﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
اے صبحدم همیشہ جاوید بیا
عطر خوش بوستان توحید، بیا
دلها همہ بے تاب شد از غیبٺ عشق
باران شڪوفہ هاے امید، بیا
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ.
@modafehh
#شهیدانزندهاندونزدپروردگارشانروزیمیگیرند...
#سلامبرشهدا
و چه احساسِ
قشنگی است
که در اولِ صبح،
یادِ یک خوب
تو را غرقِ تمنّا سازد...
سلام! صبحت بخیر برادر حمیدم...🌷
@modafehh
هر روز ، غذای نذری🍽
چهارشنبه ها
ناهار☀️: باب الحوائج ، امام کاظم (درود خدا بر او باد )
شام🌙: شمش الشموس ، امام رضا (درود خدا بر او باد)
#غذای_نذری
🍂🍁🍂
@modafehh
🍁🍂🍁
خاطره ای از حمید آقا❣
به همه قرض میداد...حتی اگه خودمان نداشتیم با هر سختی بود پول را جور میکرد و میداد خیلی کم پیش می امد کسی درمانده از خانه ما برود
#کانال_رسمی_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🌼🍂
@modafehh
جوان ها_ گناه نکنید.mp3
2.75M
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_پنجاهوششم
《 دزدهای انگلیسی 》
🖇وضو گرفتم و ایستادم به نماز … با یه وجود خسته و شکسته … اصلا نمیفهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا …😔😔
🔹خیلی چیزها یاد گرفته بودم … اما اگر مجبور میشدم توی ایران، همه چیز رو از اول شروع کنم … مثل این بود که تمام این مدت رو ریخته باشم دور …
🔸توی حال و هوای خودم بودم که پرستار صدام کرد …
💠 دکتر حسینی … لطفا تشریف ببرید اتاق رئیس تیم جراحی عمومی …
🔻در زدم و وارد شدم … با دیدن من، لبخند معناداری زد … از پشت میز بلند شد و نشست روی مبل جلویی …
💠شما با وجود سنتون … واقعا شخصیت خاصی دارید …
🍀مطمئنا توی جلسه در مورد شخصیت من صحبت نمیکردید …
▫️خندهاش گرفت …
🌺 دانشگاه همچنان هزینه تحصیل شما رو پرداخت میکنه…اما کمک هزینههای زندگیتون کم میشه … و خوب بالطبع، باید اون خونه رو هم به دانشگاه تحویل بدید …
🔻ناخودآگاه خنده ام گرفت …
🔰اول با نشون دادن در باغ سبز، من رو تا اینجا آوردید …تحویلم گرفتید … اما حالا که حاضر نیستم به درخواست زور و اشتباهتون جواب مثبت بدم … هم نمیخواید من رو از دست بدید … و هم با سخت کردن شرایط، من رو تحت فشار قرار میدید … تا راضی به انجام خواستهتون بشم…
🍃✨چند لحظه مکث کردم …
🔹لطف کنید از طرف من به ریاست دانشگاه بگید … برعکس اینکه توی دنیا، انگلیسیها به زیرک بودن شهرت دارن …اصلا دزدهای زرنگی نیستن …
و از جا بلند شدم ...🍀🍀
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_پنجاهوهفتم
《 تقصیر پدرم بود 》
🖇این رو گفتم و از جا بلند شدم … با صدای بلند خندید …
🔹دزد؟ … از نظر شما رئیس دانشگاه دزده❓ …
🔸کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا میکنه …چه اسمی میشه روش گذاشت؟ … هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن … بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمیکنم …❌
▫️از جاش بلند شد …
💢تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن … هر چند … فکر نمیکنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور کرده باشه …
🍀نفس عمیقی کشیدم …
🕊چرا، من به اجبار اومدم … به اجبار پدرم …
و از اتاق خارج شدم …
💠برگشتم خونه … خستهتر از همیشه … دل تنگ مادر و خانواده … دل شکسته از شرایط و فشارها …
🔻از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته… هر بار با یه بهانهای تماسها رو رد میکردم … سعی میکردم بهانههام دروغ نباشه … اما بعد باز هم عذاب وجدان میگرفتم … به خاطر بهانه آوردنها از خدا✨ حجالت می کشیدم … از طرفی هم، نمیخواستم مادرم نگران بشه …
🔸حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم … رفتم بالا توی اتاق … و روی تخت ولو شدم …
🌷🍃بابا … میدونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمیترسم … اما … من، یه نفره و تنها … بییار و یاور … وسط این همه مکر و حیله و فشار … میترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام … کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم …توی مسیر حق باشم … بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم …
💢همون طور که دراز کشیده بودم … با پدرم حرف میزدم …و بیاختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر میشد …😢😢
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
امام زمان عزیز
روزی دیگر را با ذکر﷽
و سپس با نام شما
شروع می کنم ...
