فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜خاطره بازی مذهبی ها
تلاوت استاد جواد فروغی
یکی از نوستالوژی های ما دهه پنجاه و شصتی ها از نوع مذهبی ش ، پیگیری تلاوت های ناب قاریان جوان مانند آقای جواد فروغی بود یا پیگیری مجالس تلاوت قاریان مطرح جهان اسلام مانند مرحوم شحات انور و استاد سید متولی عبدالعال و استاد غلوش و استاد بسیونی بود
خوب که مرور می کنیم آن دوران را یکی از اصلی ترین علتهای این علاقه و پیگیری این بود که شبکه های تلویزیونی دیگر مثل امروز متناسب با تیپ مخاطبین تفکیک نشده بود
سه تا شبکه بود کلا یک و دو و سه که هر سه شبکه پخش مجالس قرآن یا هیئت ها را بر عهده داشتند و همه چیز را یه جا برای همه ارائه می دادند اما امروزه قرآن دوستان و برخی مذهبیون خاص مخاطب عمده شبکه قرآن هستند و الا ۸۰ درصد مردم به صرف نام شبکه قرآن و برداشت عدم جذابیت و تنوع و نبود ژانر سرگرمی اصلا به سراغ ش نمی روند
دلیل عمده دیگر هم اینکه متاسفانه رسانه ملی دیگر به دنبال سلبریتی های مذهبی نیس و صرفا برنامه هایش را با طیف سلبریتی هدی سینمایی و ... پر می کند و الا در همین زمان خودمان کم نیستند جواد فروغی هایی که تنها با یک توجه قرار گرفتن توسط رسانه موجبات انگیزش و علاقه به قرآن و اهل بیت در نوجوانان و جوانان ما را فراهم آورند
از نکات جالب این کلیپ خاطره انگیز حضور مرحوم شحات انور در کنار استاد سید متولی عبدالعال و استاد ابوالعینین شعیشع می باشد که از نوای دلنشین قرائت تقلیدی آقای فروغی از مصطفی اسماعیل لذت می برند و انصافا بسیار مسلط اجرا کرده اند
🌷مادر عالم هستی
الف)رویکرد وجود شناختی
گفتیم اولین رویکردی را که می توان به صعوبت حقایق وجودی و کمالات امکانی مادررعالم هستی (سلام الله علیها)را مطرح نمود،رویکرد وجود شناختی است:
اهل بیت پیامبر (ص) از نور وجود او آفریده شده اند. در حدیث جابر نیز روایت شد که پیامبر (ص) فرمود: «اول ما خلق الله نوری ابتدعه من نوره و اشتقه من جلال عظمته» (مجلسی، ١٤٠٤، ج ١٥: ٢٤).
و از امام صادق (ع)، از پدرانشان از امام حسن مجتبی (ع) روایت شد که فرمود:
«از جدم رسول خدا شنیدم که میفرمود: «من از نور خدای عزوجل آفریده شدم و اهل بیتم از نور من آفریده شدند و دوست دارانشان از نور آنان خلق شدند. سایر مخلوقات نیز در آتش اند» (همان: ٢٠). بر حسب روایات، خداوند نور حضرت زهرا (س) را از همین نور آفرید و سپس از نور امیر المؤمنین و فاطمه زهرا (س) نور امام حسن و امام حسین (ع) را خلق فرمود (همان: ٩).
و از باب اینکه فاطمه زهرا (س) مصداق آیه نور «الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة…» خداوند نوری است که آسمانها و زمین به سبب آن پدید آمده اند و برای او نوری ویژه مؤمنان است.
این نور در مثل همچون چراغدانی است که در آن چراغی باشد و آن چراغ در بلوری… (نور: ٣٥) است. و به تعبیر علامه طباطبایی (رض) «چون وجود و هستی هر چیزی باعث ظهور آن چیز برای دیگران است، بنابراین وجود مصداق تام نور میباشد و از سوی دیگر چون موجودات امکانی، وجودشان به ایجاد خدای متعال است، پس خدای متعال کاملترین مصداق نور میباشد. اوست که ظاهر بالذات و مظهر ماسوای خویش است و هر موجودی به وسیله او ظهور مییابد و موجود می شود» (طباطبائی، بی تا، ج ٢: ٧٨).
