eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.5هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
108 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون: @modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ رها هیچ نمیگفت چه داشت بگویدبه این مرد که از نامردی روزگاربسیار چشیده بود. صدرا: هر جور دوست داری فکر کن،فقط فکر زن منو از سرت بیرون کن. _این رسمش نبود رها، رسمش نبود منو تنها بذاری! اونم بعد از اینهمه سال که رفتم و اومدم تا پدرت راضی شد، حاال که شرایط رو آماده کردم و اومدم قرار عقد بذارم!رها تنش سنگین شده بود. قدمهایش سنگین شده بود و پاهایش برخالف آرزوهایش میرفت. ِدلش را افسار زد و قدم به سمت مرد غیرتی این روز هایش برداشت... با او غذا میخورد، به دنبالش میآمد، شاید عاشق نبودند اما تعهد را که بلد بودند! احسان: کجا میری رها؟ تو هم مثل اسمتی، رهایی از هر قید و بند، از چی رهایی رها؟ از عشق؟ تعهد؟ از چی؟ تو هم بهش دل نبند آقا، تو رو هم ول میکنه و میره! رها که رها نبود! رها که تعهد میدانست. رها که پایبند تعهد بود! رها که افسار بر دلش زده بود که پا دررکاب عشق نگذارد! از چه رها بود این رهای در بند؟ _حرفاتو زدی پسر جون، دیگه برو! دیگه نبینم سر راه زنم قرار بگیری! سایه ت هم از کنار سایه ی رها رد بشه با من طرفی؛ بریم رها! دست رها را گرفت و به سمت ماشین کشاند. با خودش غرغر میکرد. رهابا این دستها غریبه بود. دست مردش مردی که قریب به دو ماه همسرش بود. َ ِ اگه بازم سرراهت قرار گرفت، به من زنگ میزنی. _ فهمیدی؟ رها سر تکان داد. صدرا عصبی بود، حس بدی بود که کسی زنت را با عشق نگاه کند... با عشق صدا کند. کاری که تو یکبار هم انجامش نداده ای؛ کنار آمدن بارقیبی که حق رقابت ندارد سخت است. گوشه ای از ذهنش نجوا کرد "همون رقابتی که رویا با رها میکنه! رویایی که حقی برای رقابت ندارد؛ شاید هر دو عاشق بودند؛ شاید زندگیهایشان فرق داشت ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