باور دارم
یکی از همین صبح ها
که بی هوا و خسته چشم باز کنم
بوی نرگس در همه عالم دمیده است...
سلام،امام زمانم...آمدن برازنده ی توست🌸🍃
@modafehh
#السلام_علیڪ_یاباقرﺍلعلوم🌸
اے دوّمین محمد و اے #پنجمین امام
از خلق و از خداے تعالے تورا سلام
چشم وچراغ #فاطمہ خورشید هفٺ نور
روح و روان احمد وفرزند چار امام
#حلول #ماه_رجب و #میلاد_امام_محمد_باقر (ع) مبارڪ🎊❣️
@modafehh
هر روز ، غذای نذری🍽
سه شنبه ها
ناهار☀️: باقر العلوم ، امام محمدباقر (درود خدا بر او باد )
شام🌙: شیخ الائمه ، امام صادق (درود خدا بر او باد)
#غذای_نذری
🍂🍁🍂
@modafehh
🍁🍂🍁
#خاطره ای از حمید اقا💜
حمید اقارابنده ازبدوتولد میشناشم چون مادرشون دخترخالمه همیشه بهم میگفتیم پسرخاله من درگوش حمیداقاوبرادرش اذان واقامه گفتم برادرهای دوقلوی بهم شبیه بودند بقدری شباهتشان زیادبود که فامیل برایشان سخت بود بدانند کدام حمیدوکدام سعید هست ولی من همیشه تشخیص میدادم خاله ام ودختر خاله ام که مادر بزرگوارشهید هست می فرمودند شماچگونه تشخیص میدهید الان هم مادرشهید یادش هست همیشه این نکته رایاد اوری میکند بچه های دخترخاله ام همگی مومن ومودب هستند اینو همه فامیل میدانند حمید اقاگل سرسبدبودند پدربزرگوارشهید هم ازهم رزمان زمان جنگ مابودندحمیداقامتولدبعدازجنگ بودند واقعاحمید اقابهترین بودند خداانتخابش کردونزدخودش برد این جهان برایش کوچک بود،
رازتشخیص رابعدازشهادت حمید اقابه مادرش عرض کردم گفتم یادتون هست به حمیداقامیگفتم نوربالا میزنی واقعاحمیداقانوربالا میزد بالای پیشانی کنارابرویش همیشه نورانی بود
راوی: از اقوام شهید🌷
@modafehh
1_125091541.mp3
6.78M
مداح: حاج مهدی رسولی✨
وقتی دلم از زمونه خسته میشه🥀
@modafehh
۲۰۱۵-۰۱-۲۲_۱۹_۲۵_۵۰.mp3
806.4K
بزار بیام حرم میخوام شهید شم 😭😭😭😭😭
❤️ صدای آسمونیه شهید سیاهکالی کجایی میوندار خیمه 😭😭😭
💐 @modafehh
.
.
خوشـابهحالتویےکهکنارجانانے
بدابهحالمنےکهاسیـرزندانم
تودرسعادتمحضےتویےکهمےخندے
منےکهبندگناهممنےکهگریانم
#شهید_حمیدسیاهکالیمرادی❤️✨
@modafehh
✅ گذشتی از روزهای خوشِ جوانی ات!
🙏#دعــا_کن_بــرایم...
🍃 تا این جوانی، مرا به بازی نگیرد...
✳️ رفیق شهيدم کمکم کن
🍃 تا آن کاری که تمام شهدا آن را به خوبی در زندگی خود پیاده کردند من هم بتوانم آن را انجام بدهم
❌ و همیشه سعی کنم در زندگی ام
🍃 به شخصیت خودم در خانواده ام
بیشتر از آبروی خود در جامعه اهمیت بدم !
❣❣❣❣
🍃 زیرا شخصیت من ، جوهر وجود من است؛
❣❣❣❣
🍃 و آبروی من
تصور خانواده ام ، نسبت به من است...
پس تا میتوانم باید با شخصیت باشم آنهم در مقابل پدر و مادر و همسر و فرزندانم !
❣❣❣❣
🍃 درست مثل کاری که تمام شهدا ، در مقابل خانواده ، مردم ، جامعه ، و .... توانستند به خوبی آن را انجام بدند.
🍃 و همین امر باعث شد که همراه با مقام شهادتشان ، عاقبت بخیر دنیا و آخرتشان بشوند.
@modafehh
#ساعاتی پیش_مزار_شهدا
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_ماه_رجب
مادرم کرده سفارش که بگـو اول ماه
بابی انت وامی یا اباعبدالله
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
@modafehh
” یا اله العاصین ”
من دلخوشمڪھ ،
ٺوخداےبدهاهم ، هسٺے ...!
