eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
... سلام آقا دوباره و چشم انتظاران غریبت سر راهت نشستند عاشقانه که برگردی که برگردی به خانه سلام میزبان جمعه‌های معطر، ماراببخش که برای تمامی دردها و نداشته‌هایمان، بی‌وقفه دنبال چاره‌ایم بجز اندوه بزرگ تو. ببخش که یادمان رفته خانه خراب همین فراقیم. یه وقتایی لازمه از خودت بپرسی ؛ | اگه امام زمان نگات کنه این کار رو میکنی ؟ | توی زیارت ، همون اول ڪه میخوای سلام به مولا بدی میگے : | اَلسَّلامُ عَلَيْک يا عَيْنَ اللهِ فی خَلْقِهِ | سلام بر تو ای دیده ی در میان مخلوقاتش . . . چشم حضرت ، فراگیره مثل دیده‌ی خدا ! فقط گاهے به خودت بگو . . . داره میبینه .. 🍃🌸 🌸🍃 @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز ، غذای نذری🍽 جمعه ها ناهار☀️:امام حسن عسکری (درود خدا بر او باد ) شام🌙: حضرت ولیعصر (درود خدا بر او باد) 🍂🍁🍂 @modafehh 🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر كس روز جمعه صد بار بر من صلوات بفرستد، خداوند شصت حاجت او را روا می‌كند سى حاجت آن براى دنيا و سى حاجت براى آخرت است پیامبر اکرم(ص) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ترجمه انصارى ص،٣٠١ @modafehh
به یاد و نیت شهید بزرگوار حمید مرادی سیامکالی امیرعلی از اهواز از اعضاء🌸 @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیت المال خادم بودیم هر دویمان دوکوهه خادم بودیم.زائران را که می آوردند برای بازدید ،ماشینی تهیه دیده شده بود تا فاصله یادمان گردان تخریب را که 2 کیلومتر با ساختمانهای دوکوهه فاصله داشت ببرد و برگرداند.من قرار بود همراه زائران بروم و برگردم وقتی رسیدم به جلوی ساختمان مقداد ،متوجه شدم موبایلم را در حسینیه یادمان تخریب جا گذاشته ام.بعدازظهر بود هوا نسبتا گرم بود.راه افتادم به سمت یادمان ...کسانی که این راه را رفته اند به خوبی میدادند که هیچ ساختمان و چادری وجود ندارد.بیابان است و بیابان.... اواسط راه بودم که دیدم تویوتا جلوی پایم ایستاد .حمید بود .گفت خانم این وقت روز تنها کجا داری میری وسط این بیابون؟ جریان را برایش تعریف کردم. گفت الان باید برود یادمان تخریب و کار فوری دارد و کار من هم حز کار شخصی محسوب میشه و شما رو نمیتونم با ماشین ببرم.سوار ماشین شد و گاز داد به سمت یادمان.... من 2 کیلومتر که راه رفتم بلاخره رسیدم به یادمان...تازه کارش تمام شده بود آمد و لبخند زد و گفت مسیر برگشت را باهم برمیگردیم .تویوتا را داد به سرباز و گفت ماشین را ببر جلوی ساختمان مرکزی.برای اینکه از بیت المال استفاده شخصی نکنیم.2 کیلومتر راه رفته را باهم برگشتیم.پاهایم توان نداشت.ولی اقا حمیدبرای اینکه ذهنم را مشغول کند از گلهای کوچک زرد رنگ کنار جاده میچید و به من میداد تا بقول خودش مسافت را متوجه نشوم و پا به پایش بیایم...... جانش میرفت اعتقاداتش حرف اول را میزد🌼 خاطره از: همسر شهید @modafehh
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 هوای دلپذیر 》 🖇برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها … شیفت‌های من، از همه طولانی‌تر شد … نه تنها طولانی … پشت سر هم و فشرده … فشار درس و کار به شدت شدید شده بود … 🔹گاهی اونقدر روی پاهام می‌ایستادم که دیگه حسشون نمی‌کردم … از ترس واریس، اونها رو محکم می‌بستم … به حدی خسته می‌شدم که نشسته خوابم می‌برد … 🔸سخت‌تر از همه، رمضان از راه رسید … حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم … عمل پشت عمل … 🔻انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره … اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود… 💢از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم … کل شب بیدار… از شدت خستگی خوابم نمی‌برد … بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک … رفتم توی حیاط … هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد … توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد … و با لبخند بهم سلام کرد … 🌺امشب هم شیفت هستید؟ 