eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
•°🌱 عالم‌بہ‌عشق‌روےتوبیدارمیشود هرروزعاشقان‌توبسیارمیشود وقٺےسلام‌میدهمٺ‌درنگاه‌من تصویرڪربلاےتوتڪرارمیشود.. ..🌿 ••✾ @modafehh ✾••
5f4c02aad234bcc4e20369e9_-5838564514633181122.mp3
28.44M
زیارت_عاشورا ⏰کمتر از دوازده دقیقه با خواندن در هر روز به استقبال محرم برویم... ••✾ @modafehh ✾••
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#حدیث 💚🍀 حضرت على عليه السلام: عمل اندك كه بر آن مداومت ورزى، از عمل بسيار كه از آن خسته شوى اميد
💓 🌷امام‌سجاد(علیه السلام)فرمود : هرکس‌سه‌صلوات‌برای‌مادرم‌حضرت‌فاطمه‌(سلام الله علیها) بفرستد 🌷‌تمامی‌گناههانش‌بخشیده‌میشود به‌اشتراک‌بزارین‌تا‌سیل‌صلوات‌نثار‌آن‌حضرت‌شود ان‌شاءالله‌شما‌هم‌در‌ثواب‌این‌کار‌شریک‌باشید🤲🏻🌸 🌿خودم شروع ميکنم : اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌فاطِمَةَ‌وَ‌اَبیها‌وَ‌بَعْلِها‌وَ‌بنیها‌ وَالسِّرِّ‌الْمُسْتَوْدَعِ‌فیها‌بِعَدَدِ‌ما‌اَحاطَ‌بِه‌عِلْمُكَ ••✾ @modafehh ✾••
°°[].🕊 | |🌱 اگرسربازخدانشوی،دیگری‌می‌شود... بی‌ادعاباش‌وشهدایی‌زندگی‌کن تمام‌هویت‌ومرام‌شهداءخلاصه‌شده‌در همین‌بی‌ادعایی... ازخودت‌ودلبستگے‌های‌دنیایی‌ات‌که بگذری‌تازه‌میشوی‌لایق✨... ••✾ @modafehh ✾••
لباسے فاخر به تن ڪرده ای... از جنس حیاء با،بوی زهرای اطهر... این نه یڪ لباس ساده بلڪه بندبند را فرشته ها بافته اند..♥️ تو در محشر رو سفیدت میڪند😍 ••✾ @modafehh ✾••
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ تمیز باشد، هر چیز را سر جای خودش گذاشته و خانه همیشه مرتب باشد. گاهی پیراهنش را به گوشه ای پرت میکرد اما به دقیقه نکشیده، مثل آهن ربا به سمتش جذب میشد و آن را در سبد رخت چرک ها می انداخت. به لطف شیدا یاد گرفته بود لباسهایش را خودت بشورد و اتو کند، یاد گرفته بود از رستوران غذا سفارش دهد و در مکروفر گرم کند، یاد گرفته بود کارهایش را بدون نیاز به او انجام دهد. باید سپاس گذار مادرش بود اما... احسان دلش خانه میخواست. همان خانه ای که مهدی و محسن در آن زندگی میکنند. دلش غذای دست پخت مادر میخواست. دلش میخواست با مادرش زندگی کند، نه هم زیستی. سالها در این خانه بدون هیچ حس مشترکی زندگی کردند. بدون صبحانه ای مشترک، بدون نهاری مشترک... اصلا دلش میخواست شیدا هم مثل رهایی اش بود. رهایی مادر بودن را بلد بود. رهایی عشق ورزیدن به کودکانش را بلد بود. رهایی زن بودن را بلد بود. مگر مهدی و محسن خودشان لباسهایشان را نمیشستند و اتو نمیکردند؟