eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 ✨جانبازی در آغوش شهید مرحله دوم بود سال ۶۱ ، در این عملیات قرار بود سایت‌های ۴ و ۵ آزاد شود. آن روزها اهواز در تیررس دوربردهای عراقی بود. اتفاقاً شبی که عملیات شروع شد شب جمعه بود ما را بردند . بعد از دعا مسیری را که طی کردیم تا به منطقه عملیاتی برسیم ، پیاده بردند ، تا دشمن متوجه ما نشود. آن شب از ساعت ۱۱ تا ۳ صبح فردایش پیاده‌روی کردیم. در داخل ما را صف کردند فکر می‌کنم حدود ۵۰ متری با دشمن فاصله داشتیم. ساعت حدود ۴:۳۰ صبح بود که عملیات آغاز شد.دشمن امانمان نداد توپ و خمپاره بود که زمین و زمان را پر از دود و آتش کرده بود آن روز با حمله بچه‌ها دشمن را پی در پی و بدون مقاومت گرفتند. به خاک ریز چهارم که رسیدیم کار کمی سنگین شد. دشمن عجیب شده بود از طرفی هم آنها از زمین و هوا با هر امکاناتی که تصورش را بکنی به میدان آمده بودند ، تا به خیال خود پیروز آن مرحله از جنگ باشند. هوا و ساعت حدود ۶ نیم ، ۷ صبح بود چشمم به افتاد که با سرعت به طرف من می‌آمد. بلافاصله تصمیم گرفتم دراز بکشم. قبل از اینکه تمام بدنم بر روی زمین آرام بگیرد، بخشی از گلوله به من و به پشت افتادم روی زمین. خون بود که توی هوا می‌پیچید و به سر صورتم می‌ریخت بخش‌های زیادی از بدنم داغ شده بود یکی از رزمنده‌ها هم خورده بود و کنارم دراز کشیده بود. من جایی افتاده بودم روی زمین که نمی‌دانستم به درستی وضعیت خودم را ببینم فکر می‌کردم خونی که به هوا پاشیده از رزمنده ی بود که در کنارم افتاده بود. ادامه دارد ...