🌹🌹
از آنجا که فاطمه (سلام الله علیها) از نوری خلق شد که به دو نیم شده و نیمی از نور رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و نیم دیگر از امیر المؤمنین (علیه السلام) (دیلمی، ١٤١٢، ج ٢: ٤٠٤)
و سپس نور فاطمه (س) آفریده شد (مجلسی، ١٤٠٤، ج ٢٥: ٢٢؛ ج ١٥: ٩) و اینکه فاطمه (س) زهره آسمان و زهراء زمین نامیده شد، شاید به این دلیل است که ملک و ملکوت طفیل وجود اوست و به نور وجه او که «وجه الله» است (کلینی، ١٣٦٥، ج ١: ١٤٥؛ فروغ صفار، ١٤٠٤: ٦١). همه ذرات عالم به نور وجود درخشش یافته و همه هستی به یک معنا غرق در نور وجود فاطمه (س) است. بنابراین ساحت وجودی او ساحتی فراتر و والاتر از همه موجودات امکانی غیر از وجود پیامبر اعظم (ص) و علی (ع) است و معرفت به حقیقت حدی و وجودی اش بسیار دشوار و شبیه به ممتنع است، مگر اینکه وجودش از راه آیات و احادیث و معارف نبوی، علوی و ولوی در ظرف ادراک بشر راه یابد. این یکی از عمیقترین معانی در خصوص مراتب کلی و جزئی حقیقت محمدیه (ص) و اوصیای ایشان و نور وجود، پاره تن، ثمره دل و نور چشم تجلی اعظم الهی یعنی صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) است (درود آبادی، ١٤١٣: ٣٩٥، ٣٩٦؛ فیض کاشانی، ١٣٨٦: ۱۱۷)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ادامه در فیش شماره ۴
🌹 ۲۴ آبان؛ سالروز شهادت ادواردو آنيلي
❤️کسي که امام خميني(ره) پيشانيش را بوسید.
♦️شهید (مهدی) ادواردو آنیلی فرزند جياني آنيلي سناتور و میلیاردر ایتالیایی، صاحب کارخانه ماشین سازی فیات، فراری، اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانکهای خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس، در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد.
♦️او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک انگلستان گذراند. پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغ التحصیل شد.
♦️اجداد ادواردو با راهاندازی کارخانه فیات در ایتالیا این صنعت عظیم را در آنجا بنا گذاشتند که امروزه بستگانش سهامدار عمده شرکت فیات، صاحب بانکها و بیمهها، باشگاه یوونتوس و... هستند. پدر ادواردو کاتولیک و مادرش یک پرنسس یهودی است.
♦️گفته ميشود هدف اصلي يهوديان در وصلت با خانواده آنيلي تلاش براي تصاحب اموال ميلياردي اين خانواده بود به همين دليل بعدها خواهر ادواردو نيز به عقد يک خبرنگار یهودی به نام «الکان» در ميآيد، که اين ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق ميانجامد و ازدواج مجدد خواهر ادواردو با يک مسيحي صورت ميگيرد و از اینجا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو بهوجود میآید.
♦️بياهميتي ثروت آنيلي براي ادواردو و تمايلش به اسلام، موجب ميشود که پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جيانيآنيلي پسر برادرش که يک مسيحي بود را بهعنوان جانشین ادواردو تعيين ميکند. اما چيزي نميگذرد که خبر مرگ پسرعموي ادواردو بر اثر سرطان ناشناختهای ميپيچد. اين مرگ نيز از مرگهاي مشکوک خانواده آنيلي بود؛ چرا که اگر وي به عنوان وارث اموال آنيلي زنده ميماند، مدیریت اين ثروت عظيم به یک مسیحی تعلق ميگرفت و این خلاف خواسته يهوديان بود.
♦️ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین میگوید: «زماني که در دانشگاه نيويورک درس ميخواندم، یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن و کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد، اين بود که بسيار تحت تاثیر قرار گرفتم اين شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.»
♦️اولین آشنایی ادواردو آنيلي با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا (در سالهای ۵۸ تا۶۱) بوده که از طريق تلويزيون ايتاليا پخش شده که ادواردو پس از شنيدن اين مصاحبه برای دیدار با وی به سفارت ايران در ايتاليا مراجعه کرده و همين ارتباط ها نهایتا باعث گرویدن آنيلي به تشیع شد.ادوادو چند بار به ایران سفر کرده و زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین 1360 در نماز جمعه به امامت آیتالله خامنهای شرکت میکند.
♦️در همین سفر ادواردو با بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را میبوسد.
♦️ادواردو نگران سوءقصد از سوی صهیونیستها بود و به آقای قدیری گفته بود كه آنها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند كشت و قتل او را به خودكشی، حادثه غیرمترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد و حتی او را به زور در یك درمانگاه روانی خصوصی ویژه میلیاردرها در نزدیكی مرز سوئیس به طور كاملاً مخفی بستری كرده بودند و بالاخره همانطور كه خود ادواردو حدس میزد، در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) در یك واقعه مرموزانه در سن ۴۶ سالگی توسط ایادی صهیونیست جهانی، غریبانه به شهادت رسید.