آنها هم بلد بودند، مثل خودش اما، این برای کمک به مادر بود نه برای آنکه مادرش لباسهای چرک و عرق کرده پسر ده ساله اش را مشمئز کننده میدانست. بارها دیده بود که رهایی چطور با عشق به بازی کردن پسرهایش در حیاط خانه نگاه میکند، دیده بود که با زمین خوردنشان بیتاب میشد اما خودش، دوران کودکی اش را با وسواس های مریض گونه شیدا گذرانده بود. دلش زندگی میخواست. کاش میشد امشب را هم در خانه عمو صدرا بگذراند. چقدر خانه ساده آنها را بیشتر دوست داشت. دلش زندگی با عشق میخواست نه اجبار. احسان چشمهایش را بست و غرق در حسرت هایش همان جا، روی مبل، به خواب رفت ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ آیه مشغول تمیز کردن کمد درون اتاق ارمیا بود. حاج علی و زهرا خانم به جمکران رفته بودند و تا صبح همانجا میماندند. زینب سادات مغموم و ناراحت گوشه اتاق نشسته بود و به ارمیا نگاه میکرد که ایلیا مغزش را با حرفهایش میخورد. دلش میخواست به سمت ارمیا برود و پدر داشتن را حس کند. گاهی آنقدر بدجنس میشد که میگفت کاش ایلیا هیچ وقت نبود. اما بعد زبانش را گاز میگرفت. آیه جعبه ای از کمد در آورد و آن را باز کرد. لبخند زد و گفت: ایلیا بیا، آلبومت پیدا شد. همه آلبوم ها اینجاست. زینب سادات آرام گفت: مال منم هست؟ آیه با لبخند سر تکان داد و آلبومهایشان را به دستشان داد. برخلاف تصور آیه، هر دو کنارش نشستند و داخل جعبه را نگاه کردند و آلبوم بعدی را برداشتند. آلبوم کودکی های آیه بود. با خنده و شوخی کنار ارمیا نشستند و ورق زدند. آیه خاطره بعضی از عکس ها را برایشان میگفت و میخندیدند. ایلیا به سمت جعبه رفت و آلبوم دیگری برداشت و به سمتشان آمد. ارمیا با دیدن آلبوم لبخند زد و به یاد آورد... دومین سالگرد ازدواجشان بود. هیچ چیز ارمیا را نمیتوانست شادتر از این کند اما شاید داشت اشتباه میکرد! آیه شادترش کرد، خیلی شادتر! آن روزی که به خانه آمد و دید به جای آیه، صدرا و مسیح و حاج علی هستند. تعجب کرد اما با روی باز به استقبالشان رفت. نزدیک غروب بود و آیه هنوز به خانه باز نگشته بود. نگران بود، خواست تماس بگیرد که صدرا گفت: رفتن زنونه خوش بگذرونن، پاشید ما هم بریم. ارمیا را بزور راضی کرده و کت و شلوار تنش کردند. هر چه نق میزد که کت و شلوار نمیخواهد، از آنها اصرار و از ارمیا انکار. عاقبت دید همه با لباسهای رسمی قصد بیرون رفتن دارند. او هم به اجبار تن داد. ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
🍃امام کاروان ایام حج که می رسد، دلم هوای احرامی را می کند که تو لبیکش را برایم زمزمه کنی. یعنی می رسد روزی که به جای روحانی کاروان امام کاروان داشته باشیم؟ شبت بخیر امام کاروانم! ••✾ @modafehh ✾••
•°🌱 ♥️ دلمُرده‌ی محضیم،به‌ما جاݩ برسانید ما را به حرمخانه‌ۍ جاناݩ برسانید مائیم و غمِ هجر و تمنّاۍ وصالش این دلهره را زود به پایان برسانید... 🌙✨ شبتون حسینی ••✾ @modafehh ✾••
بسم‌اللہ‌الࢪحمـٰن‌الࢪحیـــݥ...🌸🌱
•°🌱 🌼 السلام علیک یا بقیه الله امام زمانم ! ‏ می رسد روزی که تو انتخابِ اول و آخر تمـامِ دنیـا خواهی بود می رسد روزی که هیچ کس به جز تــو هیچ انتخابِ دیگری نمیخواهد می رسد روزی که زمستانِ فراق و انتظار به سرآید و فصلِ بهارِ عاشقی بشود فصلِ انتخابِ تـو . . . 🌼 اللهم عجل لولیک الفرج ••✾ @modafehh ✾••