🔸بله … – واقعا هوای دلپذیری شده … 🔹با لبخند، بله دیگه‌ای گفتم … و ته دلم التماس می‌کردم به جای گفتن این حرف‌ها، زودتر بره … بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم … اون هم سر چنین موضوعاتی … 💠به نشانه ادب، سرم رو خم کردم … اومدم برم که دوباره صدام کرد … 🌸خانم حسینی … من به شما علاقه‌مند شدم … و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه … می‌خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم … ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 خانواده 》 🖇برای چند لحظه واقعا بریدم … 🍃✨خدایا، بهم رحم کن … حالا جوابش رو چی بدم؟ … 🔹توی این دو سال، دکتر دایسون … جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می‌کرد … از طرفی هم، ارشد من … و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود … و پاسخم، می‌تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده … 🔸دکتر حسینی … مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما…کوچک‌ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت …پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده … نه رئیس تیم جراحی… 🔻چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم‌تر بشه … 🍀دکتر دایسون … من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی … احترام زیادی قائلم … علی‌الخصوص که بیان کردید … این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه…اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم … و روابطی که اینجا وجود داره … بین ما تعریفی نداره … 💢اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سالها زیر یه سقف زندگی کنن …حتی بچه دار بشن … و این رفتارها هم طبیعی باشه … ولی بین مردم من، نه … ما برای خانواده حرمت قائلیم … و نسبت بهم احساس مسئولیت می‌کنیم… با کمال احترامی که برای شما قائلم … پاسخ من منفیه…❌ ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
+ «‌من احتمال می‌دهم که‌از دست رفته ام از دست احتمال خودم گریه میکنم» -‏ «‌یا رادَّ ما قَدْ فاتَ...» ای بازگرداننده از دست رفته ها....🕊 @modafehh
💛بسم الله الرحمن الرحیم💛
معشوق اهل آسمان... ای دلبر دیرینه ام زهرا نوشته نام تو، با دست خود بر سینه ام صبحتون حسینی⚘ @modafehh
هر روز ، غذای نذری🍽 شنبه ها ناهار☀️: پیامبر خوبی ها ، حضرت رسول الله (درود خدا بر او باد ) شام🌙: آقا جانم ، حضرت امیرالمومنین(درود خدا بر او باد) 🍂🍁🍂 @modafehh 🍁🍂🍁
سلام علیکم، هر رای ما یک تیر به چشم دشمن به امید شادی روح شهید عزیز، حمید آقای مرادی از اعضاء🌸 @modafehh
رفیق شهیدم❤...بیادتم..بیادم باش🌹 در جوار بارگاه ملکوتی علی ابن موسی الرضا علیه السلام نائب زیاره شهید سیاهکالی و همه اعضا هستم... سبیلک ❤️❤️❤️❤️ از اعضاء🌷 @modafehh
خاطره حمیدآقا مربی ورزش رزمی بود. بهشون گفتم حمیدآقا هدفت از ورزش چیه؟ گفت یه ورزشکار مومن باید آماده باشه تا اگه آقا صاحب الزمان اومد از نظر سلامتی و سربازی ایشون در جبهه حق علیه باطل آماده باشه.. 🔰کانال رسمی شهیدمدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی @modafehh 🔰
••• میـدونیـد... فقطـ دمـ زدن از شـهـدا ڪافۍ نیسـت افتخارمـ نیسـت بایـدزندگیـمان ، حرفـمان،نـگـاهـمان،لـقمہ هایمان رفتارمان بـوۍ شهدا بگیرد.. @modafehh
به هر دلیل که رفتی به یک دلیل بازآ عید نزدیک است😭 دست خط شهید بر روی اتیکت اسم خود😭😭😭 💐 @modafehh
سلام گلزار شهدای کرمان نزدیک به حاج قاسم این کتاب خط به خطش برای من روضه بود با بند بندش اشک ریختم و یک جاهایی فکر میکردم ک زندگی خودمه از اعضاء🌿 @modafehh