·
·
@modafehh
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_شصتوششم
《 با پدرم حرف بزن 》
🖇پشت سر هم زنگ می زد … توان جواب دادن نداشتم …اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمیکرد که میتونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم… توی حال خودم نبودم … دایسون هم پشت سر هم زنگ میزد …
💢چرا دست از سرم برنمی داری؟ … برو پی کارت …
🔹در رو باز کن زینب … من پشت در خونهات هستم … تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه …
🔸دارو خوردم … اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان…
🔻یهو گریهام گرفت … لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم … حتی بدون اینکه کاری بکنه … وجودش برام آرامش بخش بود … تب، تنهایی، غربت … دیگه نمیتونستم بغضم رو کنترل کنم …
▫️دست از سرم بردار … چرا دست از سرم برنمیداری؟ …اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟…
🔸اشک میریختم و سرش داد میزدم …
🔹واقعا … داری گریه میکنی؟ … من واقعا بهت علاقه دارم… توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمیداری؟ …
▫️پریدم توی حرفش …
❤️باشه … واقعا بهم علاقه داری؟ … با پدرم حرف بزن …این رسم ماست … رضایت پدرم رو بگیری قبولت میکنم …
💢چند لحظه ساکت شد … حسابی جا خورده بود …
🔻توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ …
▫️آخرین ذرههای انرژیم رو هم از دست داده بودم … دیگه توان حرف زدن نداشتم …
🔹باشه … شماره پدرت رو بده … پدرت میتونه انگلیسی صحبت کنه؟ … من فارسی بلد نیستم …
🌷پدرم شهید شده … تو هم که به خدا … و این چیزها اعتقاد نداری … به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم… از اینجا برو … برو …
🔸و دیگه نفهمیدم چی شد … از حال رفتم …
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_شصتوهفتم
《 ۴۶ تماس بیپاسخ 》
🖇نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم … سرگیجهام قطع شده بود … تبم هم خیلی پایین اومده بود … اما هنوز به شدت بی حس و بی جون بودم …
🔹از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم … بلند که شدم … دیدم تلفنم روی زمین افتاده… باورم نمیشد … ۴۶ تماس بیپاسخ از دکتر دایسون …😳
🔸با همون بی حس و حالی … رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم … تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد…
🔻پتوی سبکی رو که روی شونههام بود … مثل چادر کشیدم روی سرم و از پلهها رفتم پایین … از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم … انگار نصف جونم پریده بود …
▫️در رو باز کردم … باورم نمیشد … یان دایسون پشت در بود… در حالی که ناراحتی توی صورتش موج میزد … با حالت خاصی بهم نگاه کرد … اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام …
🍀با پدرت حرف زدم … گفت از صبح چیزی نخوردی …مطمئن شو تا آخرش رو میخوری …
▫️این رو گفت و بی معطلی رفت …
🔻خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل … توش رو که نگاه کردم … چند تا ظرف غذا بود … با یه کاغذ …روش نوشته بود …
🔸از یه رستوران اسلامی گرفتم … کلی گشتم تا پیداش کردم… دیگه هیچ بهانهای برای نخوردنش نداری …
🔹نشستم روی مبل … ناخودآگاه خندهام گرفت …
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
حسینجان...
آغازِ ما تویی و
سرانجام ما تویی
بی تو، مسیر عشق به آخر نمیرسد
بر سردرِ سرای محبت
نوشته اند:
با سر، کسی به محضر دلبر نمیرسد...
شبتون حسینی🥀
@modafehh
⚘﷽⚘
⚘اَلسَّـــــلامُ عَلَیْــکَ یــــا اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیـــْن(؏)⚘
مـن و شـش گوشـه تان
صبـح قـرارے داریم
دلبـرے کـردن از او، ناز کشیـدن با مـن
نمکــ سفـره ے قلبــ استــ سـلام سَـر صبـح
السـلام اے تـن صــد پاره ے
بے غسـل و کفـن...
✋😔
گفتـم : تا کربـلا چقدر راه اسـت؟
گفتــ : چنـد لحظه ...
