eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.5هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
108 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون: @modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 گمان 》 🖇گمانی فوق هر گمان، اصلا نفهمیدم زینب چطور بزرگ شد …علی کار خودش رو کرد .. اونقدر باوقار و خانم شده بود که جز تحسین و تمجید از دهن دیگران، چیزی در نمی‌اومد … 🌸با شخصیتش، همه رو مدیریت می‌کرد … حتی برادرهاش اگر کاری داشتن یا موضوعی پیش می‌اومد … قبل از من با زینب حرف می‌زدن… بالاخره من بزرگش نکرده بودم … 🔹وقتی هفده سالش شد … خیلی ترسیدم … یاد خودم افتادم که توی سن کمتر از اون، پدرم چطور از درس محرومم کرد …می‌ترسیدم بیاد سراغ زینب … اما ازش خبری نشد…دیپلمش رو با معدل بیست گرفت … و توی اولین کنکور، با رتبه تک رقمی، پزشکی تهران قبول شد …✨ 🔸توی دانشگاه هم مورد تحسین و کانون احترام بود … پایین‌ترین معدلش، بالای هجده و نیم بود …هر جا پا می‌گذاشت… از زمین و زمان براش خواستگار میومد … خواستگارهایی که حتی یکیش، حسرت تمام دخترهای اطراف بود …مادرهاشون بهم سپرده بودن اگر زینب خانم نپسندید و جواب رد داد … دخترهای ما رو بهشون معرفی کنید … 🔻اما باز هم پدرم چیزی نمی‌گفت … اصلا باورم نمی‌شد … گاهی چنان پدرم رو نمی‌شناختم که حس می‌کردم مریخی‌ها عوضش کردن … ▫️زینب، مدیریت پدرم رو هم با رفتار و زبانش توی دست گرفته بود …سال ۷۵، ۷۶ … تب خروج دانشجوها و فرار مغزها شایع شده بود … همون سالها بود که توی آزمون تخصص شرکت کرد… و نتیجه‌اش … زنیب رو در کانون توجه سفارت کشورهای مختلف قرار داد … 🍀مدام برای بورسیه کردنش و خروج از ایران … پیشنهادهای رنگارنگ به دستش می‌رسید … هر سفارت خونه برای سبقت از دیگری … پیشنهاد بزرگ‌تر و وسوسه انگیزتری می‌داد …ولی زینب … محکم ایستاد … به هیچ عنوان قصد خروج از ایران رو نداشت … 💢 اما خواست خدا … در مسیر دیگه‌ای رقم خورده بود … چیزی که هرگز گمان نمی‌کردیم … ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•