💠بسـم الله الـرحمـن الـرحیـم💠
•| نـام : حمیــــد
•| نـام خانـوداگـے : سیاهکالے مرادی
وے متولد اردیبهشتـ ۱۳۶۸ استـ در قزوین متولد شد. وی جوانے مومن و انقلابـے ، مصداق کلام نورانے ولے فقیه زمان خویش بود. او در سوریه به خطوط مبارزه با دشمن تڪفیرے پیوست و جزو مدافعانـــ حریـم آل الله شـد. و در این راه در ۴ آذر ماه ۱۳۹۴ به فیض شهادتـ نائل آمد.
🌀 چند سـطر از وصیتـ نامه ے شهید :
ابتدا لازم استـــ بگویم دفاع از حرم حضرت زینبـ(س) را بر خود واجب میدانم و سعادتـــ خود را خط مشـے خانواده دانسته و از خدا مےخواهم مرا در این راه ثابت قدم بدارد.
°•| شهید حمید سیاهکالی مرادے
°•| @modafehh✨
خاطره از حمید آقا
بنده سرباز تیپ سوم صاحب الامر عج استان قزوین بودم.یکبار فشارم خیلی پایین بود و پشت نیسان سپاه سوار شده بودم یکدفعه تعادلم رو از دست دادم و افت فشار هم داشتم و از نیسان پرت شدم کف آسفالت تیپ.....حالم به شدت بد بود.یکدفعه شهید آقا حمید رو بالای سرم دیدم .ایشون شروع کردن سر من رو بستن و ثابت نگه داشتن و به من روحیه دادن که چیزی نیست و صبر کن الان میریم آمبولانس میاد و.....
خلاصه من خوب شدم و برگشتم سپاه...بعدا متوجه شدم که آقا حمید با موتور پشت نیسان بوده وقتی من افتاده بودم میاد بالا سرم و کمکم میکنه و تنهام نمیزاره،خدا به من رحم کرد که آقا حمید پزشکیار بودن و تونستن کمکم کنن.....اما فکر میکنم لحظه شهادتشون حتما سرشون رو پای سیدالشهدا ع بوده دلم آروم میگیره.....🌹🌹🌹
سرباز ارادتمند تو سردار پاکنهاد آقا حمید سیاهکالی مرادی
💐 @modafehh
[یا رادَّ ما قَدْ فاتَ
ای بازگرداننده ی از دست رفته...
#مااونبندهایکهتومیخواینیستیم
#میدونیم
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_بیست_چهار
ارمیا: قصه ی سیدمهدی چه؟
حاج علی: یعنی چی؟
ارمیا: چرا رفت؟
حاج علی: دنبال چی هستی؟
ارمیا: دنبال آرامش از دست رفتهم.
حاج علی: مطمئنی که قبال آرامشی
بوده؟
ارمیا: الان به هیچی مطمئن نیستم.
حاج علی: الانن چی میخوای؟
ارمیا: میخوام بدونم چی باعث شد از
جونش و زنش و بچش بگذره و
بره؟
آیه لب باز کرد:
_ایمانش! حس اینکه از جا مونده های
کربلاست... بیتاب بود، همه ی روزاش
شده بود عاشورا،همهی شباش شده بود
عاشورا!
از هتک حرمت کردحرم وحشت داشت،
یه روز گریه میکردمیگفت دوباره به َحرم
امام حسین جسارت شده بعد از هزار و
چهارصد سال دوباره رو شکستن، میگفت
میخوام بشم دستای ابوالفضل لعباس؛
میگفت حرم عمهم رو به خاک و خون
کشیدن؛ گریه میکرد که بذارم بره، پاهاش
زنجیرمن بود...رهاش که کردم پرکشید!
ِ آخه گریه نمازش جگرمو آتیش میزد.
آخه هر بار سوریه اتفاقی میافتاد به
خودش میگفت بی غیرت! مهدی بوی
یاس گرفته بود...
مهدی دیدنیها رو دیده بود و شنیده بود.
اون صدای »هل من ناصر ینصرنی«
رو شنیده بود. دیگه چی میخواید؟
ارمیا: خودشو مدیون چی میدونست که
رفت؟
حاج علی: مدیون سیلی صورت مادرش،
مدیونفرق شکافته شده ی پدرشمدیون
جگر پاره پاره ی نور چشم پیامبر؛مدیون
هفتاد و دو سر به نیزه رفته؛ مدیون
شهدای دشت نینوا، مدیون قرآن روی
نیزه ها!
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_بیست_پنج
ارمیا: پس چرا مردم اون زمان نفهمیدن
حاج علی: چون ِشکمهاشون از حرام
پرشده بودکه اگه شکمت ازحرام پرنباشه
شنیدن صداش حتی بعد از قرنها هم زیاد
سخت نیست!
ارمیا: از کجا بفهمم کدوم راه، راه حقه؟
حاج علی: به صدای درونت گوش بده!