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 خیانت 》 🖇روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم … دلخوریش از من واضح بود … سعی می‌کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه … مشخص بود تلاش می‌کنه باهام مواجه نشه … 🔹توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می‌پرید … و من رو خطاب قرار نمی‌داد … اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم … حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود … 🔸سه، چهار ماه به همین منوال گذشت … توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو … بدون مقدمه و در حالی که … اصلا انتظارش رو نداشتم … یهو نشست کنارم … 🔻پس شما چطور با هم آشنا می‌شید؟ … اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن … چطور می‌تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می‌خورن یا نه❓ …😳 💠 همه زیرچشمی به ما نگاه می‌کردن … با دیدن رفتار ناگهانی دایسون … شوک و تعجب توی صورتشون موج می‌زد …هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم … 🍀دکتر دایسون … واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ … اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟… یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگیشون به همین سبک ادامه میدن … و وقتی یه مرد … بعد از سالها زندگی …از اون زن خواستگاری می‌کنه … اون زن از خوشحالی بالا و پایین می‌پره و میگن این حقیقتا عشقه؟… یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ … یا بوده اما حقیقی نبوده⁉️… 💢خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم … خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود … 🔸منم بی سر و صدا … و خیلی آروم … در حال فرار و ترک موقعیت بودم … در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون … در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می‌کردم که بحث همون جا تموم بشه … توی اون فشار کاری …😔 🔻که یهو از پشت سر، صدام کرد …🗣 ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 زمانی برای نفس کشیدن 》 🖇دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد … می‌خواستم گریه کنم … چشم‌هام مملو از التماس بود … تو رو خدا دیگه نیا… که صدام کرد … 💢دکتر حسینی … دکتر حسینی … پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ … 🔹ایستادم و چند لحظه مکث کردم … 🔸من چطور آدمی هستم؟ … 🔻جا خورد … ▫️شما شخصیت من رو چطور معرفی می‌کنید؟ … با تمام خصوصیات مثبت و منفی … 🍀معلوم بود متوجه منظورم شده … 🍃پس علائق‌تون چی؟ … 🌸مثلا اینکه رنگ مورد علاقه‌ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و … واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ … مثلا اگر دو نفر از رنگ‌ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی‌تونن با هم زندگی کنن؟ 🔹چند لحظه مکث کردم … طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه … ممکنه نتونن … 🔻در کنار اخلاق … بقیه‌اش هم به شخصیت و روحیه است …اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار … آدمها چه کار می‌کنن یا چه واکنشی دارن … 🔸اما این بحث‌ها و حرف‌ها تمومی نداشت … بدون توجه به واکنش دیگران … مدام میومد سراغم و حرف می‌زد … 🔻با اون فشار و حجم کار … این فشار و حرف‌های جدید واقعا سخت بود … دیگه حتی یه لحظه آرامش … یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم … 💢دفعه آخر که اومد … با ناراحتی بهش گفتم … ✨دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ … و حرف‌ها صرفا کاری باشه؟ … ▫️خنده اش محو شد … چند لحظه بهم نگاه کرد … 💠یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ … ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
حسین‌جان... آغازِ ما تویی و سرانجام ما تویی بی تو، مسیر عشق به آخر نمی‌رسد بر سردرِ سرای محبت نوشته اند: با سر، کسی به محضر دلبر نمی‌رسد... شبتون حسینی✨ @modafehh
به نام خدا، به یاد خدا ، برای خدا...🌷
...♥️ هر کسی یار ندارد به خودش مربوط است🍃 یارِ من باش حسین جان ، که گدای تو منم🌹 | السلام علیک یااباعبدالله | @modafehh