هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
بسم الله الـــــرحـــمن الــــرحــــــیــم
🔸️سلام من همیــــشه از مرگـــــ میترســــم؟
🔹️چــــــــرا؟
🔸️اخـــــه از غذاب قبر وحشــــــت دارم خـــــیلے نگرانم همیــــشه میگم کاش نمیرم ولی خوب نمیشه که
🔹️اره مـــــنم قــــبلا مثل تو بودم ولـــــــے یه چــــیزے شـــــــنیدم که خیالم راحت شــــــده
🔸️چی شنـــــیدے
🔹️یه سخن از حجـــت الاســــــلام رفیعی
🔸️واقعا
🔹اره باچهار عمل عــــــذاب قبر حذف میشه
🔸میشه برام بفرستی
🔹️بیا توی این کانال عضو شو
🍃🌸
@LabbaikYa_Mahdi
✨🌙
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس✓
کانال هایی که معرفی کردم📌
بهترین کانال های ایتا هستن🏆
تبادلات گل نرگس کانال ناجور معرفی نمیکنه✓
همه کانال هایی که ادمینم از نظر معنوی و اخلاقی تایید شدن🎗
مدیر ها حتما جذب ها پی وی گفته شه🖇
برا اطلاع بیشتر از طرز کارم در
اینفوتب عضو شید"سنجاقه"🔥
https://eitaa.com/joinchat/2046886010C514de53f6c
بعد از مطالعه شرایط و طرز کار؛
اگر شرایط رو داشتید،
پی وی در خدمتتونم✋🏻
💫@Makh8807💫
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس✓
چی برا ایام فاطمیه می خوای؟🏴
بزن روش🖤
پروفایل🌱
مداحی🌾
عکس نوشته💫
استوری⚡️
فیلم نوشته💥
آموزش ساخت ادیت مخصوص ایام فاطمیه✨
فعالیت کانالشون رو تعطیل کردن
و خادم بانوی دو عالم خانم فاطمه الزهرا«س» هستن🕊🥀
بیا که پشیمون نمیشی🌿
"کنجِ حرم"
دوست گرامی. تبلیغات برای تب هست . من خودم تب هارو نمیزارم که بخوام تغییر بدم ولی چشم به اد تب میگم ت
دوستان حتما اگر چیزی از ما بخواهید در وقت مناسب انجام میشه .
اگه نشد حتما مقدور نیست یا در حال انجام هست .
دیگه چه نیازی هست به عصبانیت؟🌿😉
#مدیر
‹🌿͜͡🌸›
-
اگَࢪمیخۅاهےعاشِقِچیزۍشَوۍ
باعَمَلوࢪَفٺاࢪعاشِقشو…♥️🌿
مثلااگࢪمیخواهے
عاشقِحٌـسِینشَوۍ؛
هَࢪرۅزدَࢪیِڪساعتِ
مَخصوصبِگـو :
"صَلَّےاللّٰھٌعَلَیْڪَیـٰاابـٰاعَبدِاللّٰھ…💔
-
✖️فکر گناه از ما نیست...
👿از شیطونه...
شیطون فکرشو میاره...
ولی این تویی که ادامش میدی...
میدونم...
شاید بگی
فکرش میاد و در طول روز مدام اذیتم میکنه...
ببین ؟
فکرش عین مزاحم تلفنیه...
تو وقتی مزاحم تلفنی بیشعور نفهم داری جواب میدی و با طرف بحث میکنی ؟
یا طرف رو میذاری تو بلک لیست ؟
خودت بگو ..
(بهحرفایشیطونبیمحلیکنوخودتو سرگرمکن
تا ولکنهبره👌☺️)
#مزاحم
#امام_زمان🕊
یڪےبدقوݪےمیڪنهچقدرناراحتمیشیم؟!!
خبمعݪومهخیݪۍ!
بالعڪس،وقتےهمخوشقوݪےمیڪنهخیلے
خوشحاݪمیشیــم"
عهدشڪستݩ،دࢪددارههاࢪفیـــق!تحملایݩدࢪدبراےطرفمــقابݪسخـٺه!
حاݪاتصۅࢪڪݩطرفمقابݪتامامزمانٺ
باشه ....!؟!⚠️
+تاحالاعهدڪردےوبشڪونۍ؟!!