هـر کجـا باشـی مهمـان او هستے
دستــ برسینـه رو به قبـله بایستــ و بـگو :
⚘اَلســَّلامُ عَلَے الْحُسَیـْنِ
⚘و َعَلے عَلِّےِ بْنِ الْحُسَیـْنِ
⚘وَ عَلے اَوْلادِ الْحُسَیْــنِ
⚘و َعَلے اَصْحـابِ الْحُسَیـْنِ»
#سلام_ارباب_خوبم
#صبحم_بنامتان
@modafehh
هر روز ، غذای نذری🍽
چهارشنبه ها
ناهار☀️: باب الحوائج ، امام کاظم (درود خدا بر او باد )
شام🌙: شمش الشموس ، امام رضا (درود خدا بر او باد)
#غذای_نذری
🍂🍁🍂
@modafehh
🍁🍂🍁
خاطره از عروسی آقا حمید
داخل ماشین عروس مداحی روشن کرده بود،هربار که مادرش می آمد سمت ماشین آقا حمید صدای مداحی را کم میکرد و میگفت شاید بقیه بگویند شب عروسی مداحی نگذارید.تمام مدتی که با ماشین در خیابانها میگشتیم مداح میخواند و آقا حمید اشک میریخت.دقیق بخاطر می اورم که مداح راجع به مصائب حضرت زینب میخواند و ایشان مثل ابر بهار اشک میریخت
💐 @modafehh
#رزقمعنوے
ٺوصیههاےڪاربردےمقاممعظم رهبرےبراےاسٺفادههرچهبهٺراز ماهرجب
·
·
@modafehh
❣استــاد پناهیـان :
💢 مواظب باشیم " دلـــــمان " جایی نرود
که اگر رفت باز گرداندنش کار سختی است
💢 وگاهی محال است.
💢 اگر برگردد معلول و مجروح و سرخورده باز میگردد!
💢 مراقب باشیم "دل" ارام ،
سربه هوا و عاشق پیشه است
وخیلی سریع " انـــــس " میگیرد.
💢 اگر غفـــــلت کنیم میرود و خودش را به
چیزهای " بی ارزش " وابسته میکند...
🛑 پس مراقب ایمان و اعمالمان باشیم 🛑
💢 و همه ی اون حد و حدودها و مرزهایی که برایمان گذاشتند را به خوبی رعایت کنیم .
💢 چون شیطان بیکار نمی شیند .
تمام تصمیمات و اهدافمون را نشانه میگیرد؛
💢 تا به هر طریقی که ما اصلا فکرشم نمی کنیم با آبرو و حیثیتمان بازی میکند .
💢 و قسم خورده تا ما را به زمین نکوبد دست بردار نیست ؛ پس تقوا پیشه کنید تا به اهدافش نرسد .
💢و همیشه و همه جا مثل برادرم ابراهیم هادی باش👇
💢 پس تقوا پیشه کنید و خود را از گناه دور کنید
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
@modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
اکنون گلزار شهدا🌷
دعاگویتان هستیم✨
هم اکنون
شبکه افق مستند عابدان کهنز
درباره شهدا مدافع حرم
🌹
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_شصتوهشتم
《 احساست را نشان بده 》
🖇برگشتم بیمارستان … باهام سرسنگین بود … غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار … حرف دیگهای نمیزد …
🔹هر کدوم از بچهها که بهم میرسید … اولین چیزی که میپرسید این بود …
🔻با هم دعواتون شده؟ … با هم قهر کردید❓ …
🔹تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم … چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد … و بالاخره سکوت دو ماههاش رو شکست …
🔸واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه …
💢از شخصی مثل شما هم بعیده … در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه …
🔻من چیزی رو که نمیبینم قبول نمیکنم … پس چطور انتظار دارید … من احساس شما رو قبول کنم؟… منم احساس شما رو نمیبینم❓…😳
▫️آسانسور ایستاد … این رو گفتم و رفتم بیرون …
🔹تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود …
🔸چنان بهم ریخته و عصبانی … که احدی جرات نمیکرد بهش نزدیک بشه …
💢سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد … تمام عملهاش رو هم کنسل کرد ... گوشیم زنگ زد … دکتر دایسون بود …😳
🔻دکتر حسینی … همین الان میخوام باهاتون صحبت کنم… بیاید توی حیاط بیمارستان …
▫️رفتم توی حیاط … خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد … بعد از سه روز … بدون هیچ مقدمهای …
💠چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ … من دیگه چطور میتونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ … حتی اون شب … ساعتها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاقتون روشن شد … که فقط بهتون غذا بدم … حالا چطور می تونید چشمتون رو روی احساس من … و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید❓ …
🔹این رو گفتم و سریع از اونجا دور شدم … در حالی که ته دلم… از صمیم قلب به خدا التماس میکردم … یه بلای جدید سرم نیاد …🍃✨
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•