ببین کدوم رو فطرتت میپذیره؟
َاسلامی که کودک 6 ماهه روی دست پدر
پرپر میکنه یااسلامی که مرحممیشه روی
زخم یتیمها؟ اسلام دفاع از مظلوم شبیه
اسلام امام حسین ع یا اسلامی که جلوی
چشمای بچه هاسر میُبرن؟؟
ارمیا: شاید اونا هم خودشون رو حق
میدونن! شاید اونا هم دلیل دارن
که افتادن دنبال گرفتن حقشون! مگه
نمیگن حضرت زهرا )س( هم دنبال
فدک رفت؟
اونا هم شاید طلب دارن؛ امام حسین ع
هم رفت دنبال حکومت، حاجی دفاع از
کشور یه چیزه اما آدمایی که به ما ربط
ندارن یه طرف دیگه، اصلا تو کتابهاتون
نوشته سوریه آزاد نمیشه؛ چرا الکیبریم
بجنگیم!
حاج علی: فدک حق بود که ضایع شد.
فدک حق امامت بود و خلافت، اصلا
خلافت و امامت جدا از هم نبود، از هم
جدا کردنش؛ حق رو از حق دارش گرفتن،
فدک یعنی حکومت مطلق امیرالمومنین،
حکومت امام حسین ع
ارمیا: اینکه شد موروثی و شاهنشاهی!
مردم باید انتخاب کنن!!
حاج علی: اونا آفریده شدن برای هدایت
بشر!اونا بالاترین علم رو برای هدایت
بشر دارن،
تو اگه بخوای یک نقاشیبکشی وقتی یه
طرحی جلوته که از همه طرف بهش
اشراف داری بهتر رسمشمیکنی یا وقتی
که فقط یک نقطه کوچیک از اون رو میبینی؟؟
اونا مشرف به همه ی دنیا هستن، همهی
حق و باطلها؛ به همه ی هستها و نیستها،
به همه دروغها و راستیها؛ شاید سوریه
آزاد نشه، اما مهم تلاش ما برایکمک به
مظلومه.
مهم تلاش ما برای حفظ حریم والبته،
امام حسین ع
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
بزرگےمیگفٺ:
قدردلاٺونوبدونید؛
هردلےبراےاربابنمیشڪنهـ
#والحقڪھحسینشدتمامزندگے م
#شبتون بخیر
·
·
@modafehh
•🌤🌼•
زیباترینعبارٺدنیاسلامبود
نامٺهمیشہمستحقاحترامبود
ازلطفبیڪرانشمامیڪشمنفس
آقابدونعشقتوڪارمتمامبود
#سلامحضرٺاربابم♥️
@modafehh
💚🌱
#صبحممعطربہنامتانمولا
هیچدیوارینمیشدمانعِراهِعلی
ازشکافِکعبهودروازهیخیبربپرس...
🕋 @modafehh
سہ شنبہ:
نـاهار :باقـر العلـوم؛ امام مــحمد باقـر ( درود خدا بـر او بـاد )
شـام: شیخ الائمہ؛ امـام صادق ( درود خـدا بـر او بـاد)
═✧❁🌷 @modafehh 🌷❁✧═
#حدیثـــــ_روز
امـــــام علے علیـــــہ السلام:
💠هيـــــچ تهيدستے گرسنـــــہ نمـــــاند، مـــــگر بـــــہ سببـــــ ايـــــن ڪہ ثـــــروتمندے از حـــــقّ او بـــــهره مند شـــــده استـــــ
ما جاعَ فَقيرٌ إلاّ بما مُتِّعَ بهِ غَنيٌّ
ميـــــزان الحڪمـــــہ جلـــــد8 صفحـــــہ531
@modafehh
#ملاک
اثر وضعی محبوب، آنقدر زیاد است
که انسان باید مراقب باشد مبادا به
افراد بیارزش علاقه پیدا کند.
• آقای پناهیان
#حالاکیاباارزشن؟
#ماملاکمونچیباشه؟
#کسیکههمراهیاشمعابرآسمانیرامیگشاید
@modafehh
4_5947051703634233280.mp3
8.68M
#استغفار ۱ 📿
رجب، ماه استغفاره!
ماه حمام کردنِ روح ...
جسمِ آلوده رو با آب پاک شتشو میکنیم،
و روحِ زنگار گرفته رو در نهرِ استغفار .
آماده میشیم برای استحمامِ روح!
#استاد_شجاعی
#رجب
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_بیست_شش
میدونست اونجا همه ی مردها کشته و
زنها اسیر میشن. رفت تا به هدف
بزرگترش برسه؛ از عزیزترین چیزها و
کسانش گذشت برای مااسالم رو نگهداره
اصلا بحث تکلیف و وظیفه ست؛نتیجه
ش به ما ربطی نداره؛ البته اگر نتیجه
ظاهری منظور باشه، ما مامور به
وظیفه ایم نه نتیجه!
ارمیا:من گم شدم توی این دنیا حاجی،
هیچکسی به دادم نمیرسه!
حاج علی: نگاه کن! چهارده چراغ روشنای
دنیات هستن و چهارده دست به سمتت
دراز شدن، تمام غرق شدههای این دنیا
اگه اراده کنن و دست دراز کنن بی برو
برگرد قبولشون میکنن و نجاتشون میدن!
