eitaa logo
دُڂت‌گُمݩاݦ ۜ
233 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
32 فایل
🌸🍃 بہ‌ناݦ‌پࢪ وࢪدگاࢪ ‌ݟشق آیدی مدیر @Famitio حۻوڔتـــــ‌‌ ایݩ‌جا اتــــڣاقے نیسٺ🍃 دعۏت ݩامہ‌اے💌 از سوێ مادࢪ گمݩامم داࢪئ💫 کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
واسطه ازدواج شهيد عبدالمهدي كاظمي 🌷و همسرش مرضيه بديهي، شهيد سيد مجتبي علمدار بود. هر دو به اين شهيد متوسل✨ مي‌شوند تا همسري متدين نصيبشان شود و طي يك رؤياي صادقه، شهيد علمدار، عبدالمهدي را به همسرش معرفي مي‌كند. به اين ترتيب ازدواج خوبان شكل مي‌گيرد و 9 سال ادامه مي‌يابد.🍃 يك زندگي شيرين كه با شهادت عبدالمهدي در سوريه در تاريخ" 29 دي ماه 94"، به سرنوشتي زيباتر ختم مي‌شود. حالا كه كمتر از يك سال از شهادت عبدالمهدي مي‌گذرد، با همسرش مرضيه بديهي همكلام شديم تا هرچه بيشتر از اين شهيد مدافع حرم بدانيم. شهيدي كه آيت‌الله بهجت پيش‌بيني شهادتش را در روز تاج‌گذاري👑 امام زمان(عج) كرده بود و طبق همين پيش‌بيني، عبدالمهدي آسماني شد.💫 🌹@Modafeonrohzeynab 🌹
دُڂت‌گُمݩاݦ ۜ
#شهید_عبدالمهدی واسطه ازدواج شهيد عبدالمهدي كاظمي 🌷و همسرش مرضيه بديهي، شهيد سيد مجتبي علمدار بود.
🍃گويا واسطه ازدواج شما شهيد علمدار بود، اين وصلت چطور اتفاق افتاد؟🍃 سوم دبيرستان بودم و به واسطه علاقه‌اي🌼 كه به شهيد سيد مجتبي علمدار داشتم، در خصوص زندگي ايشان مطالعه📚 مي‌كردم. اين مطالعات به شكل كلي من را با شهدا، آرمان‌ها و اعتقاداتشان بيش از پيش آشنا مي‌كرد.🇮🇷 حب به شهيد علمدار و زندگي‌اش موجي🌊 در دلم ايجاد و ايمانم را تقويت كرد. شهيد علمدار سيد بود و علاقه عجيبي به مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. 💐 عاشق اباعبدالله الحسين(ع) و شهادت بود. ياد دارم در بخش‌هايي از خاطراتش خوانده بودم كه يك روز وقتي فرزندشان👼 تب شديد داشت، سيد مجتبي دست روي سر بچه مي‌كشد و شِفا پيدا مي‌كند. شهيد علمدار گفته بود به همه مردم بگوييد اگر حاجتي داريد، در خانه شهدا را زياد بزنيد. 🍂 وقتي اين مطلب را شنيدم به شهيد سيد مجتبي علمدار گفتم حالا كه اين را مي‌گوييد، مي‌خواهم دعا كنم خدا يك مردي را قسمت من كند كه از سربازان امام زمان(عج) و از اوليا باشد. حاجتي كه با عنايت شهيد علمدار ادا شد و با ديدن خواب ايشان، با همسرم كه بعدها در زمره شهدا قرار گرفت، آشنا شدم.🌺
دُڂت‌گُمݩاݦ ۜ
#شهید_عبدالمهدی 🍃گويا واسطه ازدواج شما شهيد علمدار بود، اين وصلت چطور اتفاق افتاد؟🍃 سوم دبيرستان ب
وقتي براي اولين بار همسرتان را ديديد، آن هم بعد از خوابي😴 كه ديده بوديد، واكنشتان چه بود؟ در اولين ملاقاتتان چه صحبت‌هايي رد و بدل شد؟  همان شب خواستگاري قرار شد با عبدالمهدي صحبت كنم. وقتي چشمم به ايشان افتاد تعجب كردم و حتي ترسيدم! طوري كه يادم رفت سلام بدهم. ياد خوابم افتادم. او همان جواني بود كه شهيد علمدار در خواب به من نشان داده بود. وقتي با آن حال نشستم، ايشان پرسيد اتفاقي افتاده است؟ گفتم شما را در خواب همراه شهيد علمدار ديده‌ام. خواب را كه تعريف كردم عبدالمهدي شروع كرد به گريه كردن.😭 گفتم چرا گريه مي‌كنيد؟ در كمال تعجب او هم از توسل خودش به شهيد علمدار براي پيدا كردن همسري مؤمن و متدين برايم گفت. همسرم تعريف كرد: من و تعدادي از برادران بسيجي با هم به ساري 🚌رفته بوديم. علاقه زيادم به شهيد علمدار بهانه‌اي شد تا سر مزار ايشان برويم. با بچه‌ها قرار گذاشتيم سري هم به منزل🏘 شهيد علمدار بزنيم. رفتيم و وقتي به سر كوچه شهيد رسيديم متوجه شديم كه خانواده شهيد علمدار كوچه را آب و جارو كرده‌اند و اسفند دود داده‌اند و منتظر آمدن مهمان هستند. تعدادي از بچه‌ها گفتند كه برگرديم انگار منتظر آمدن مسافر كربلا هستند، اما من مخالفت كردم و گفتم ما كه تا اينجا آمده‌ايم خب برويم و براي 10 دقيقه هم كه شده مادر شهيد را زيارت كنيم.