eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ...✨
بوی عـطر یار دارد جمعه ها وعـده دیدار دارد جمعه ها جمعه ها دل یاد دلبر می‌کند نغمه یاابن‌الحسن سر می‌کند @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز ، غذای نذری🍽 جمعه ها ناهار☀️:امام حسن عسکری (درود خدا بر او باد ) شام🌙: حضرت ولیعصر (درود خدا بر او باد) 🍂🍁🍂 @modafehh 🍁🍂🍁
💕خاطره ای از حمید آقا💕 اگه یه وقت مهمون داشتیم و نزدیک ترین مغازه به خونه بسته بود،جای دیگه نمیرفت برای خرید!!!!میگفت این بنده خدا به گردن ما حق داره!!!حق همسایه رو باید بجا بیاریم و از ایشون وسیله بخریم چون نزدیک منزل ما هستن...بعد از شهادتش هر وقت بخوام برای نذری چیزی بخرم نگاه میکنم و نزدیک ترین رو به مزار شهدا انتخاب میکنم که حق همسایگی همسرمو به جا بیارم 💓💓💓💓💓 ❣ @modafehh ❣ 💓💓💓💓💓
خواندن دعای عهد به نیت( شهید عزیز شهید حمید سیاهکالی )❤️❤️❤️ اخرین جمعه سال ۱۳۹۸🤲🤲🤲 از اعضاء🌷 @modafehh
| | . . آسمان‌غرق‌خیال‌است‌ڪجایـے‌آقـا؟ آخرین‌جمعه‌ی‌سال‌است‌ڪجایـے‌آقـا؟ 🥀 @modsfehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مَنَم که مُحتاجَمُ ‌تویی که بی نِیازی مَن خودَمُ شِکَستَم که باز مَنو بِسازی....(یامَهدی.عج) @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید نظر میکند به وجه‌الله! از آن زمان که نگاهم به نگاه تو گره خورد؛ تمام آرزویم.... این شده است که کاش می‌شد دنیا را از قاب چشم‌های تو دید... همان چشم‌هایی که غیر از خدا را ندید! بخیر🍁 @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز ، غذای نذری🍽 شنبه ها ناهار☀️: پیامبر خوبی ها ، حضرت رسول الله (درود خدا بر او باد ) شام🌙: آقا جانم ، حضرت امیرالمومنین(درود خدا بر او باد) 🍂🍁🍂 @modafehh 🍁🍂🍁
(( لبیک یا زینب (س) )) شهید مدافع حرم: کربلایی حمیدسیاهکالی مرادی @modafehhh ********************************************* (( ستاره ای دیگر از اسمان شهادت )) دانشجوی ممتاز دانشگاه بود...خود و همسرش دانشجو بودند و برای پرداختن زکات دانش خود به هر شکل ممکن در جلسات مذهبی به(( آموزش احکام، فقه، پاسخ به شبهات و شیعه شناسی و نظایر آن می‌پرداختند..)) همچنین مربی حلقه‌های صالحین بود... (( در روزهای نزدیک به عید که زمان شست‌وشوی موکت‌های حسینیه سپاه بود، به سربازان کمک می‌کرد تا خسته نشوند و بتوانند از دوران سربازی خود لذت ببرند..)) ((همیشه نماز اول وقت و نماز شب می‌خواند، از غیبت بیزار بود، اینکه می‌گویند، کسی پای خود را مقابل پدر و مادرش دراز نمی‌کند، در مورد همسرم صدق می‌کرد،(( شکم، چشم و زبان ))را همیشه و به‌ویژه در میهمانی‌ها حفظ می‌کرد... ((خواندن دعای عهد کار همیشگی او بود، هرروز صبح پیش از رفتن به محل کار قرآن تلاوت می‌کرد و همیشه تا ساعتی پس از پایان ساعت کار، در محل کارش می‌ماند تا تمام حقوقی که دریافت می‌کند حلال باشد.)) ******************************************* @modafehh
💚 اگرشهیدان به اقتداڪردند و جان دادند خانمها باید به اقتدا کنند این چادر فقط‌یڪ‌¹حجاب نیست. چادر لباس رزم است،لباس‌آنهایۍڪه مشغول مبارزه اند. همانهایۍڪه راهشان راه زینب‌س‌است. چادریهاهمیشه‌درسنگرند. @modafehh
آقاي مـن... بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بر هر که نظر کنی دگر بد نشود زهرا تو دعا کن که بيايد مهدی زيرا تو اگر دعا کنی رد نشود 🤲🏻 @modafehh
❤️خاطره ای از حمیدآقا: با همسرش قرار گذاشته بودند هر چی امام خامنه ایی بگن همونو انجام بدن،مثلا امام خامنه ایی فرمودند ملاک حرام و حلال نشان دادن در رسانه نیست،بنابراین هر برنامه و موسیقی گوش نمیدادندو شاید گاهی دیدن کارتون را اصلح میدانستند چون حداقل گناه چشم و دل به وجود نمیاورد @modafehh 🌷