جـمـعـــــہ: ناهار: امام حسن عسکری(درود خدا بر او باد) شام: حضرت ولیعصر (درود خدا بر او باد) ••✾ @modafehh ✾••
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
♥🍃 | #آیه‌ای_از_حجاب | ای پیامبر به زنان ودخترانت بگو پوششهای خودرا برخود فروتر گیرنداین برای آ
🕊 ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَکَ و مَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَک... چه دارد آن که تو را ندارد و چه ندارد آن که تو را دارد••♥️🌱 و چه خوب است،من بنده کوچکت تو را دارم... سوره قصص|۲۳ ••✾ @modafehh ✾••
🔍 تصور کن امام زمان اومده پیشت🙂 میخواد یه نگاهی به گوشیت بندازه📱 خدایی راستش رو بگین 🎤 گوشیتو بهش میدی بدون اینکه دست به حافظه اش ببری؟؟؟ ❌همه جواب بدید اگر بهش میدی بهت تبریک میگم و اما شما که ...😔 حالا هرچی که باعث میشه در اون لحظه به خاطر اون چیز گوشیتو به امام زمان عج نَدی و خجالت بکشی، به خاطر شادی دلِ امام زمان عج همین الان از گوشیت همه رو حذف کن...🙏 ••✾ @modafehh ✾••
مداحی_آنلاین_عامل_بلاها_حجت_الاسلام.mp3
3.89M
♨️عامل بلاها 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ ••✾ @modafehh ✾••
❣خاطره از حمید آقا❣ چون حمید آقا خودشون هم ورزشکار بودن همیشه بچه هارو به ورزش کردن تشویق میکرد و خودشون می رفتن دنبال خواهر زاده و برادر زادشون و اونهارو میبردن باشگاه و هر وقت هم وقت داشتن در خانه با آنها تمرین می‌کردند. ••✾ @modafehh ✾••
خدایا میدانی که نا امیدی تا زمانی که قلبم با امید و لطف و مهربانیِ تو می‌تپد معنایی نداردッ♥️ ••✾ @modafehh ✾••
برگرد که بر بهارمان می‌خندند.. یک عده به حال زارمان میخندند.. آنقدر نبودنت به طول انجامید.. دارند به انتظارمان می‌خندند..! :)الهم‌عجل‌لولیڪ‌الفࢪج(: ••✾ @modafehh ✾••
•°🌱 ❤️ هر روز همچـنان جـــای خـــالی‌ات را نشانــمان مـی‌دهــد، سـلام حاضــرتــرین غـایــــب زمیـــــن.. ✨ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج✨ ••✾ @modafehh ✾••
شنبہ: ناهار : پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد) شـام : اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد) ••✾ @modafehh ✾••
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
• 🦋✨• عوامل حواس پرتی در نماز در جایی مهمانی بودم صاحب‌خانه به نماز ایستاد. پسرش در حال تماشای ت
شخصےنزدامام‌صادق‌علیه‌السلام‌رفت‌و‌گفت: مرتکب‌گناه‌شدم💔! امام‌صادق‌علیه‌السلام‌فرمود:خدا‌میبخشد گفت‌:گناه‌بزرگےمرتکب‌شدم!! امام‌صادق‌علیه‌السلام‌فرمود:حتےٰاگراندازه کوه‌باشدخدا‌میبخشد..🌱 گفت‌:گناهےکه‌کرده‌ام‌خیلےبزرگ‌تر‌است. امام‌علیه‌السلام‌فرمود:مگر‌چه‌کرده‌اۍ؟! آن‌شخص‌به‌شرح‌ماجرا‌پرداخت.. بعد‌ازاتمام‌سخن،امام‌علیه‌السلام‌رو‌به‌شخص کردوفرمود:خدا‌میبخشد؛ترسیدم‌نماز‌صبحت را‌قضا‌کرده‌باشے...((:💔 ••✾ @modafehh ✾••
‹🧡📷› دیدۍوقتےتشنہ‌باشۍ آب‌میخورۍ‌خیلےمیچسبہ؟! شاید‌ارباب‌میخواد‌تشنہ‌تر بشیم‌واسہ‌ڪـربلاش :) ••✾ @modafehh ✾••