امروز داشتم به اسم شهیدگمنام فڪر میڪردم
⚘ #شهید_گمنام ...
یعنے یڪ قبر ساده ڪہ فقط رویش نوشته فرزند #روح_الله ...
یعنے یڪ قبر کوچک ڪه داخلش یڪ #قهرمان پاڪ خوابیده اما بےنام...
⚘شهید گمنام
یعنی قبر خاڪ گرفته و بے رنگ و لعاب...
شهید گمنام یعنے #مادر ...
مادرے ڪہ سر هر چهار هزار قبر گمنام #گلزار_شهدا را طے میڪند
بہ امید اینڪه یڪے از آنها پسرش باشد...
⚘و #یادت_باشد #شهید گمنام
یعنے بغض...
یعنے یڪ پسر جوان ڪه ڪلے آرزو داشت...
ولے نشد...
نشد ڪه به هیچ ڪدامشان برسد...
یڪروز رفت و دیگر برنگشت...
وقتی هم ڪه برگشت شد گمنام...
شد شبیه مادرش #زهرا(سلام الله) ...
وقتےاز ڪنار قبر شهید گمنامے رد میشوے به این فڪر ڪن
ڪه اون هم یڪ جوان بود عین تو
فقط گمشده ست..
⚘گمنامے یعنی درد...
دردے شیرین...
یعنے با عشق یڪے شدن...
یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے معشوقت گذشتے...
یعنی فقط خدا را دیدی و رضای او را خواستی نه تعریف و تمجید مردم را.
⚘گمنامی یعنی .......
اے کاش همه ے ما گمنام باشیم
💖دوست دارم #گمنام و تنها باشم...
🌹جاذبه خاک به ماندن میخواند
⚘وآن عهد باطنی به رفتن
🌺عقل به ماندن میخواند
🕊و عشق به رفتن...
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_مدافع_وطن
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_امنیت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#او_با_سپاهی_از_شهیدان_خواهد_آمد
#اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_خامنه_ای
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
@modafehh
.
.
.
عجیبٺرین چیزےڪھ
منٺابھحال دیدھ ام این بودھ
ڪھچرا بعضےها اینقدر دیر دلشان
براے #امامزمان(ع) ٺنگ میشود...😔🍃💔
#معرفتی
#کمی_تامل
·
·
@modafehh
🌸روایتی از همرزمان:
علاقه خاصی به حضرت زهرا❤️ داشتن .یکی از همرزما تعریف می کردن که خودش با خط خودش سر بند یا زهرا درست کرده بوده که بعد از شهادتش خونی شده بوده که دوست ایشان یادگاری برش میداره 😌
@modafehh
بسمه تعالی
🔹سلسله پستهای شناخت بیشتر 🍁شهید حمید سیاهکالی مرادی🍁
🔹🔹شماره هفتم : نویسنده ی کتاب
📗متن کتاب #یادت_باشد :
«فروشنده گفت:از ظاهرش (کتاب) بر میاد که در باره ی قیامت باشه. مقدمه کتاب رو بخونید مشخص میشه. 🍁حمید جواب داد :👈چون من هزینه ی بابت کتاب ندادم ، حق ندارم حتی مقدمه رو بخونم. کتاب رو وقتی میتونم بخونم که خریده باشم ، والا حتی یک صفحه هم مشکل شرعی داره ، شاید نویسنده یا ناشر کتاب راضی نباشه👉 »
🍁 آنچه که #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی می دانست: (حق الناس)
🌸مولی امیرالمؤمنین(علیهالسلام):افضل اعمال متقیان، ادای حقوق برادران دینی است که محبّت فرشتگان مقربیّن و اشتیاق حوریان بهشتی را برای خود به دنبال خواهد داشت.
(بحار، ج ٧٤، ص ٢٢٩)
🌸امام موسی بن جعفر(علیهالسلام):یکی از واجبترین حقوق برادر دینی تو این است که چیزی که به نفع دنیا و آخرت او باشد از وی پنهان نداری.
(بحار، ج ٧٨، ص ٣٢٩)
🌸پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم:یکی از افراد (فلان قبیله) که شهید شده به خاطر سه درهم که به فلان یهودی بدهکار بوده بر دَرِ بهشت زندانی گشته و به وی اجازة ورود میدهند!