✨ رفته بودند و سراغ مادر شهيد علمدار را گرفته و خواسته بودند تا 10 دقيقه‌اي مهمان خانه شوند. مادر شهيد علمدار با ديدن بچه‌ها و همسرم گريه كرده و گفته بود من سه روز پيش با بچه‌ها و عروس‌ها بليت گرفتيم تا به مشهد برويم. سيد مجتبي به خواب من آمد و گفت كه از راه دور مهماندارم. به مسافرت نرويد. عده‌اي مي‌خواهند به منزل ما بيايند. مادر شهيد استقبال گرمي از همسرم و دوستانش كرده بود. با گريه گفته بود شماها خيلي برايمان عزيزيد. شما مهمان‌هاي سيد مجتبي هستيد. در همان جلسه خواستگاري و بعد از آن همسرم خيلي از معجزه‌هاي اين شهيد برايم تعريف كرد.🌿 مي‌گفت مادر شهيد برايمان خاطره‌اي از فرزند شهيدش روايت كرد. مادر شهيد علمدار گفته بود: من از سيد مجتبي گله كردم كه روز مادر است تو هم به من يك تبريكي بگو يك علامتي، چيزي كه من هم دلخوش باشم به اين روز😍. سيد مجتبي در خواب مادرش گفته بود مادر جان! من هميشه در كنارت هستم و بعد دست مادر را بوسيده و يك انگشتري به دست مادرگذاشته بود. وقتي مادر از خواب بيدار شده بود انگشتر اهدايي شهيد علمدار به مناسبت روز مادر در دستش بود. مادر شهيد انگشتري را به همسرم نشان داده بود و همان جا هم ايشان از شهيد علمدار همسري خوب مي‌خواهند و كمي بعد هم به خواستگاري من مي‌آيند.😄 🌸 ☘ •┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈• 🌹@Modafeonrohzeynab🌹 •┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
دُڂت‌گُمݩاݦ ۜ
#شهید_عبدالمهدی وقتي براي اولين بار همسرتان را ديديد، آن هم بعد از خوابي😴 كه ديده بوديد، واكنشتان چ
🍃زمان ازدواج، شغل همسرتان چه بود؟🍃 همسرم آن زمان درس طلبگي مي‌خواند و مي‌گفت: من طلبه هستم و مالي از دنيا ندارم. دارايي‌ام همين كاپشني🧥 است كه پوشيده‌ام. نبايد از من توقع زياد داشته باشيد. ✨ من اينطوري هستم اگر مي‌توانيد قبول كنيد. 💐 مي‌دانم كه ارزش شما بيش از اين حرف‌ها است. ان شاءالله بعدها اگر توانستم جبران مي‌كنم.🍀 الان من درس مي‌خوانم📘 و حقوقي 💰ندارم. دوست دارم همسرم ساده‌زيست باشد. اگر قرار است نان خالي يا غذاي 🍱خوب هم بخوريم بايد با دل خوش 😃باشد. زندگي بالا و پايين دارد، تلخي هست، سختي هست. همسرم به احترام نسبت به پدر و مادر👨‍👩‍👦‍👦 بسيار تأكيد مي‌كرد. براي خودم من هم ايمان و تقوا مهم 👌بود. دوست داشتم مرد زندگي‌ام مؤمن و استاد اخلاق من باشد. 🌸آ نقدر همسرم از لحاظ ايمان و اخلاق در درجه بالا باشد كه بتواند من را رشد دهد. واقعاً هم عبدالمهدي در مدت زندگي براي من مثل استاد اخلاق بود. امروز كه مي‌بينم عبدالمهدي در كنارم نيست گويي از بهشت بيرون آمده باشم.🥀 من هر چه دارم را مديون و مرهون شهيدم مي‌دانم.🌱 🌸 ☘ •┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈• 🌹@Modafeonrohzeynab🌹 •┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
دُڂت‌گُمݩاݦ ۜ
#شهید_عبدالمهدی 🍃زمان ازدواج، شغل همسرتان چه بود؟🍃 همسرم آن زمان درس طلبگي مي‌خواند و مي‌گفت: من طل