🌹روحش_شاد... صلوات
رسول جعفریان:
68 - ساختگی بودن روز ولادت و وفات حضرت معصومه (س) و عبدالعظیم حسنی(ع)
سالهاست تاریخ ولادت و وفات فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در تقویمها 1 ذی قعده نوشته شده و حتی به همین مناسبت روز یاد شده روز دختران نامیده شده است. وفات آن حضرت نیز دهم 10 ربیع الثانی عنوان شده است. همین طور تاریخ ولادت حضرت عبدالعظیم 4 ربیع الثانی و وفات ایشان 15 شوال یاد شده است. تاریخ هایی که در منابع نیامده و یک نفر در حوالی سال 1343ق به نقل از منبع مجهولی آن را شایع کرده است!
خاطرم بود که زمانی حضرت آیت الله استادی که از استادان و پژوهشگران و روحانیون عالی شأن حوزه علمیه قم هستند، در این باره بحثی را نوشته بودند. جستجوی مختصری نشان داد که اصل مطلب مقاله ای است با عنوان «آشنایی با حضرت عبدالعظیم ع و مصادر شرح حال او» که در مجله نور علم شماره 50 ـ 51 (فروردین ـ تیرماه 1372) منتشر شده است. در آنجا ایشان به تفصیل در باره کتابهایی که در باره حضرت عبدالعظیم است، سخن گفتهاند.
از جمله از کتابی با نام نور الافاق یاد کرده و به دلیل آن که حاوی مطالب بی اعتباری است، آن را مورد انتقاد قرار دادهاند. از جمله مسائلی که مورد انتقاد ایشان واقع شده، تاریخ ولادت و وفاتی است که برای حضرت عبدالعظیم حسنی و همین طور حضرت معصومه (س) به نقل از منبعی مجهول آورده و همان سبب شده است که زان پس، تاریخ های یاد شده در تقویم اعتباری پیدا کند و حتی منشأ جشن و سرور یا عزایی باشد.
البته در کشوری که سخن مداحان مقدم بر سخن پژوهشگران است، نباید انتظار زیادی داشت که این قبیل اتفاقات بیفتد، اما لااقل می توان انتظار داشت که اصل این مطالب در دسترس باشد تا علاقه مندان مطالب تحقیقی هم بتوانند مطابق ذوق خود آنچه را می خواهند بیابند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت شیرین و زیبای استاد شیخ حسین انصاريان
این داستان زیبای استاد یا آن روایت زیبا افتادم بدین مضمون که هر که از دنیا گریزان باشد و به دنیا بی محلی کند دنیا به دنبال او روان خواهد شد ☺️
🕋معرفت مادر عالم هستی🕋
دومین راه شناخت مادر عالم هستی به وسیله رهیافت رویکرد معرفت شناختی است:
ب) رویکرد معرفت شناختی
اگر چه راه معرفت به حقیقت وجود، به روی انسان باز است و انسان مجهز به سرمایه بالقوه و بالفعل معرفتی است و دارای ابزار، منابع و معیارهای معرفت شناختی است و از عقل، قلب و قوای اداراکی چون گوش، چشم و… و. برخوردار بوده و میتواند قلههای بلند و ستیغ و ستبری را از حیث شناخت فتح نماید، لکن هستیهایی امکانی وجود دارند که «فتح معرفتی» آنها ممکن نیست به تعبیر علامه جوادی آملی: «در منطقه امکان، شناخت حصولی یا حضوری موجودی دشوارتر از شناخت وجودی پیامبر اعظم (ص) و عترت طاهره اش (س) نمی باشد» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ٦٦) چه اینکه همتایی برای آنها در عالم وجود و هندسه هستی نیست تا ظرف ادراک آنان گردد و به تعبیر آن استاد فرزانه وحکیم متأله «نفی همتایی برای اهل بیت (ع) به لحاظ خود اهل بیت (ع) از باب سالبه به انتفاء موضوع است، چون کثرتی بین خود آنان نیست و اما به لحاظ غیر، سالبه به انتفاء محمول است» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ١٣٥). در حدیثی از امام رضا (ع) نیز صعوبت بلکه امتناع شناخت حقایق وجودی انسان کامل (معصومین (ع) و از جمله فاطمه (س)) مطرح شده است: «… الامام و احد دهره، لا یدانیه احد و لا یعاد له عالم و لا یوجد منه بدل، و لاله مثل و لا نظیر… ر. و هو بحیث النجم من ید المتناولین و وصف الواصفین، فأین من الاخیار هذا!؟ و أین العقول عن هذا!؟.....» (کلینی، ١٣٦٥: ٢٠١) بنابراین شناخت حصولی و شهودی حضرت فاطمه زهرا (س) به دلیل اینکه قوت و شدت وجود دارد امکان ناپذیر است و به تفسیر استاد جوادی آملی: «مردم از معرفت به آن بانو محروم و ممنوع اند» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ١٣٧، ١٣٨).