امروز
بی نظیرترین
روز زندگی ام خواهد بود
سلام بر تو
ای سرچشمه زندگانی
🍃به امید فرج حضرت "صلوات"🍃
@modafehh
هر روز ، غذای نذری🍽
پنج شنبه ها
ناهار☀️: جواد الائمه،امام محمد تقی (درود خدا بر او باد )
شام🌙: هادی دلها ، امام علی النقی (درود خدا بر او باد)
#غذای_نذری
🍂🍁🍂
@modafehh
🍁🍂🍁
💐هر دفعه #قطار رفته و ما ماندیم
🌹از هم سفری با #شهدا جا ماندیم
🎋ما نیز #مسافر همین خط هستیم
🌷افسوس در #ایستگاه_دنیا ماندیم...
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
@modafehh
..🖤..
می رسد از قتلگھ امشب صداي مآدري
یا بُنیَّ قَتَلوڪ ؛ تو چرا بے ڪفنے ...!؟
#شبجمعھاستهوایتنڪنممیمیرم...
@modafehh
خاطره ای از حمیدآقا❣
شبها گاهی بچه ها خسته بودن....حمید جان هم که خیلی کار میکرد خسته بود ولی بلند میشد و میگفت شما استراحت کنید من میرم گشت!!!!!
سوریه رو حفظ بود از بس گشت میرفت و با گروه عملیات بود در خط
#کانال_رسمی_شهید_سیاهکالی_مرادی
@modafehh
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_پنجاهوهشتم
《 حس دوم 》
🖇درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم … باورشون نمیشد میخوام برگردم ایران …
🍃هر چند، حق داشتن … نمیتونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوقالعادهای که برام ترتیب داده بودن … گاهی اوقات، ازم دلبری نمیکرد … اونقدر قوی که ته دلم میلرزید … ⚡️⚡️
💢زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم میخوام برگردم … اول که فکر کرد برای دیدار میام … خیلی خوشحال شد … اما وقتی فهمید برای همیشه است … حالت صداش تغییر کرد … توضیح برام سخت بود … 😔😔
🔹چرا مادر؟ … اتفاقی افتاده؟ …
🔸اتفاق که نمیشه گفت … اما شرایط برای من مناسب نیست… منم تصمیم گرفتم برگردم … خدا برای من، شیرینتر از خرماست …
🍃✨اما علی که گفت …
🔻پریدم وسط حرفش … بغض گلوم رو گرفت …
💢من نمی دونم چرا بابا گفت بیام … فقط میدونم این مدت امتحانهای خیلی سختی رو پس دادم … بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم …
🍀گریهام گرفت … مامان نمیدونی چی کشیدم … من، تک و تنها … له شدم …
🔻توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم… دارم با دل یه مادر که دور از بچهاش، اون سر دنیاست …چه میکنم … و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد میکنم… 😔
💠چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم …
🔹چطور تونستی بگی تک و تنها … اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ … فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟ …
🌺غرق در افکار مختلف … داشتم وسایلم رو میبستم که تلفن زنگ زد … دکتر دایسون … رئیس تیم جراحی عمومی بود …خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه … دانشگاه با تمام شرایط و درخواستهای من موافقت کرده …
🔰برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد … اما یه چیزی ته دلم میگفت … اینقدر خوشحال نباش … همه چیز به این راحتی تموم نمیشه …
🍀و حق، با حس دوم بود …
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
دهها دلیل براےرأےدادن دارم
اما
امسال اینجمله
در وصیٺنامھ حاج قاسم،
به مهمٺرین دلیلم ٺبدیل شده:
«جمهورے اسلامی حرم است»
و ما باید با ٺمام ٺوان از این حرم دفاع ڪنیم..
پس
#راےمیدهم
چون چشم سردار به برگههاے رأی ماسٺ!
·
·
@modafehh
#هذا_یوم_الجمعه ...
سلام آقا
دوباره #جمعه و
چشم انتظاران غریبت
سر راهت نشستند عاشقانه
که برگردی
که برگردی
#گل_زهرا به خانه
سلام میزبان جمعههای معطر، #مهدی_جان
ماراببخش که برای تمامی دردها و نداشتههایمان، بیوقفه دنبال چارهایم بجز اندوه بزرگ #فراق تو.
ببخش که یادمان رفته خانه خراب همین فراقیم.
یه وقتایی
لازمه از خودت بپرسی ؛
| اگه امام زمان نگات کنه این کار رو میکنی ؟ |
توی زیارت #روز_جمعه ، همون اول #دعا
ڪه میخوای سلام به مولا بدی میگے :
| اَلسَّلامُ عَلَيْک يا عَيْنَ اللهِ فی خَلْقِهِ |
سلام بر تو
ای دیده ی #خدا در میان مخلوقاتش . . .
چشم حضرت ،
فراگیره مثل دیدهی خدا !
فقط گاهے
به خودت بگو . . .
داره میبینه ..
🍃🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
#جمعه_های_دلتنگی
#یا_صاحب_الزمان
#مسجد_جمکران
@modafehh
هر روز ، غذای نذری🍽
جمعه ها
ناهار☀️:امام حسن عسکری (درود خدا بر او باد )
شام🌙: حضرت ولیعصر (درود خدا بر او باد)
#غذای_نذری
🍂🍁🍂
@modafehh
🍁🍂🍁