eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ ارمیا: جانان! دروغ داشتیم؟ آیه: نگفتن با دروغ گفتن فرق داره! ارمیا: چرا بهم نگفتی؟ آیه: آخه مهم نبود! ارمیا: چیزی مهم تر از تو و سلامتیت هست؟ آیه: آره! تو و بودنت تو خونه ارمیا: یادته؟ اون اولا، اون روزایی که هر کاری میکردی نباشم؟ یادته چقدر راضی بودی از رفتنم؟ آیه: اون وقتا فرق داشت. من فرق داشتم، تو فرق داشتی. اون وقتا، زندگی طرح و رنگ دیگه داشت. اون موقع برای بودن یاد و خاطره مهدی تو قلب و خونه ام تو رو میروندم، الان بخاطر داشتنت تو خونه، همون کارو میکنم! ارمیا خندید: یعنی منو میرونی؟ آیه: نخیرم!هر چی مانع بودنت باشد رو میرونم. صدای زینب سادات آمد: لیلی مجنون چی میگید سه ساعت؟ بعد به آیه نزدیک شد و گوشی را از دستش کشید: بابا جونم! فقط دلت برای لیلی تنگ شده؟ ارمیا جواب داد: نه عزیزم! دلم برای شیرینمم تنگ شده!خسرو رو پیدا نکردی هنوز از دستت راحت بشیم؟ زینب سادات الکی لب ور چید که آیه خندید. زینب اعتراض کرد: خسرو نمیخوام! فرهاد بهتره! این بار ارمیا خندید و آیه ابرویی بالا انداخت. ارمیا: چرا؟ زینب سادات : فرهاد عاشق تره! ارمیا: مهم اینه که شیرین کدومو بخواد. یادت نره که شیرین خودش رو کنار جنازه خسرو کشت ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱 دلـم...💔 عاقبٺ به خیری می‌خواهد؛ زیر سایه‌ی پَرچم! میـانِ روضـه... با ذکر نامٺ؛ حسیــن‌جــان!♥️ ✨🌙 ••✾ @modafehh ✾••
به نام کسے که شنوای خوبِ حرف های دلشکسته هاست ....🧡🌚 🌼(یا مَن یَسْمَعُ اَنیسَ الواهِنین)🌼
•°🌱 🌼🌿 • جوابِ سلام، واجب است! پس بیایید... هر روز صبح... به او سلام ڪنیم! السَّلاَمُ‌عَلَى وَارِثِ‌الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتِمِ‌الْأَوْصِيَاءِ ••✾ @modafehh ✾••
یکشنبه: نهار: مادرجان، حضرت زهرا(درود خدا بر او باد) شام: غریب مدینه، امام حسن مجتبی(درود خدا بر او باد) ••✾ @modafehh ✾••
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
• ✨🦋 • امام علی علیه السلام میفرمایند: اى بندگان خدا! به راستى گرامى ترين چيزى كه بندگان صالح به وس
⚠️کسی که به نماز بی‌توجه است⚠️ " حجت الاسلام حاج آقا قرائتی " اگه پسر من اینجا باشد و من او را ۶ بار صدا بزنم که آقازاده با شما هستم 😊👋 او در این ۶ بار جواب من را ندهد شما نمیگویید”چه پسر بی ادبی‟ حال اگر کسی صدای اذان را بشنود🗣 ۲ بار حی﴿ علی الصلاة ﴾ ۲ بار دیگر﴿ حی علی الفلاح ﴾ ۲ بار دیگر ﴿ حی علی خیر العمل ﴾ به او گفته شود و او همچنان به نماز بی اهمیت باشد آن شخص بی ادب نیست⁉️ ••✾ @modafehh ✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱 روز شماری تا محرم 🖤 ٢ روز تا محرم حسینی پایان دلتنگی 🗓🥀 کربلایی حمید علیمی ••✾ @modafehh ✾••
° بعضیا ميگن: ‌بابا دلت پاک باشه! ° جواب از قرآن ؛ اون کسی که تو رو خلق کرده ، اگر دل پاک براش کافی بود فقط میگفت " آمنوا " در حالیکه گفته : « آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات » یعنی هم دلت پاک باشه ، هم کارت درست باشه ... ° اگرتخمه کدو رو بشکنی و مغزش رو بکاری سبز نمیشه. پوستش رو هم بکاری سبز نمیشه. مغز و پوست باید با هم باشه. ❥ هم دل ؛ هم عمل ! ••✾ @modafehh ✾••
بعضی از اشڪ ها هستند بی دلیل؛ بی بهانہ؛ یک دفعه ای؛ نصفه شبی عجیب آدم را آدم می کنند می گویند این اشڪ های بی بهانه؛ سندشان به نام ♥️ *♡∞:。اَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج。:∞♡* ••✾ @modafehh ✾••