↯↯ ⇦ ۱۰↯↯ 👈این داستان⇦ ـــــــــــــــــــــ‌⇩♥⇩ــــــــــــــــــ 👈از اون روز به بعد ... دیگه چکمه هام رو نپوشیدم ... دستکش و کلاهم رو هم ... فقط تا سر کوچه ...🙂 می رسیدم سر کوچه درشون می آوردم و می گذاشتم توی کیفم ... و همون طوری می رفتم مدرسه ...☺️ آخر یه روز ناظم، من رو کشید کنار ... - مهران ... راست میگن پدرت شده؟ .🤔😳.. 🙄برق از سرم پرید ... مات و مبهوت بهش نگاه کردم ...😳 - نه آقا ... پدرمون ورشکست نشده ...😢 یه نگاهی بهم انداخت ... و دستم رو گرفت توی دستش ... - ... خجالت نداره ... بین خودمون می مونه ... بعضی چیزها رو باید مدرسه بدونه ... منم مثل ... تو هم مثل پسر خودم ...😕 از حالت نگاهش تازه متوجه منظورش شدم😟 خنده ام گرفت 😁... دست کردم توی کیفم و ... شال و کلاه و دستکشم رو در آوردم ... حالا دیگه نگاه متعجب چند دقیقه پیش من ... روی صورت ناظم مون نقش بسته بود ...😊 - پس چرا ازشون استفاده نمی کنی؟ ... سرم رو انداختم پایین ...🙁 - آقا شرمنده این رو می پرسیم ... ولی از احسان هم پرسیدید ... چرا دستکش و شال و کلاه نداره؟ ...🤔 چند لحظه ایستاد و بهم نگاه کرد ... دستش رو کشید روی سرم ...☺️ - قبل از اینکه بشینی سر جات ... حتما روی بخاری موهات رو خشک کن ...👌😊 ...🍂🌸 @modafehh
. 🔻 ۱۱ 🌼این داستان: 🔻 ــــــــــــــــ♤♥♤ــــــــــــــــــ 🔳سر کلاس نشسته بودیم که یهو ... بغل دستی احسان با صدای بلند داد زد ... - دست های کثیف آشغالیت رو به وسیله های من نزن ...😱 و داد ...😩 حواس بچه ها رفت سمت اونها ... احسان زیرچشمی بهشون نگاه کرد ... معلوم بود بغض گلوش رو گرفته ... یهو حالتش جدی شد ... - کی گفته دست های من کثیف و آشغالیه؟ ...😡 و پیمان بی پروا ... - تو پدرت آشغالیه 😳... صبح تا شب به آشغال ها دست میزنه... بعد هم میاد توی خونه تون😣 ... مادرم گفته ... هر چی هم دست و لباسش رو بشوره بازم آشغالیه ...😭 احسان گریه اش گرفت 😭... حمله کرد سمت پیمان و یقه اش رو گرفت😡 ... - پدر من آشغالی نیست ... خیلیم تمییزه ...😢 هنوز بچه ها توی شوک بودن ... که اونها با هم گلاویز شدن... رفتم سمت شون و از پشت یقه پیمان رو گرفتم و کشیدمش عقب ... احسان دوباره حمله کرد سمتش ... رفتم وسط شون ...😣 پشتم رو کردم به احسان ... و پیمان رو هل دادم عقب تر ... خیلی محکم توی چشم هاش زل زدم ...😠 - کثیف و آشغالی ... کلماتی بود که از دهن تو در اومد ... مشکل داری برو بشین جای من ... من، جام رو باهات عوض می کنم ...😠 بی معطلی رفتم سمت میز خودم ... همه می دونستن من اهل نیستم و با کسی درگیر نمیشم ... شوک برخورد من هم ... به شوک حرف های پیمان اضافه شد ...🙁 بی توجه به همه شون ... خیلی سریع وسایلم رو ریختم توی کیفم و برگشتم سمت میز احسان ...😊 قدش از من کوتاه تر بود ... پشتم رو کردم به پیمان... - تو بشین سر میز ... من بشینم پشت سری ها تخته رو نمی بینن ... پیمان که تازه به خودش اومده بود ... یهو از پشت سر، یقه ام رو کشید ...😠 - لازم نکرده تو بشینی اینجا ...😟 . ــــــــــــــ♤♥♤ــــــــــــــ ...🌾🍁 @modafehh
آرزو میکنم امشب آرزوی دلتون با حکمت خدا یکی باشه❤️ @modafehh
، چرا؟👇 سلام علیکم🍃 همه شنیدیم،خوندیم،میدونیم که اونایی دلبری کردن از خدا... و خدا به زندگیشون برکت و آرامش داده و حالِ خوب، توصیه کردن ما رو به خواندن ِ روزانه ی زیارت عاشورا ؛ امروز ۲۰ام ماه محترم و عزیز رجب ست! و چهل روز مانده تا ۱ رمضان. بقول اقای پناهیان این روزا فرصت خوبیه برای پاک وارد شدن به ماه مبارک رمضان. . (اونهایی که هر روز میخونن خیلی میگن آثار خاصی در زندگی داره...) هر سنی هستی،هرجای این کره خاکی، باهر شرایطی باید بسم الله بگی.. هرکسی طبق شرایطش شخصیش ساعت خاصی برای خلوتش داره ، پس فقط بصورت گمنام اعلام انجام میکنیم +اگر خواستین اعمال دیگه ای هم در چله میتونید انجام بدید (بقدر توانایی)✨ ... ؛ با اجازه شبتون بخیر @modafehh
بسم الله الرحمن الرحیم...🌷
♥️ 🌸آن روز که ما را ز گِل خام سرشتند 🦋در مدرسه ی عشقِ شما نام نوشتند 🌸چون روز ازل نام مرا شیعه نهادند 🦋جز عشق تو "" دگرم هیچ ندادند. 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲 @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک شنبہ: ناهار: مادر جانـ ؛ حضرت زهرا (درود خدا بر او باد ) شـام : غـریـب مدیـنہ ؛ امام مـجتبے (درود خدا بر او باد ) @modafehh