(احتجاج طبرسی، ج ١، ص ٣٣٣)
نکته:👈حق الناس👉
📚منبع:کتاب یادت باشه صفحه 82
📌نکته های ذکر شده از ویژگی های شخصیتی شهید می باشند.
#شناخت_بیشتر_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🍂🍁🍂
@modafehh
🍁🍂🍁
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی و دخترشان زینب
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_چهارم
《 نقشه بزرگ 》
🖇 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم. التماس میکردم.
✨🍃خدایا! تو رو به عزیزترینهات قسم. من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده. هر خواستگاری که زنگ میزد، مادرم قبول میکرد.
زن صاف و سادهای بود. علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه.
تا اینکه مادر علی زنگ زد☎️ و قرار خواستگاری رو گذاشت.
زن صاف و سادهای بود.
علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه.
شب که مادر به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد.
_طلبه است. چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ ترجیح میدم آتیشش🔥 بزنم اما به این جماعت ندم.
عین همیشه داد می زد🗣 و اینها رو می گفت.
مادرم هم بهانه های مختلف میآورد. آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره. اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون. ولی به همین راحتیها نبود.😳
من یه ایده فوق العاده داشتم. نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم. به خودم گفتم. خودشه هانیه. این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی. از دستش نده.✨
🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود. نجابت چهرهاش همون روز اول چشمم👁 رو گرفت. کمی دلم براش میسوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه.😉 یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم. وقتی از اتاق اومدیم بیرون، مادرش با اشتیاق خاصی گفت:
_به به. چه عجب! هر چند انتظار شیرینی بود اما دهنمون رو هم میتونیم شیرین کنیم یا...🍰
🔸مادرم پرید وسط حرفش:
_حاج خانم، چه عجلهایه. اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن. شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد.
_ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم. اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته.➕
این رو که گفتم برق⚡️ همه رو گرفت. برق شادی خانواده داماد رو. برق تعجب پدر و مادر من رو❗️
پدرم با چشم های گرد😳، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من. و من در حالی که خندهی پیروزمندانهای روی لبهام بود بهش نگاه میکردم. میدونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده.😖
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
اگرآدمجوانےاشرابراے #خدا صرفڪند
جوانےاش #ابدےمےشود ...
خدایا!
منازچیزهایےڪهـدلممےخواسٺ ؛
برایمجاذبهـداشٺ؛
بخاطرٺوگذشٺم ...
بهـخاطرٺونگاهـنڪردم؛
بخاطرٺونگفٺم ؛
بهـخاطرٺوازهواےخودمگذشٺم،
بهـخاطرٺو...
وٺعداداین" بهـخاطرٺو"ها...اگر زیادبشود ،
آنوقٺممڪناسٺآدمبهـجایے برسد...
#یاحٺےنمیردوشهیدبشود
·
·
@modafehh
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_پنجم
《 میخواهم درس بخوانم 》
🖇اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم ... بی حال افتاده بودم کف خونه ...
مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت ...
نعره می کشید😵 و من رو می زد ... اصلا یادم نمیاد چی می گفت ...
چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت ☎️...
اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه
➖... مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود ...
شرمنده، نظر دخترم عوض شده ...😔
چند روز بعد دوباره زنگ زد ☎️...
من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواست علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم📞 ...
علی گفت: دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره ...
🔸بالاخره مادرم کم آورد اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ...
اون هم عین همیشه عصبانی شد 😡...
بیخود کردن چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ ...
بعد هم بلند داد زد 😵... هانیه ... این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی ...
ادب؟ احترام؟ ... تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی...
این رو ته دلم❤️ گفتم و از جا بلند شدم ...
به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ...
یه شرط دارم ...
باید بزاری برگردم مدرسه ...😳
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
گفتم شبے بہ مہدی اذن نگاہ خواهم...
گفتا ڪہ من هم از تو،ترڪ گناه خواهم...
#اللهمعجللولیکالفرج 🌱
#شبتون مهدوی
@modafehh
امامزاده حسین ع دیشب آماده سازی غرفه مربوط به شهدا در حیاط امامزاده حسین برای مراسم ۹دی👇👇