شهید حمید سیاهکالی مرادی متولد اردیبهشت سال 1368 مهندس نرم افزار و کارشناس حسابداری مالی بودند و سمت ایشان در سپاه پاسداران استان قزوین به صورت فرمانده مخابرات گردان سیدالشهدا ع و فرمانده توپ 23 و مسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا استان قزوین بودند.ایشان مقید به نماز شب و انفاق پنهانی و احترام زیاد به والدین و خانواده بودند و بسیار مودب و مهربان که به حسن خلق شهرت داشتند ایشان علاقه مند به ادبیات بودند و وصیت نامه ایی بسیار زیبا و پر محتوا به جا گذاشته اند...به دلیل علاقه ایشان به ادبیات اشعار و متون زیبای عارفانه و عاشقانه در وصف مولایش ابا عبدالله و امام زمان عج به یادگار مانده است..ایشان در مهر ماه سال 94 به اذن خداوند توانستند فردی از اهل تسنن را به شیعه متمایل گردانند و آن فرد شیعه گردید..ایشان حافظ قران و مربی کاراته و مربی دفاع شخصی و داور کاراته بودند.در سال 91 ازدواج کردند که از ایشان فرزندی به جا نمانده است.زندگی ساده و ایمان و چهره دل گشای ایشان زبان زد خاص و عام بود.ایشان در ماموریت جعفر طیار در عملیات نصر 2 در سوریه منطقه حلب ناحیه العیس در 4 آذر ماه سال 1394 به فیض شهادت نائل آمدند.ایشان همچون ابوالفضل العباس بی دست و بی پا شدند و فقط سینه ایشان که در محرم سینه زنی میکرد سالم مانده بود.مزار ایشان در گلزار شهدای استان قزوین در قطعه 7 ردیف 11 واقع است.درست جایی که خودش قبل رفتنش مشخص کرده بود☘️💚 ••✾ @modafehh ✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱 اُنْظُر اِلَيْنا يا اَباعَبْدِالله🥀 بوسیدن ضریحت رویای هر شب ما دریاب دردمان را، بسیار بی نواییم 🌙✨ ••✾ @modafehh ✾••
•°🌱 صبحتو با سلام به آقا امام زمان شروع کن؛ چرا که هر صباحی آقا به تو سلام میدهد... . 💛 ••✾ @modafehh ✾••
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
تامین هزینه درمان موسسه مردم نهاد شهید عزیز🌷 @modafehh
با عرض سلام و روز بخیر خدمت شما بزرگواران🌹 ممنون از همراهی شما خوبان بابت کمک ها به موسسه شهید عزیز برای تامین هزینه درمان این‌بنده خدا، هزینه درمان کامل شد و واریز شد براشون،برادر شهید تشکر کردن و دعای عاقبت بخیری داشتن برای شما مهربانان🌸🍃 سپاسگذار حضور سبزتان هستیم🌱 @modafehh
دوشنبہ: ناهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد) شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد) ••✾ @modafehh ✾••
+خـــیلی‌خــراب‌کـردم ... - لاتَقْنَطُوامِنْ‌رَحْمَةِاللّهِ ؛ناامیدنشو! +خــیلی‌گــناه‌کـــردما ... - إِنَّ‌اللَّهَ‌یغْفِرُالذُّنُوبَ‌جَمیعاً؛میبخشمت ! ....💛 @modafehh
🖤 ڪم ڪم سياهے عَلَمت ديده ميشود آثـار خيـــمہ هاي غمت ديده ميشود افتاده سينہ‌ام به تپش هاي انتظار از روي تَلِّ دل حرمت ديده ميشود ...🖤 ¹روز تا عکس 🥀 ••✾ @modafehh ✾••
‹📕❤️› - - استادپناهیـان‌‌مےگفٺ : چراخودٺ‌رورهانمۍڪنے؟ دادبزنےازامام‌حسیـن‌بخواۍ . . . برو‌درخونہ‌اباعبــداللّٰھ‌منتش‌روبڪش دورش‌بگرد… مناجات‌‌ڪن‌باامام‌حسیـن . . ! بگوامام‌حسینـم‌من‌باتوآغاز‌ڪردم ولم‌نڪنے . . . دیگه‌نمۍڪشم‌ادامہ‌بدم متوقف‌شدم . . . امام‌حسیــن‌بازم‌دستت‌رومیگیرھ فقط‌بخواھ‌ازش :))) - ‌‌‌‌‌‹🔗⃟› ••✾ @modafehh ✾••
4_5800741705665743421.mp3
8.39M
تهِ رویای منه کربلا ،علت اشکایِ منه کربلا خونه ی اقای منه کربلا❤ مدیریت @modafehh
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
آخروصیت نامه اش نوشته بود: وعدۂ ما بھــشت بعد روی بہشت را خط زدہ بود اصلاح کردہ بود : وعدۂ ما "جَ