پس «فاطمه شناسی» تنها از راه معرفی فاطمه شناسان که همانا خداوند سبحان که خالق فاطمه (س) است و پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) و ائمه هدایت و نور (ع) ممکن و میسور است و انسان معمولی تنها میتواند در پرتو انوار وجودی و فیض رحمانی خود فاطمه زهرا (س) که همه عالم و آدم به نور وجود او مستنیر و به ضیا او مستضی ءاند بهرههایی از معرفت به آن ذات الهی و نوری داشته باشد و در ساحت «معرفت شناختی» نیز نیاز به اضائه و انوار اوست.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ادامه در فیش شماره ۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ استاد مصطفی ابوالمعاطی رو جلوشو گرفتن قران بخوان عجب ایه ای وعجب خواندنی در اومده😍
امروز در تقویم
سالگرد شهادت سردار مهدی زین الدین
خاطرهای که در ادامه میآید برشی از کتاب تنها؛زیرباران است؛ روایتی عجیب از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین :
« هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم کوتاهی کرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینکه هنوز باور نکردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یک بار دیگر چهرهی درخشانش را کاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا که میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد.ـ قاسم، من خیلی کار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس.هولهولکی گشتم دنبال کاغذ. یک برگهی کوچک پیدا کردم. فوری خودکارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»ـ بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا کن.» برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش کردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو که سید نبودی!»ـ اینجا بهم مقام سیادت دادن.از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
زندگینامه شهید مهدی زین الدین :
شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع)، به همراه برادرش مجید که مسئولیت اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر را بر عهده داشت برای شناسایی منطقه عملیاتی از کرمانشاه به سمت سردشت حرکت کردند آن هنگام به شهادت رسید. در این گزارش بخشهایی از زندگی این شهید رامرور میکنیم.
جنگی که در شهریور ۱۳۵۹ هجری شمسی توسط دیکتاتور معدوم عراق، صدام حسین به مردم ایران تحمیل شد؛ ظهور اسطورههایی رادر پی داشت که غیر از تاریخ صدر اسلام، در هیچ برههای از تاریخ بشرنشانی از آنها نیست. ومهدی زین الدین یکی از این اسطوره هاست؛ اسطورهی زنده.
سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در کانون گرم خانوادهای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود. مادرش که بانویی مانوس با قرآن و آشنای با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش کوشش فراوانی نمود. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شیردان فرزندانش برایش فریضه بود و با مهر و محبت مادری، مسائل اسلامی را به آنها تعلیم میداد.
نبوغ و استعداد مهدی باعث شد که او دراوان کودکی قرآن را بدون معلم و استاد یاد بگیرد و بر قرائت مستمر آن تلاش نماید. پس از ورود به دبستان در اوقات بیکاری به پدرش که کتابفروشی داشت، کمک میکرد و به عنوان یک فروند، پدر و مادر را در امور زندگی یاری میداد.
مهدی در دوران تحصیلات متوسطهاش به لحاظ زمینههایی که داشت با مسائل سیاسی و مذهبی آشنا و در این مدت (که با شهید محرب آیتالله مدنی (ره) مانوس بود)، روح تشنه خود را با نصایح ارزنده و هدایتگر آن شهید بزرگوار سیراب مینمود و در واقع در حساسترین دوران جوانی به هدایت ویژهای دست یافته بود. به همین دلیل از حضرت آیتالله مدنی بسیار یاد میکرد و رشد مذهبی خود را مدیون ایشان میدانست.
در مسیر مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، پدر شهیدان – مهدی و مجید زینالدین – برای بار دوم از خرمآباد به سقز تبعید گردید. این امر باعث شد تا مهدی که خود در مبارزات نقش فعالی داشت دوری پدر را تحمل کند و سهم پدر را نیز در مبارزات خرمآباد بردوش کشد.
