eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.5هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
108 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون: @modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
رفته بودیم فروشگاه محصولات فرهنگی امامزاده. ✨ تصمیم گرفتیم برای منزل جدید مان تابلویی از امام خامنه ای بگیریم. موقع حساب کردن، از فروشنده پرسید: «انگشتر درّ نجف دارید؟» نداشت. از فروشگاه که بیرون آمدیم، انگشتانش را تا جلوی صورتم بالا آورد و گفت: «این انگشتر درّ نجف همیشه همراهمه. شنیده ام هر کسی انشگتر درّ نجف همراهش باشد، روز قیامت حسرت نمی خورد.‼️ باید بروم این نگین را دو تکه اش کنم تا تو هم داشته باشی. دوست ندارم روز قیامت حسرت بخوری».❤️😊 🍃@modafehh
❤️ همیشه یادتان را من به هنگام نظربازی زرخسار علی جویم و این است اوج طنازی همیشه با لبت آرام می خندم و با چشمان تو مستم قسم خوردم به جان تو که پای رهبرم هستم همیشه خار بودم من به چشم دشمن ناپاک خدارو شکر در راهت به خون افتاده ام بر خاک وکفی بالعلم ناصرا🌱 حمید سیاهکالی مرادی✨❤️ ۱۳۹۴/۸/۱۹ (شعر خود شهید حمید عزیز در اخر وصیت نامشون)🥺❤️ ✨@modafehh
یادم هست یه روز داخل سپاه برنامه بود و کیک میدادن به آقا حمید تعارف کردم برش داشت و رفت. موقع رفتن به خونه لباس معمولی داشت میپوشید ،کیک رو از داخل جیبش برداشت گذاشت داخل جیب کاپشنش....بعد گفت خوردن این کیک با اهل منزلم بالاترین خوشی برای من هست😊 یادمه هییت هم میرفتم باهاش دوتا شکلات برمیداشت و نمیخورد و میبرد تا با خانواده بخوره🌹🌹🌹🌹🌹🌹همیشه یاد خاطرات شهید آوینی میافتادم وقتی رفتارش رو میدیدم چون شهید آوینی هم تو خاطراتشون بود که هر چیزی رو بهشون تعارف میکردن میبردن تا با اهل منزلشون بخورن😔😔😔 آه که ما جامانده ایم....🌹🌹🌹شهدا شبیه هم هستن. 🍃@modafehh
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد من گفتم دانشگاه اگه تقلب نکنی اصلا نمیشه.... حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب کنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه... خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نکردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم.....و دوباره درس رو برداشتم و فرصت کردم بخونم و نمره خوب هم آوردم😔 واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفکرش غبطه خوردم که اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست... خوشابحالت رفیق نابم.❤️ 🍃@modafehh
"آقا حمید همیشه میگفت من آخرش شهید میشم :) یه روز به من گفتن بیا با هم عکس برای شهادت رو انتخاب کنیم انتخاب کردیم .... بعد از اعلام خبر شهادت من رو منزل مشترک بردن و من کامپیوتر ایشون رو روشن کردم و بدون معطلی فایل عکس های شهادت رو برداشتم هیچ کس باور نمیکرد که ما تا این اندازه آماده برای شهادت بودیم 🥀🍂" 🍃@modafehh
❣خاطره ایے از دایے شهید❣ دخترم وقتے بچه بود و به تازگے کلاس حفظ قران میفرستادیمش...یه شب خواب دیدم یه فرشته ایے اومد نزدیکم و بهم گفت ما دخترت رو انتخاب کردیم... این خواب از یاد من رفته بود تا وقتے که داماد عزیز تر از جانم به شهادت رسید.. ناگهان به یاد این خواب افتادم...و گفتم سبحان الله از خواست و قدرت خداوند که روزے که دخترم رو وقتے بچه بود کلاس حفظ قران فرستادم این خواب رو دیدم و الان تو واقعیت شاهد به وقوع پیوستنش هستم ...که دختر من رو براے همسر شهید بودن انتخاب کرد 🍃@modafehh