خدا توبه کارا رو دوست داره.
آیه در سکوت نگاهشان میکرد. "چه
میکنی سیدمهدی؟ یارکشی میکنی؟
مگر یاد کودکی هایت کرده ای که یار
جمع میکنی برای بازیای که برایمان
ساخته ای؟"
************************
سال نو که آمد، احساسات جدید در قلبها
روییده بود. صدرا دنبال بهانه بود برای
پیدا کردن فرصتی برای بودن با زن و
فرزندش.
محبوبه خانم هم از افسردگی درآمده و
مهدی بهانه ی خنده هایش شده بود؛
انگار سینا بار دیگر به خانه اش آمده
بود..
شب کنار هم جمع شده و تلویزیون
میدیدند که محبوبه خانم حرفی را
وسط کشید:
_میدونم رسمش اینجوری نیست و
لیاقت رها بیشتر از این حرفهاست؛ اما
شرایطی پیش اومد که هر چند اشتباه
بود اما گذشت و الان تو این شرایط قرار
گرفتیم. هنوز هم ما عزاداریم و هم شما.
اما میدونم که باید از یه جایی شروع
بشه، رها جان مادر، پسرم دوستت
داره؛ قبولش میکنی؟ اگه نه هر وقت که
بخوای میتونی ازش جدا شی!
اگه قبول کنی و عروسم بمونی منت
سرمون گذاشتی و مدیونت هستیم.
حق توئه که زندگیتو انتخاب کنی، اگه
جوابت مثبت باشه بعد از سالگرد....
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_بیست_هفت
سینا یه جشن براتون میگیریم و
زندگیتون رو شروع میکنید؛ اگه نه که
بازم خونه ی باال در اختیار تو و مادرته
تا هر وقت که بخواید
معصومه تا چند روز دیگه برای بردن
جهازش میاد و اونجا خالی میشه،فکراتو
بکن، عروسم میشی؟چراغ خونهی پسرم
میشی؟ صدرا خیلی دوستت داره!!
اول فکر کردم بهخاطر بچهست، اما دیدم
نه... صدرا با دیدن تو لبخند میزنه، برای
دیدن تو زود میاد خونه؛ پسرم بهت دل
بسته، امیدوارم دلش نشکنه!
رها سرش را پایین انداخت. قند در دل
صدرا آب میکردند! " چه خوب راز
دلم را دانستی مادر! نکند آرزوی تو هم
داشتن دختری مثل خاتوِن منبود؟"
رها بلند شد و به سمت اتاقش رفت. زهرا
خانم وسط را گفت:
_بذارید بیشتر همدیگه رو بشناسن! برای
هردوشون ناگهانی بود این ازدواج.
محبوبه خانم: عجله ای نیست. تا هر
وقت لازم میدونه فکر کنه، اونقدر
خانم و نجیب هست که تا هر وقت الزم
باشه منتظرش بمونیم!!
"فکر دل مرا نکردی مادر؟ چگونه دوری
خاتونم را تاب بیاورم مادر؟"
صدرا نفس کم آورده بود، حتی زمان
خواستگاری از رویا هم حالش اینگونه
نبود!"
چه کرده ای با این دلم خاتون؟ چه کرده
ای که خود رهایی و من دربند تو!"
رها کودکش را در آغوش داشت و
نوازشش میکرد. به هر اتفاقی در
زندگی اش فکر میکرد جز همسر شدن
برای صدرا! عروس خانوادهی صدر
شدن!
مهدی را مقابلش قرار داد." بزرگ شوی
چه میشود طفلک من؟
چه میشود بدانی کسی برایت مادری
کرده که برادرش پدرت را از تو گرفته
است؟ چه بر سرت میآید وقتی بدانی
مادرت تو را نخواست؟
من تو را میخواهم! مادرانه هایم را آن
روز هم خواهی دید؟
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•🕌🍃•
چوبلایچرخِشعرمڪردهفرهنگلغات
بیخیالِقافیه،مندوستتدارمحسیـن
شدتِاینعشقدرشعرمنمیگنجدچرا؟!
بیخیالِشعر،اصلادوستتدارمحسیـن...♥️
#السلامعلیڪیااباعبدلله🌱
@modafehh
چــهـــارشنبــــہ:
ناهار : باب الحوائج؛امام کاظـــم (درود خدا بر او باد)
شـام :شـمس الشـموس ؛امام رضا(درود خـدا بر او باد)
@modafehh
امامعلی[ع] :
اگر گناه کردی به سرعت با توبه آن را نابود کن..
@modafehh
°°|#تلنگࢪانہ🥀|°°
#استادپناهیان:
بروگریہڪن ؛
اݪتماسِخداڪن ؛
بگونمیتونمازموقعیٺِگناھفرارڪنم🍂
اونقدرخداڪریمہ،
ڪہموقعیٺِگناهوفرارےمیدھ،🌱
توفقطمیونِگریہهاتبگو؛
دیگہناندارمپاشم؛
بگومیخوامگناھنکنمااا، زورمنمیرسہ!
معجزھمیڪنہبرات...
@modafehh