﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_یازدهم
《 فرزند کوچک من 》
🖇هر روز که میگذشت علاقهام بهش بیشتر میشد❣... لقم اسب سرکش بود ... و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود ... چشمم به دهنش بود ... تمام تلاشم رو میکردم تا کانون محبت و رضایتش باشم ... من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم ... میترسیدم ازش چیزی بخوام ... علی یه طلبه ساده بود ... میترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیفته ... چیزی بخوام که شرمنده من بشه ... هر چند، اون هم برام کم نمیگذاشت ... مطمئن بودم هر کاری برام میکنه یا چیزی برام میخره ... تمام توانش همین قدره ...👌🍃
✨علی الخصوص زمانی که فهمید باردارم 🙈... اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد ... دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم ... این رفتارهاش حرص پدرم رو در میآورد ... مدام سرش غر میزد که تو داری این رو لوسش میکنی ... نباید به زن رو داد ... اگر رو بدی سوارت میشه ... 😊
🔸اما علی گوشش بدهکار نبود ... منم تا اون نبود تمام کارها رو میکردم که وقتی برمیگرده ... با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو بکنه ... فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم ... و دائم الوضو باشم ... منم که مطیع محضش شده بودم ... باورش داشتم ...🍃✨
۹ ماه گذشت ... ۹ ماهی که برای من، تمامش شادی بود🎊 ... اما با شادی تموم نشد ... وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد ...🎀🎉
مادرم به پدرم زنگ زد☎️ تا با شادی خبر تولد نوهاش رو بده ... اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت گفت ... لابد به خاطر دختر دخترزات ... مژدگانی هم میخوای؟ ... 😔😭
و تلفن رو قطع کرد☎️ ... مادرم پای تلفن خشکش زده بود ... و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد ...😢
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_دوازدهم
《 زینت علی 》
🖇مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت ... بیشتر نگران علی و خانواده اش بود ... و میخواست ذره ذره، من رو آماده کنه که منتظر رفتارها و برخوردهای اونها باشم ...😳
🔹هنوز توی شوک بودم که دیدم علی توی در ایستاده ... تا خبردار شده بود، سریع خودش رو رسونده بود خونه ... چشمم که بهش افتاد گریه ام گرفت😭 ... نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم ...
🔹خنده روی لبش خشک شد ... با تعجب به من و مادرم نگاه میکرد ... چقدر گذشت❓ نمیدونم ... مادرم با شرمندگی سرش رو انداخت پایین ...😔
- شرمندهام علی آقا ... دختره ...👧
🔻نگاهش خیلی جدی شد ... هرگز اون طوری ندیده بودمش ... با همون حالت، رو کرد به مادرم ... حاج خانم، عذر میخوام ولی امکان داره چند لحظه ما رو تنها بزارید ...
🔸مادرم با ترس ... در حالی که زیرچشمی به من و علی نگاه می کرد رفت بیرون ...
🔹اومد سمتم و سرم رو گرفت توی بغلش ... دیگه اشک نبود... با صدای بلند زدم زیر گریه ... بدجور دلم سوخته بود ...💔😭
- خانم گلم ... آخه چرا ناشکری می کنی❓ ... دختر رحمت خداست ... برکت زندگیه ... خدا به هر کی نظر کنه بهش دختر میده ... عزیز دل پیامبر و غیرت آسمان و زمین هم دختر بود ...✨🍃
و من بلند و بلند تر گریه میکردم ... با هر جمله اش، شدت گریهام بیشتر میشد ... و اصلا حواسم نبود، مادرم بیرون اتاق ... با شنیدن صدای من داره از ترس سکته میکنه ...😭
🔹بغلش کرد ... در حالی که بسمالله میگفت و صلوات میفرستاد، پارچه قنداق رو از توی صورت بچه کنار داد ... چند لحظه بهش خیره شد ... حتی پلک نمیزد ... در حالی که لبخند شادی صورتش رو پر کرده بود ... دانههای اشک از چشمش سرازیر شد ... 😢
💠 بچه اوله و این همه زحمت کشیدی ... حق خودته که اسمش رو بزاری ... اما من میخوام پیش دستی کنم ... مکث کوتاهی کرد ... زینب یعنی زینت پدر ... پیشونیش رو بوسید ... خوش آمدی زینب خانم ...😘😍
و من هنوز گریه میکردم ... اما نه از غصه، ترس و نگرانی ...😭😳
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز مزار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
@modafehh
°
°
#مادر دو² بخش استــ
«ما» و «در»...