عجیبقݪبشبهدرداومدههــا!💔
#حضرت_صاحب_الزمان💚
زیارت آن حضرت:🦋🌸
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ فِى أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ الَّذِى يَهْتَدِى بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِىُّ النَّاصِحُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ، عَجَّلَ اللّٰهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الْأَمْرِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ، أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولَاكَ وَأُخْرَاكَ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ تَعَالَىٰ بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَأَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلَىٰ يَدَيْكَ🤲🏻✨
وَأَسْأَلُ اللّٰهَ أَنْ يُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ يَجْعَلَنِى مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَالتَّابِعِينَ وَالنَّاصِرِينَ لَكَ عَلَىٰ أَعْدائِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِى جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ . يَا مَوْلاىَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ، هٰذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ، وَالْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرِينَ بِسَيْفِكَ، وَأَنَا يَا مَوْلاىَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَجَارُكَ، وَأَنْتَ يَا مَوْلاىَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالْإِجَارَةِ، فَأَضِفْنِى وَأَجِرْنِى صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ🤲🏻✨
سلام بر تو ای حجّت خدا در زمینش، سلام بر تو ای دیده خدا در میان مخلوقاتش، سلام بر تو ای نور خدا که رهجویان به آن نور ره مییابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده میشود، سلام بر تو ای پاکنهاد و ای هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو ای همراه خیرخواه، سلام بر تو ای کشتی نجات، سلام بر تو ای چشمه حیات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاکیزه و پاکت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعدهای که به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب کند، سلام بر تو ای مولای من، من دلبسته به تو و آگاه به مقام و موقعیت دنیا و آخرت توأم و به دوستی تو و خاندانت بهسوی خدا تقرّب میجویم و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار میکشم؛
و از خدا درخواست میکنم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستد و مرا از منتظران و پیروان و یاوران تو در برابر دشمنانت و از شهیدان پیش رویت، در شمار شیفتگانت قرار دهد، ای سرور من، ای صاحب زمان، درودهای خدا بر تو و بر خاندانت، امروز روز جمعه و روز توست، روزی که ظهورت و گشایش کار اهل ایمان به دستت در آن روز و کشتن کافران به سلاحت امید میرود و من ای آقای من در این روز میهمان و پناهنده به توأم و تو ای مولای من بزرگواری از فرزندان بزرگواران و از سوی خدا به پذیرایی و پناهدهی مأموری، پس مرا پذیرا باش و پناه ده، درودهای خدا بر تو و خاندان پاکیزهات🤲🏻✨
#التــماس_دعــا🌺
#منتظــرتیم_آقا_جـــان🙂💙
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_هشتاد_و_هشتم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
اما هر کاری کردم نتونستم از فکرش در بیام.
همش صدای گریه کردنش توی گوشم بود...
و چشمای اشکیش برام تداعی میشدن .
چندین بار سوره حمد رو خوندم ولی هیچی متوجه نشدم.
بالاخره نماز صبح رو بعد از ۲۰ دقیقه تموم کردم.
کلافه بودم.
از کی ؟ از چی ؟ از کجا ؟ نمیدونم.
اینجوری نمیشه آراد.
تو حق نداری به یه دختر نامحرم فکر کنی...
اسم خودت رو گذاشتی مسلمون در حالی که نمیتونی نَفست رو کنترل کنی؟!
همونجا با خودم عهد بستم که جز در مواقع اضطراری، طرفش نرم.
به عنوان تنبیه، برنامه اینستاگرامم که حدود سه هزارتا دنبال کننده رو داشتم پاک کردم و دوباره شروع کردم به نماز خوندن...
× قبول باشه .
به سمت صدا برگشتم ، لبخندی زدم.
+ قبول حق .
بنیامین جان هرچه زودتر باید حرکت کنیما.
ساعت چنده ؟
× آره ، تا به ظهر نخوردیم باید راه بیوفتیم.
ساعت ۵ صبحه...
+ خیلی خب .
با آیه تماس میگیرم میگم وسایل هاشون رو جمع کنن.
توهم ماشین رو آماده کن تا حرکت کنیم.
× چشم ، فعلا.
تسبیحات اربعه رو گفتم و پس از خوندن دعای عهد از نمازخونه خارج شدم.
به سمت ماشین حرکت کردم که دیدم مروا و آیه صندلی عقب نشستند.
مروا سرشو به شیشه تکیه داده بود و به بیرون خیره شده بود.
تا چشمش به من افتاد، بهم خیره شد.
یه دو دلی و شک خاصی توی چشم هاش موج میزد که منو می ترسوند...
افکارم رو پس زدم .
اخمی روی پیشونیم نقش بست.
سرعتم رو سریع تر کردم و به ماشین رسیدم.
سوار ماشین شدم و با بسم اللهی حرکت کردیم.
ادامه دارد...
🍃💚🍃💚🍃