷
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_هشت
_االن نمیتونم، باهاتون تماس میگیرم!
آقای شریفی: صبرکن صدرا، مشکلی پیش
اومده! خودتو برسون کالنتری، بهت نیاز
دارم.
صدرا وکیل آقای شریفی بود، اصال از
همین طریق رویا دیده بود و عاشقش
شده بود. گوشی را قطع کرد و به سمت
در بیمارستان رفت:
_برمیگردم! شما پیشش باشید، زود
میام.
آیه رفتنش را نگاه کرد"چیزی مهمتر از
تمام زندگیت هست آقای زند؟"
وقتی به کالنتری رسید، آقای شریفی را
دید:
_سالم، چیشده؟من بایدبرم بیمارستان!
آقای شریفی: چیز مهمی نیست، فقط تو
باید رضایت بدی!
_رضایت چی؟
آقای شریفی: چیزی نیست، زیادم طول
نمیکشه، با من بیا!
وارد اتاق افسر نگهبان شدند.
_اینم آقای زند همسر خانم مرادی، اومدن
برای رضایت!
نام فامیل رها که به همسری صدرا
معرفی شد برایش عجیب بود! چرا
این موضوع را مطرح کرده اند؟
صدایی افکارش را پاره کرد:
_صدرا، زودتر منو از اینجا ببر!
"رویا اینجا چه میکنی؟"
صدرا: اینجا چه خبره؟
افسر نگهبان: مگه شما خبر ندارید؟
صدرا سری به نشان نه تکان داد و اخم
افسر نگهبان در هم رفت:
_شما گفتید میدونن چی شده و دارن
برای رضایت میان و این خانم برای همین
نرفتن بازداشتگاه!
آقای شریفی: مشکلی نیست، ایشون
نامزد دخترم هستن، االن رضایت میدن!
افسرنگهبان: نامزد دختر شما یا همسر
خانم مرادی؟
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
#حسیݩجااان[♥️]
امشبـ🌙°•
تمامِ عڪس هاےحـرم خیـس اسٺ 😔
نمیدانم هواےحرم ابـریسٺ
یا دݪم
غرقِ بارانِ دݪتنگۍ سٺ....
#بیقرارحرم...
#شبتونڪربݪایۍ🌹••
@modafehh
بسمربالحسین 🌹
ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند رفع
عطش عشق.... فقط نام #حسین است...
نپرمےڪشددلمبہهواےحرم حسین
دارم بہ اشتیاقِ شما مےپرم حسین
خورشید از حوالے گنبد طلوع ڪرد
صبح اسٺ و باز نامِ تو را مےبرم #حسین
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله_یا_حسین_جان
#صباحڪم_حسینے
@modafehh
یکشنبه:
نهار: مادرجان، حضرت زهرا(درود خدا بر او باد)
شام: غریب مدینه، امام حسن مجتبی(درود خدا بر او باد)
••●﴾ @modafehh ﴿●••
بـــــہ قـــــوݪِ اون بـــــنده خــــــــــدا
هرڪـــــارے ڪـــــنے یڪـــــے ناراضیـــــہ
پـــــس براے کســـــے ڪار نڪـــــن
فـــــقط خــــــــــدا..:)
#شـــــهید_حـــــسینمعزغلامـــــے🌿
@modafehh
4_5802949864316734118.m4a
5.84M
ۺـده مـہدێ"عج" بہ ٺۅ ٻنْگـرد و لـذّټ ببــږد...؟! :)💔
#اللهمعجللولیکالفرج💚
@modafehh
هم اکنون حرم مطهر امام رضا علیه السلام دعاگوی همه مسلمین و شیعیان جهان خصوصا هموطنان عزیز و شما بندگان خوب خدا
#ارسالی_اعضا
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_نهم
آقای شریفی: هر دو!
افسر نگهبان سری به حالت افسوس تکان
داد و رو به صدرا توضیح داد:
_این خانم به جرم حمله به خانم مرادی
دستگیر شدن، پدرشون میگن شما
رضایت میدید، این درسته؟ رضایت
میدید یا شکایت دارید؟
سعی کرد ذهنش را به کار بیندازد، رهای
این روزهایش در بیمارستان بود.
آیه چه گفت؟ هنوز بههوش نیامده! رویا
در کالنتری و رضایت صدرا رامیخواست؟
چه گفت افسر نگهبان؟ گفت همسر خانم
مرادی یا نامزد خانم شریفی؟!
صدرا چه کسی بود؟در تمام اینزندگیاش
چه کسی بود؟ رویا دیشب چه گفته بود؟
رها که صبح با لبخند سرکارش رفته بود!
امروز بیشتر از تمام روهای گذشته با او
حرف زده بود!رویا کجای این قصهبود؟
صدرا: چه بالیی سر رها اومده؟ یکی
برای من توضیح بده چرا زنم رو تخت
بیمارستانه؟
آقای شریفی: چیزی نشده، االن مهم اینه
که رویا رو ببریم بیرون، اون ترسیده!