وقصھ یتیمـــے...↓
«ما» از ڪنار «در»
شروع شــد...🖤🥀°•
#واےمادرم
#مادرپھلوشکستھ
#فاطمیھ
@modafehh
روزهایمیڪ بهـ یڪ مےگذرند !
حالوروزمخندهـ داراسٺ ...
پرشدهـ امازادعا !
دمازشهــدامےزنم ...
بهـ خیالخودمشهیدخواهمشد
خوشـابهـ حالشان
بدونادعاشهیدشدند
بُعدفاصلهامباشهــدابیدادمےڪند !
#شهدانگاهڪنیدبہحالما
·
·
@modafehh
🔴 چه کسانی باید محاکمه شوند؟
🔻بررسی ابعاد حادثه #هواپیمای_اوکراینی
1️⃣ مسئله اول؛ حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی سه حالت دارد:
🔹الف) عامدانه بوده؛ یعنی فرد پشت پدافند، بصورت عامدانه شلیک کرده یا دستور رسیده که شلیک کند. در این حالت یک عامل نفوذی پشت پدافند نشسته یا مسئول بالایی که به او دستور داده که هواپیمای مسافربری زده شود نفوذی است. آیا هیچ نظام و کشوری با این کار برای خود حاشیه سازی می کند؟ پس باید عامل نفوذی شناسایی شود. باید بررسی شود.
🔹ب) سهوی بوده؛ یعنی فردی که پشت پدافند نشسته، در تشخیص دچار اشتباه شده؛ آنهایی که با ماهیت پدافند آشنایی دارند می دانند اقدام یک پدافند، حاصل تصمیم افسری است که پشت پدافند نشسته و باید در دو ثانیه یا بیشتر تصمیم بگیرد که بزند یا نزند! خب این افسر تصمیم گیر اساساً فرصت ندارد مسئله را به مقام بالا ارجاع دهد و کسب تکلیف کند. خودش می ماند و تصمیم گیری در لحظه؛ اگر حقیقتاً این مسئله سهوی بوده، چه نیازی است به پروپاگاندای رئیس جمهور یا بیانیه ضعیف ستاد کل؟ چرا باید سربازکشی و افسرکشی را مطالبه کرد؟ آیا من بعد کسی جرأت میکند پشت پدافند بنشیند؟
🔹ج) پدافند با هوشیاری زده؛ یعنی هواپیما دچار انحراف از مسیر شده و به منطقه ممنوعه وارد شده است و پدافند به وظیفه اش عمل کرده است. حالا سؤال اینجاست چرا هواپیما از مسیر انحراف یافته؟ آیا خطای سهوی خلبان یا نقص فنی بوده و یا هواپیما کنترل خود را از دست داده؟ یا یک عامل انسانی و نفوذی و انتحاری سعی بر انحراف هواپیما داشته؟ یا سیستم الکترونیکی آن هک شده است؟ باید بررسی شود اگر واقعاً هواپیما منحرف شده است، اگر زده نمی شد چه اتفاقی می افتاد؟
2️⃣ مسئله دوم؛ مهم ترین مسئله؛ چرا زمانیکه کشور در شرایط جنگی است و به پایگاه نظامی دشمن، ده ها موشک شلیک کرده و دشمن هم آماده حمله به مواضع ماست، پروازها کنسل نشده اند و اجازه پرواز داده می شود؟ مسئولیت این کار بعهده کیست؟ چرا غفلت شده؟ مگر همین کشورهای عربی کل پروازهایشان را تا شرایط عادی، کنسل نکرده اند؟ عاملان این غفلت باید محاکمه شوند.
3️⃣ مسئله سوم؛ اگر پدافند دچار خطای سهوی شده باشد، شاید بتوان از این خطا گذشت ولی نمی توان براحتی از تعلل و از دست دادن زمان گذشت! در حال حاضر بیشتر نارضایتی ها به این علت است که چرا طی چند روز گذشته، واقعیات ماجرا به مردم گفته نشده یا دیر گفته شد؟ باید با کسانی که در این زمینه کوتاهی کرده اند برخورد شود نه با آن افسر پشت سامانه پدافند!