وصیټ نامه : خودتان‌را‌برای‌ظهور‌امام‌زمان‌(عج)‌و‌جنگ‌با‌ڪفار‌بخصوص‌«اسرائیل»‌آماده‌کنید‌که‌آن‌روز‌خیلی‌نزدیک‌است..! 18مرداد سالروز شھادت شهید حججی گرامۍ باد! شادی روح‌شان صلواتـ... ••✾ @modafehh ✾••
°°|🥀|°° آدم ها دو دسته اند: 1⃣یا با توبه می میرند 2⃣یا با گناه دفن میشن ⚠️‼️دوست عزیزی که گناه شده برات نقل و نبات🍭 مرگ خبر نمیکنه شاید فردا نباشی    @modafehhh
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ زینب سادات : اما اسم خسرو ضایعه ها!فرهاد باکلاس تره! ارمیا: هر چی تو بگی!اما جان بابا! برو فرهادتو پیدا کن! خسته کردی منو از بس پریدی وسط جیک جیک ما! زینب سادات: مگه جوجه اید؟ ارمیا: من رو دست ننداز بچه! زودم بیا دلم برات تنگه! تلفن را به آیه داد و به آشپزخانه دوید. با دیدن رها در حالی که مشغول درست کردن کشک بادمجان بود نالید: وای خاله! دیشب کشک بادمجون خوردیم که! رها با لبخند مهربانش نگاهش کرد: احسان دیشب نبود. بچه دوست داره کشک بادمجون! زینب سادات اندیشید، چقدر نگاهش مادرانه میشود برای احسان. زینب سادات: یکمی بچه شما بیگ سایز نشده؟ لوسش نکنید دیگه! من بیچاره چه گناهی کردم که دوست ندارم کشک بادمجون؟ رها خواست جواب بدهد که صدای احسان مانع شد: کل عمرت بر فناست! کشک بادمجون بزرگترین لذت زندگی هستش! در ثانی، شما ریز موندی خاله ریزه! رها مداخله کرد تا زینب سادات دعوا به راه نینداخته: برای شما آش دوغ گذاشتم که دوست داری! زینب سادات: آخ جون، عاشقتم خاله. احسان: بد سلیقه ای ها! آش دوغ هم شد غذا؟ زینب سادات: نه! کشک بادمجون خوبه. رها ظرف کیک خانگی اش را دست احسان داد و به زینب سادات گفت: برو یک سینی چایی بریز ببرید دور هم بخورید. منم الان میام. مشغول خوردن کیک و چای بودند که رها پرسید: وسایلت رو جابجا کردی؟ کم و کسری داری بگو بهم. احسان تشکر کرد: دست شما درد نکنه. همه چیز هست. رها: برای غذا بیا پیش ما. ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ احسان: نه،لازم نیست. من زیاد خونه نیستم. صدرا: رو حرف رها حرف زدی؟ تو این خونه کسی از این حرات ها نداره ها! محسن خودشیرینی کرد: جز خاله آیه! مهدی ضربه ای پس گردنش زد: خاله خواهر بزرگتره! بفهم! آیه مهدی را در آغوش کشید و روی سرش را بوسید. این پسر عزیز دل این خانواده بود: داداشتو اذیت نکن. لبخنِد روی لب مهدی، حاصل عشق مادرانه این دو خواهر بود صدرا زنگ خانه بلند شد و مقابل چشمان حیرت زده همه، رامین وارد شد و مقابلشان نشست. کسی برای پذیرایی بلند نشد. رامین تکه ای کیک از روی میز برداشت و به دهان برد: طعم قدیما رو میده! خیلی وقته نخورده بودم! معصومه از این هنر ها نداره! تکه ای دیگر برداشت و بعد از خوردنش گفت: خب حرف معصومه شد!نمیخواید بیاید برای رضایت؟ نگاه همه خیره اش بود. هنوز کسی سخن نمیگفت. خودش ادامه داد: یعنی برای مادر مهدی کاری نمیکنید؟ بعد به مهدی چشم دوخت: مادرت برات مهمه؟ مهدی به تایید سر تکان داد. رامین ادامه داد: هرکاری برای آزادیش انجام میدی؟ مهدی دوباره سری به تایید تکان داد. رامین لبخند تلخی زد: پس به این بابات بگو، خواهر منو طالق بده! خون بس رو پس بدید تا رضایت بدم. صدرا به ناگاه از جایش جهید: چی داری میگی مردک؟ رامین: جوش نیار. بیست سال خوشبخت زندگی کردی، بسه. بذار خونه شما هم بی چشم و چراغ بشه. ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
گلزار شهدا ب نیابت از شما عزیزان🌹 بر محرم @modafehh
•°🌱 🏴 ماه عزای حسین علیه السلام رسید و صدای آه و ناله عرشیان و فرشیان، گوش فلک را خواهد نواخت. ••✾ @modafehh ✾••
🖤بسم‌ربّ‌الحسیـن🖤