eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 اشباح سیاه 》 🖇حالم خراب بود … می‌رفتم توی آشپزخونه … بدون اینکه بفهمم ساعت‌ها فقط به در و دیوار نگاه می‌کردم … قاطی کرده بودم … پدرم هم روی آتیش دلم نفت ریخت …🔥 🔹برعکس همیشه، یهو بی‌خبر اومد دم در … بهانه‌اش دیدن بچه‌ها بود … اما چشمش توی خونه می‌چرخید … تا نزدیک شام هم خونه ما موند … آخر صداش در اومد …😮 🔸این شوهر بی‌مبالات تو … هیچ وقت خونه نیست … 🔻به زحمت بغضم رو کنترل کردم … ▫️برگشته جبهه … 🍀حالتش عوض شد … سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره… دنبالش تا پای در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه …چهره‌اش خیلی توی هم بود … یه لحظه توی طاق در ایستاد …😖 🔹اگر تلفنی باهاش حرف زدی … بگو بابام گفت … حلالم کن بچه سید … خیلی بهت بد کردم … 🔸دیگه رسما داشتم دیوونه می‌شدم … شدم اسپند روی آتیش🔥 … شب از شدت فشار عصبی خوابم نمی‌برد … 🍃اون خواب عجیب هم کار خودش رو کرد … خواب دیدم موجودات سیاه شبح مانند،👽 ریخته بودن سر علی … هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می‌کند و می‌برد … 🔻از خواب که بلند شدم، صبح اول وقت … سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم در خونه‌مون … بابام هنوز خونه بود … مادرم از حال بهم ریخته من بدجور نگران شد… بچه‌ها رو گذاشتم اونجا … حالم طبیعی نبود …چرخیدم سمت پدرم… 🔻باید برم … امانتی‌های سید … همه‌شون بچه سید …🍀 ✨و سریع و بی‌خداحافظی چرخیدم سمت در … مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید … ▫️چه کار می کنی هانیه❓ … چت شده❓ … 💢نفس برای حرف زدن نداشتم … برای اولین بار توی کل عمرم… پدرم پشتم ایستاد … اومد جلو و من رو از توی دست مادرم کشید بیرون … 💠برو … و من رفتم .. ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•