4️⃣ مسئله چهارم؛ ملت ایران باید بداند دشمن اصلی اش کیست. هنوز یک هفته از خون حاج قاسم سلیمانی نگذشته؛ سریع دشمن اصلی را فراموش نکنیم. فراموش نکنیم دشمن به ما و محبوب ترین فرد نظامی ما حمله کرده و فراموش نکنیم جمهوری اسلامی بعد از 70 سال پایگاه آمریکایی را موشک باران کرده و بیش از 300 نفر از نیروهای دشمن را کشته و زخمی کرده؛ چرا زود تحت تأثیر رسانه ها و فضای مجازی، خودمان را می بازیم؟! یاد این شعر می افتم: «ایستادی به جنگ رودرو/خنجر از پشت میزند دشمن /گویی از ما و در نهان بر ما/ وطنم پشت حیله را بشکن».
#داود_مدرسی_یان
@modafehh
⭕️ ۴۱ سال آسمان را برایمان امن کردند
۴۱ سال نگذاشتن از آسمان ما سواستفاده شود
۴۱ سال پر از فضای ملتهب و حساس
۴۱ سال ما نگاهمون به اسمان فقط برای دیدن ستاره ها و زیبایی های آن بود.
یک خطا( هر چند نباید میشد) زحمات پاسداران زحمت کش را زیر سوال نبریم قضاوت هامون عادلانه باشه
@modafehh
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_سیزدهم
《 تو عین طهارتی 》
🖇بعد از تولد زینب و بیحرمتیای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود ... علی همه رو بیرون کرد ... حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه ... حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت ... 😔
🔹خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام میداد ... مثل پرستار ... و گاهی کارگر دم دستم بود ... تا تکان میخوردم از خواب میپرید ... اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم😥 ... اونقدر روش فشار بود که نشسته ... پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش میبرد 😴😴... بعد از اینکه حالم خوب شد ... با اون حجم درس و کار ... بازم دست بردار نبود ...
🔸اون روز ... همون جا توی در ایستادم ...فقط نگاهش میکردم ... با اون دستهای زخم و پوست کن شده داشت کهنههای زینب رو میشست ... دیگه دلـــ❤️ــم طاقت نیاورد ...
🔻همین طور که سر تشت نشسته بود... با چشمهای پر اشک رفتم نشستم کنارش ... چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد ...
- چی شده؟ ... چرا گریه می کنی؟😭😭 ...
تا اینو گفت خم شدم و دستهای خیسش رو بوسیدم😘 ... خودش رو کشید کنار ...
- چی کار می کنی هانیه؟ ... دست هام نجسه❌ ...
🔸نمی تونستم جلوی اشکهام رو بگیرم ... مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... 😭😭
- تو عین طهارتی علی ... عین طهارت ... هر چی بهت بخوره پاک میشه ... آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... 🍃✨
من گریه میکردم ... علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت... اما هیچ چیز حریف اشکهای من نمیشد ..😭😭
✍ ادامه دارد ...
@modafehh
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
.
-[…و أنتَ المَفزَعُ فِی المُلِمّات…]
-و تو پناهے در هر پیشامد بد...
#عالمازاینبهترنداردپناهے🌱
#شبتون بخیر🌼
📝 #صبح_بخیر_مهدوی
💚 مولای مهربان، صبح آغاز نمیکند مرا؛ با تو بودن، همه آغاز من است
@modafehh
ﻓﺎﻃﻤﻴﻪ ﻣﻮﺝ ﺁﻩ ﺷﻴﻌﻪ ﺍﺳﺖ
ﺑﻴﺖ ﺍﻻﺣﺰﺍﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﺷﻴﻌﻪ ﺍﺳﺖ
ﻓﺎﻃﻤﻴﻪ ﺗﺎ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ
ﺩﺭﺏ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﻭﺍ ﻣﻴﺸﻮﺩ
ﻓﺎﻃﻤﻴﻪ ﻓﺼﻞ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﺎ علی ﺍﺳﺖ
ﺟﺮﻡ ﺯﻫﺮﺍ ﮔﻔﺘﻦ یک ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ست
☘☘☘
@modafehh