"رهایش هم میترسید، وقتی زن او شده
بود! وقتی رویا داد زده بود، حتما باز هم
ترسیده بود! رهایش را ترساندهاند؟ این
روزها رها از همیشه ترسانتر بود.
صدرا که ترسش را دیده بود و فهمیده
بود!
صدرا: پرسیدم چی شده؟ چرا زنم
بیمارستانه!
آقای شریفی: چیه زنم زنم راه انداختی؛
انگار همه چیزو فراموش کردی؟
صدرا رو به افسر نگهبان کرد:
_چی شده؟ لطفًا شما بهم بگید!
افسر نگهبان: طبق اظهارات شاهد...
رویا به میان حرفش دوید:
_اون دوستشه، هرچی گفته دروغ گفته!
افسر نگهبان: ساکت باشید خانم وگرنه
مجبورم بفرستمتون بازداشتگاه!
این آقا هم انگار میلی به رضایت نداره،
پس ساکت باشید!
⏪ #ادامہ_دارد...
📝@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_ده
داشتم میگفتم آقای زند، طبق گفته شاهد
ماجرا، این خانم تو محل کار خانم مرادی
باهاشون درگیری لفظی داشتن و در یک
حرکت ناگهانی ایشون رو هل دادن،
همسرتون زمین میخورن و بیهوش
میشن!
ضربهای که به سرشون وارد شده شدید
بوده و هنوز به هوش نیومدن؛ دکتر میگه
تا به هوش نیان میزان آسیب مشخص
نمیشه؛ متأسفانه معلوم نیست ِکیبههوش
بیان...
دنیا دور سر صدرا چرخید. سرش به
دوران افتاد. رهای این روزهایش شکننده
بود... رهای این روزهایش به تکیه گاهی
مثل آیه تکیه داده و ایستاده بود.
رهای این روزهایش که کاری به کار کسی
نداشت! آیه را آورد برای خاطر رهایی که
دل دل میزد برایش! چرا رها خوابید؟
بیدار شو که چشمی انتظار چشمانت را
میکشد! این سهم تو از زندگی نیست!
آقای شریفی: تو رضایت بده؛ االن باید
برم سفر، وقتی برگشتم، با هم صحبت
میکنیم و مسئله رو حل میکنیم!
چرا همه فکر میکردند رها مهم نیست؟
چرا انتظار دارندصدرا از همسرشبگذرد؟
چطور رفتار کردی که زنت را اینگونه بی
ارزش کرده اند؟
َ
حال میدانست چرا وقتی از بیمارستان
بیرون آمد، نگاه آیه تلخ شد... شاید او
میدانست صدرا به کجا و برای چهمیرود؛
شاید او هم از همین رضایت میترسید!
صدرا: من از این خانم...مکثی کرد. به
رویای روزهای گذشته اش فکر کرد.
رویایی که تنهایش گذاشت سر خاک تنها
برادرش؛ رویایی که همیشه متوقع بود و
با بهانه و بی بهانه قهر بود!
رهای این روزهایش همیشه آرام بود و
صبور... مهربانی میکرد و بی توقع بود!
نفس گرفت: شکایت دارم!
"به خاطر کدام گناهت شکایت کنم؟
مظلومی ِت خوابیده روی تخت را یا
نیشهایی که به او زدی؟ حرفهای تلخت را
یا دلهایی که شکستی را؟
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_یازده
برای خودم یا برای او؟ اویی که تمام
زندگی ام شده! اویی که نمازش آرام
دلم گشته؟"
صدرا رو برگرداند و از بیمارستان خارج
شد. رهایش روی تخت بیمارستان بود و
بیشتر از آنکه او نیازمند صدرا باشد،
صدرا نیازمند او بود!
چند روز گذشته بود و صدرا باالی سرش،
آیه مفاتیح در دست داشت و میخواند.
چندباری پدر رویا به سراغش آمده بود.
رویا هنوز هم در بازداشتگاه بود. تکلیف
رها که روشن نبود.صدرا هم به هرطریقی
که بود مانع از آزادی موقت رویا شده
بود.
چشمان رها لرزید... صدرا بلند شد و زنگ
باالی سرش را زد. دقایقی بعد چشمان
رها باز بود و دکتر باالی سرش!
معاینه ها که انجام شد رها نگاهش را از
پنجره به آسمان دوخت. آسمان غبار
گرفته!
صدرا: خوبی رها؟
َ
رها تلخ شد، بد شد،
_خوب؟ باید میمردم تا خوب باشم. با
روزای قبل فرقی ندارم؛ شما برید به
کارتون برسید!
صدرا: رها! این حرفا چیه؟ توزن منی
رها: زنت اومد دنبال حقش، زنت اومد تو
رو بگیره! گفتم که ربطی به من نداره،
گفتم که زنش نیستم، گفت برو... گفتم
نمیتونم؛ گفتم نمیشه!
اما گفت با تو حرف میزنه، گفتم صدرا
این روزا به حرف تو نیست، گفت
تقصیر توئه! کدوم تقصیر؟
چرا هیچکس رفتار بدشو نمیبینه؟
نمیبینه دل میشکنه؟ نمیبینه کاراش باعث
میشه کسایی که دوستش داشتن از
دورش برن!
