eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
هر انسانی عطری خاص دارد گاهی بعضی ها عجیب بوی خدا میدهند #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی @modafehh
گلزار شهدا🌷 هستیم✨ یک شب برفی ❄️ کنار شهدا جان🌹👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 علی زنده است 》 🖇ثانیه‌ها به اندازه یک روز ... و روزها به اندازه یک قرن طول می‌کشید ... 🔹ما همدیگه رو می‌دیدیم ... اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی‌شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می‌کرد ... از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه‌های سخت‌تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می‌داد ... فقط به خدا التماس می کردم ...🍃✨ ✨- خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست... به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ... 🔹بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت‌های مردم ... شاه مجبور شد یه عده از زندانی‌های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء‌شون بودم ... 🌺 ⛓⛓از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ... قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی‌ها ... و چرک و خون می‌داد ... 🔸بعد از 7 ماه، بچه‌هام رو دیدم ... پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد... اینها اولین جملات من بود ... علی زنده است ... من، علی رو دیدم ... علی زنده بود ... ✨😍 بچه‌هام رو بغل کردم ... فقط گریه میکردم ... همه‌مون گریه می‌کردیم😭😭 ... ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
تا شهید هست رفیق دل من.. میل همراه شدن با دگران نیست مرا... #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #روزتون شهدایی🌼 @modafehh
هر روز ، غذای نذری🍽 دوشنبه ها ناهار☀️: سالار زینب ، سیدالشهداء (درود خدا بر او باد ) شام🌙: زینت عبادت کنندگان ، امام سجاد(درود خدا بر او باد) #غذای_نذری 🍂🍁🍂 @modafehh 🍁🍂🍁
تو تونستی با نفست مبارزه کنی ؛ واسه گرفتن یه وضو و بلند شدن و دو رکعت نماز خوندن تو دل شب...؟ تونستی یا گناهات جلوتو گرفتن...؟ امام صادق(ع) فرمودند: آدمی میکند و بدان سبب از محروم میشود...!! @modafehh
گلزار شهدا🌷 دعاگویتان هستیم👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
163068817.mp3
10.99M
#سید رضا نریمانی🌷 #این شعرو خیلی باید با دقت گوش بدید دوره ی اخرُالزمونه هر کی . . . @modafehh
تلنگر کاش گناهان ما مثل گناهان شهدااا ترک نماز شب و دیر شدن نماز اول وقت بود ... @modafehh
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 علی زنده است 》 🖇ثانیه‌ها به اندازه یک روز ... و روزها به اندازه یک قرن طول می‌کشید ... 🔹ما همدیگه رو می‌دیدیم ... اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی‌شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می‌کرد ... از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه‌های سخت‌تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می‌داد ... فقط به خدا التماس می کردم ...🍃✨ ✨- خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست... به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ... 🔹بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت‌های مردم ... شاه مجبور شد یه عده از زندانی‌های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء‌شون بودم ... 🌺 ⛓⛓از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ... قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی‌ها ... و چرک و خون می‌داد ... 🔸بعد از 7 ماه، بچه‌هام رو دیدم ... پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد... اینها اولین جملات من بود ... علی زنده است ... من، علی رو دیدم ... علی زنده بود ... ✨😍 بچه‌هام رو بغل کردم ... فقط گریه میکردم ... همه‌مون گریه می‌کردیم😭😭 ... ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 آمدی جانم به قربانت 》 🖇شلوغی‌ها به شدت به دانشگاه‌ها کشیده شده بود ... اونقدر که اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه ... منم از فرصت استفاده کردم... با قدرت و تمام توان درس می‌خوندم ... 📚 ترم آخرم و تموم شدن درسم ... با فرار شاه و آزادی تمام زندانی‌های سیاسی همزمان شد ... 🍀 🔸التهاب مبارزه اون روزها ... شیرینی فرار شاه ... با آزادی علی همراه شده بود ...🌺🍃 صدای زنگ🛎 در بلند شد ... در رو که باز کردم ... علی بود ... 🔻علی 26 ساله من ... مثل یه مرد چهل ساله شده بود ... چهره شکسته ... بدن پوست به استخوان چسبیده ... با موهایی که می‌شد تارهای سفید رو بین شون دید ... و پایی که می‌لنگید ... 😔 🔸زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ... و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ... حالا زینبم داشت وارد هفت سال می‌شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ... و مریم به شدت با علی غریبی می‌کرد ... می‌ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود ...🙁 🔹من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم ... نمی‌فهمیدم باید چه کار کنم ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم ... 😐🙃 دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ... 🔻- بچه ها بیاید ... یادتونه از بابا براتون تعریف می‌کردم ... ببینید ... بابا اومده ... بابایی برگشته خونه ...✨ 🔸علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی‌دونست بچه دوم مون دختره ... خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ... مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ... چرخیدم سمت مریم ...😳 - مریم مامان ... بابایی اومده ...🍃 🔹علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ... چشم‌ها و لب‌هاش می‌لرزید ... دیگه نمی‌تونستم اون صحنه رو ببینم ... چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک‌هام نداشتم ... صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ...😭 - میرم برات شربت بیارم علی جان ...🍹 🔹چند قدم دور نشده بودم ... که یهو بغض زینبم شکست😭 و خودش رو پرت کرد توی بغل علی ... بغض علی هم شکست ... محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می‌کرد ... 😭 🔸من پای در آشپزخونه ... زینب توی بغل علی ... و مریم غریبی کنان ... شادترین لحظات اون سال‌هام ... به سخت‌ترین شکل می‌گذشت ... ⚡️ 🔻بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ... پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ... مادرش با اشتیاق و شتاب ... علی گویان ... دوید داخل ... تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ... علی من، پیر شده بود ...😔😭 ✍ ادامه دارد ... @modafehh •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
واقعاً منتظری؟ یا... مشکلاتِ امامت، به تو هیچ ربطی نداره؟ یا اونقدر به خودت گره خوردی، که امامت، هیچ سهمی از زندگیت نداره؟ بگو؛ ؟! @modafehh
قبل خواب رو بگین ... پیامبر گفتن هر شب قبل خواب این تسبیح رو بگین برای فردا نیرو دارین که کارهاتون رو انجام بدین 🌷 یه جورایی بهتون میده ... ثوابشم که بماند 🍃 @modafehh
بسم الله الرحمن الرحیم...✨
#یا_اباعبدالله_ع💚 💐در عالم «ذر» یڪسره با صوٺ جلے دادیم بہ اهل بیٺ قولِ ازلے 💐گفتیم خدایا نشود قسمتمان یڪ لحظہ جدایے از #حسین_بن_علے #صبحتون‌حسینی🍀 @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهـ‌خداقسم‌گمنام‌بودن‌بهٺراسٺ ازاینڪهـ‌فرداافرادےوصایایم‌را شعارقراردهندوعمل‌رافراموش ڪنند . بگذاریدگمنام‌باشم... #شهیددهنویان · · @modafehh
مادر و قابِ عڪست دوستی چند ساله دارند حجم دلتنگی ‌اش را فقط عکس‌هایت می‌دانند #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات @modafehh
هم اکنون دعا گوی همه عزیزان هستیم #ارسالی از اعضاء🌹 @modafehh
#اکنون گلزار شهدا🌷 دعاگویتان هستیم @modafehh