همیشه در حال بدو بدو بود مخصوصا وقتی ایام شهادت یا ولادت ائمه میشد یا ماه محرم و ماه رمضان می‌گفتم بابا چرا اینقدر خودت رو خسته میکنی یه کم استراحت کن ‼️ فقط لبخند میزد همش تو راه کار و هیئت و مراسمات و اینا بود ولی الان آرام آرام انگار که می دونست زود میخواد بره به خاطر همین این دنیا همش میدوید تا در دنیای ابدی آرام بگیره و با بهترینها آرامش بگیره 🥺❤️ 🍃@modafehh
خاطره ای از حمید آقا🌱✉ نماز باصفا میخوند.تو اتاق ارام و تاریک نماز میخوند سجدهای طولانی داشت دل از نماز نمیکند😊 ادبش عالی بود صداش هیچ وقت بلند نبود مهربان بود همه چیز رو برای همه میخواست جز خودمون... مثلا اگه مغازه نزدیک خونه بسته بود سعی میکرد خرید نکنه و صبر کنه تا مغازه باز بشه چون میگفت همسایه هست و حق داره گردنمون 🌱 هیچ کس دست خالی از منزل ما نمیرفت اگه تقاضای کمک میکرد مزار شهدا میرفت و حسابی با شهدا درد و دل میکرد🥺هر کس بهش ظلم هم میکرد باز با اخلاق و احترام باهاش برخورد میکرد💔 به مال حلال اهمیت میداد مراقب حق الناس بود مثلا از چراغ قرمز رد نمیشد تا ماشین ترمز کنه و باعث اصطحلاک ترمز بشه و بشه حق الناس‼️ مثل شهید باشیم🥀 شهید میشویم 🍃@modafehh
. ❤️ _ وقتی کسی مبلغی قرض می‌خواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را در اختیار نداشت، از شخص دیگری قرض می‌گرفت و به او می‌داد ((تا آن فرد مجبور به تقاضا کردن از افراد دیگری نباشد...))😊 بسیار دستگیر فقرا بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود، کمک می‌کرد، به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد،،، وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است...🍃 @modafehh
❤️ گفتم: “حمید! به حرم حضرت زینب (س) رسیدی، من رو ویژه دعا کن.🥺 ” گفت: “چشم عزیزم. اونجا که برسم حتماً به خانوم میگم که همسرم خیلی همراهم بود.😊 میگم که فرزانه پای زندگی وایستاد تا من بتونم پای اسلام و اعتقاداتم بایستم.🥹 میگم وقت‌هایی که چشمات خیس بود و می‌پرسیدم چرا گریه کردی، حرفی نمی‌زدی، دور از چشم من گریه می‌کردی که ارادهٔ من ضعیف نشه.”✨ 🍃@modafehh
❤️ ------------ • وقتۍ نوجوان بود و هییت تشکیل داده بودن... آقا حمیـد بہ همـراه برادر دوقلـۅش میرفتن کارگرێ تا با پولی که بہ دست میاوردن برای هییت وسیلہ بخرن.....خیلی به گستـرش هییت و ڪار فرهنگے علاقہ‌مند بود. • -------------- 🍃@modafehh
❤️ یه بار واسه نماز رفتیم نمازخونه دانشگاه. چون تعدادمون کم نبود تصمیم گرفتیم یه نفر از خودمون رو به عنوان امام جماعت انتخاب کنیم تا از ثواب جماعت بی بهره نباشیم. اونجا همه از حمیدآقا رو انتخاب کردن ولی ایشون قبول نمیکرد و میگفت من لیاقتشو ندارم. بالأخره پس از کلی اصرار ایشون پذیرفتند و ما پشت ایشون نماز جماعت خوندیم. نکته ای که بنده از نماز خوندنشون خوشم اومد و یاد گرفتم این بود که همیشه قبل بسم الله سوره حمد اعوذبالله من الشیطان رجیم میگفتند ... . 🍃@modafehh