به من چه که تو نگاهت سرد شده؟
به من چه که رویا تو رو حقش میدونه!
سهم من چیه؟
صدرا: آروم باش رها؛ همه چیز درست
میشه!
⏪ #ادامہ_دارد...
📝@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
میگن
شهدا
به خوندن حدیث کسا خیلی پایبند بودن...
پس بزن شبڪه ی ۳...😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درگیر تو بودن بخدا آزادےسٺ
ویرانہ بہ نام تو همہ آبادےسٺ
گفتم همہ جا تا ڪہ بدانند همہ
شش دانگ دلم وقف امام هادےسٺ
#السلام_علیڪ_یاایها_نقےالهادے🥀
◾️شهادت_امام هادی علیه السلام تسلیت باد
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
نپرمےڪشددلمبہهواےحرم حسین دارم بہ اشتیاقِ شما مےپرم حسین خورشید از حوالے گنبد طلوع ڪرد صبح اسٺ و
#سلام_امام_زمانم 🌞💚
گل نرگس نظࢪی کن که
جهان بۍ تاب است!!!
روز و شب چشم همہ
منټظࢪ اࢪباب است.....
مهدے فاطمه پس کی به
جهان می تابۍ؟
نوࢪ زیباۍ تو یک جلوه ای
از محࢪاب است
🦋 صبحت بخیر آقا 🦋
🌼 اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌼
#السلام_علیک
.•°.•°﴾ @modafehh ﴿°•.°•.
دوشـــنبہ:
نهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر او باد)
شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد)
.•°.•°﴾ @modafehh ﴿°•.°•.
پیامبر صلی لله علیه و آله :
یا عَلىُّ اِذا حَضَرَ وَقتُ صَلاتِکَ فَتَهَیَّ لَها وَ اِلاّ شَغَلَکَ الشَّیطانُ وَ اِذا نَوَیتَ خَیرا فَعَجِّل وَ اِلاّ مَنَعَکَ الشَّیطانُ عَن ذلِکَ ؛
اى على! هرگاه وقت نمازت رسید، آماده آن شو وگرنه شیطان تو را سرگرم مى کند و هرگاه قصد [کار] خیرى کردى شتاب کن وگرنه شیطان تو را از آن باز مى دارد.
#نماز_اول_وقت
#حدیث
.•°.•°﴾ @modafehh ﴿°•.°•.
امشب که زمین و آسمان میگرید
از بهر غریب سامرا میگرید
جا دارد اگر که شیعه خون گریه کند
چون مهدی صاحبالزمان میگرید
شهادت جان سوز امام علی نقی (ع) تسلیت باد🖤
••●﴾ @modafehh ﴿●••
MonajatShab1MaheRajab-1393.mp3
17.26M
#ماهمبارکرجب
(دعای امام موسی کاظم (علیه السلام))
#این صوت برای شب اول ماه رجب بود اما دلم نیومد نزارم براتون
💠حاجمیثممطیعی
التماس دعا دوستان 🙏🏻
#رجب
@modafehh
#سخنان_رهبر
(در دیدار جمعی از ورزشکاران)
این خیلی مهم است که شما [ورزشکاران]چهجوری عمل میکنید.
آن خانم جوانی که با چادر میرود روی سکوی قهرمانی، نشان میدهد که در مقابل هجمههای قابل رؤیت و غیر قابل رؤیت که به اینچنین کاری در دنیا از سوی مراکز ضدّ فرهنگ و ضدّ دین و ضدّ عصمت و پاکیزگی صورت میگیرد، مقاوم است، این خانم یک شخصیتی از خود نشان میدهد؛ یعنی در واقع ملّت خود را معرّفی میکند.
.•°.•°﴾ @modafehh ﴿°•.°•.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینکہنمیشہانقلابۅحفظکردن!
اینکہنمیشہجمهورےاسلامےروحفظکردن...!
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
•°•°﴾ @modafehh ﴿°•°•
#حکایت از امام هادی (علیهسلام):⇩
در زمان امام هادي علیه السلام شخصى نامهاي نوشت از يکي از شهرهاي دور، نامهاي نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهي حاجاتي دارم، مشکلاتي دارم، به هر حال چه کنم؟ حضرت در جواب ايشان نوشتند: «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْك » لبت را حرکت بده، حرف بزن. بگو. ما دور نيستيم.
(بحارالانوار/ج53/ص306)
.•°.•°﴾ @modafehh ﴿°•.°•.
🌹 #کلام_شهید همت:
سختیها را تحمل کنید...
ان شاء اللّه این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی امامزمان(عج) اتصال پیدا میکند و تحقق این آرزو، چندان دور نیست...!
🗓 ۲۶ مهر ۱۳۶۲ - قلّاجه - اردوگاه تاکتیکی شهید بروجردی (به روایت همت، ص۸۰۹)
.•°.•°﴾ @modafehh ﴿°•.°•.