✨ در زندگي پيش آمده بود حرفي از شهادت پيش بكشد⁉️ 🦋اتفاقا عبدالمهدي يك بار يك خوابي ديده بود. بعد از آن رفت پيش يكي از علماي اصفهان و خواب را تعريف كرد. آن عالم گفته بود براي تعبيرش بايد بروي قم با آيت الله بهجت ديدار كني. همسرم به محضرآيت‌الله بهجت شرفياب مي‌شود تا خوابش را به ايشان بگويد. آقا هم دست روي زانوي عبدالمهدي گذاشته و مي‌گويند جوان شغل شما چيست؟! همسرم گفته بود طلبه هستم. ايشان فرموده بودند: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي. آيت الله بهجت در ادامه پرسيده بودند اسم شما چيست ؟ گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ايشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدي بگذاريد. آيت‌الله بهجت فرموده بودند: شما در تاجگذاري امام زمان (عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكي از سربازان امام زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع مي‌كنيد. وقتي عبدالمهدي از قم برگشت خيلي سريع اقدام به تعويض اسمش كرد. با هم رفتيم گلستان شهدا و سر مزار شهيد جلال افشار گفت مي‌خواهم يك مسئله‌اي را با شما در ميان بگذارم كه تا زنده‌ام براي كسي بازگو نكنيد بين خودم، خودت و خدا بماند. عبدالمهدي گفت شما در جواني من را از دست مي‌دهيد. من شهيد مي‌شوم. گفتم با چه سندي اين حرف را مي‌زنيد. گفت كه من خواب ديدم و رفتم پيش آيت‌الله بهجت و باقي ماجرا را برايم تعريف كرد. من خودم را اينگونه دلداري مي‌دادم كه ان‌شاء‌الله امام زمان (عج) ظهور مي‌كند. ايشان در ركاب امام زمان(عج) خواهند بود. امروز كه جنگي نيست كه شهادتي باشد. اين حرف‌ها را با خود مرور مي‌كردم تا اينكه عبدالمهدي كاظمي با لباس سبز سپاه به جمع مدافعان حرم پيوست.🥀🦋 🌹@Modafeonrohzeynab 🌹
🌱پیام فرزندان شهید مدافع حرم به پدرشان...:) 🌸 ☘ •┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈• 🌹@Modafeonrohzeynab🌹 •┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
دُڂت‌گُمݩاݦ ۜ
❓چطور تصميم گرفت مدافع حرم شود؟ ✨يك بار از سر كارش آمد و گفت مي‌خواهم با شما صحبت كنم، كارهايت را
🌱 الهامي از شهادتش به شما شده بود❓ ✨قبل از شهادتش خواب ديدم كه رفتم حرم حضرت زينب(س). تمام عكس شهدا را در حرم چسبانده بودند. خانمي آنجا بود كه روبند داشت. از آن خانم پرسيدم كه اينها عكس‌هاي چه كساني هستند؟ ايشان گفت: عكس شهداي كربلا. بعد هم گفت: اينها بسيارعزيز هستند. در ميان عكس‌ها تصوير عبدالمهدي من هم بود. خيلي نگران شدم تا اينكه خبر شهادت را به من دادند. عبدالمهدي در شب تاجگذاري امام زمان(عج)‌ همان طور كه آيت‌الله بهجت فرموده بودند به شهادت رسيد.🥀 29 دي ماه سال 1394 بود. عبدالمهدي با اصابت موشك كورنت به آرزويش رسيد. 🦋پس آنطور كه آيت‌الله بهجت وعده كرده بودند به شهادت رسيد. بعد از شنيدن خبر شهادت همسنگر و همراه زندگي‌تان چه كرديد ؟😢 وقتي خبر را شنيدم، بال بال مي‌زدم كه پيكرش را ببينم. آخر خيلي دلم برايش تنگ شده بود. گفتم عبدالمهدي به حاجتت رسيدي. بعد از شهادتش خواب ديدم كه پشت سر امام زمان(عج) مي‌رود و از اينكه در كنار امام حسين (ع) است، بسيار خوشحال بود. مي‌گفت من زنده‌ام فكر نكنيد كه مرده‌ام هيچ وقت ناشكري نكنيد. هر مشكلي داشتيد من برايتان حل مي‌كنم.🌺 از شهيد فرزندي هم داريد❓ من و عبدالمهدي 9 سال با هم زندگي كرديم. ريحانه هفت ساله و فاطمه دو ساله يادگاري‌هاي شهيدم هستند. ريحانه خيلي وابسته به پدرش بود. خيلي با پدرش حرف مي‌زد.✨ 🌸 ☘ •┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈• 🌹@Modafeonrohzeynab🌹 •┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•