در ادامه مبارزات سیاسی دوران دبیرستان، کینه عمیقی نسبت به رژیم پهلوی پیدا کرد و زمانی که حزب رستاخیز شروع به عضوگیری اجباری مینمود. شهید زینالدین به عضویت این حزب در نیامد و با سوابقی که از او داشتند از دبیرستان اخراجش کردند. به ناچار برای ادامه تحصیل، با تغییر رشته از ریاضی به طبیعی موفق به اخذ دیپلم گردید و در کنکور سال ۱۳۵۶ شرکت کرد و ضمن موفقیت، توانست رتبه چهارم را در بین پذیرفتهشدگان دانشگاه شیراز بدست آورد. این امر مصادف با تبعید پدرش به جرم حمایت از امام خمینی (ره) از خرمآباد به سقز و موجب انصراف از ادامه تحصیل و ورود جدیتر ایشان در سنگر مبارزه پدرش شد.
پس از مدتی پدر شهید زینالدین از سقز به اقلید فارس تبعید شد. این ایام که مصادف با جریانات انقلاب اسلامی بود، پدر با استفاده از فرصت پیشآمده، مخفیانه محل زندگی را به قم انتقال داد. مهدی نیز همراه سایراعضای خانواده، از خرم آباد به قم آمد و در هدایت مبارزات مردمی نقش موثرتری را عهدهدار شد.
وصیت نامه شهید زین الدین :
بسمه تعالی
اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین (ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین (ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان (عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین (ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن.
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان (عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها مینویسم، به انضمام مسائل شرعی دیگر.
۱- مسائل شرعی:
الف) نماز: به نظرم نمیآید بدهکار باشم. ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم، لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.
ب) روزه: تعداد ۱۹۰ روزه قرض دام وتنوانستم بگیرم.
ج) خمس: سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست.
د) حق الناس: وای از آتش جهنم و عالم برزخ، خداوند عالم بصیراست.
۲- مادیات
الف: بدهکاریها:
۱- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم، البته قبض دویست هزار ریال است، ولی ازاین مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است.
۲- وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه ۱ گرفته ام که ماهانه بیشتر ازهزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه میدهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.
۳- پنجهزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط در گاهی.
ب. – بستانکاریها:
۱-مبلغ هفتاد و پنجهزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم. این منزل را بمدت یکسال اجاره نمودم. باتفاقهای رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی میکردند و ظاهرا شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی (صاحب اصلی خونه) اجاره کرده بودند، ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مستردننموده است.
۲- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست) نزد پدرم داشتهام و مقداری هم مجددا اگر به پدرم دادهام جهت بدهیها. پدرم برای خانهای که خریده بود تا با آن زندگی کنیم، ولی خانه متعلق به پدرم میباشد و من فقط مبلغ فوق ویکصد هزار تومان وام مندرج در بند ۲. بدهکاریها ره از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را دادهام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است. باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم رابه همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد. مطلب دیگری به ذهنم نمیرسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من اقدام نمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دفاع از نظام اسلامی تقیه نکنید
➖➖➖➖➖➖
📿
🍎معرفت شناسی مادر عالم هستی
فیش شماره۵
سومین رهیافتی که می شود به شناخت مادر عالم هستی رسید رویکرد اجتماعی -سیاسی است:
🍏ج) رویکرد اجتماعی - سیاسی:
گفته شد شناخت «شخصیت حقیقی» فاطمه زهرا (س) برای عموم مردم عادی و معمولی ناممکن است مگر آفاقی از معرفت به ابعاد و اضلاع و جودی اش از طریق «ثقلین» گشوده گردد و دریچهای به حقیقت وجودش باز شود. بر این اساس روشن است که هر انسانی به قدر طاقت خود توان ورود به حقایق وجودی اش را پیدا میکند.
کمالات حضرت زهرا دو نوع است:
🍎الف) کمال وجودی - حقیقی که به «شناخت حدی» نیاز دارد.
🍎ب) کمال حقوقی که به «شناخت رسمی» محتاج است که در حقیقت کمال اعتباری و عرضی است و البته بسیار ارزشمند است.
از حیث «متدلوژی معرفت» بایسته است به کمال حقیقی و حقوقی اش ادراک و عرفان یافت و از همه توانمندیهای فطری - اکتسابی بهره جست و از حیث «جامعه شناسی معرفت» نیز راه را به شناخت همه ابعاد هستی اش باز نمود.
اگر چه شناخت حضرت دشوار است، لکن با تکیه بر «معارف وحیانی» ممکن و قابل حصول است و وصول به این شناخت باعث میشود که اسوه پذیری از حضرتشان در همه جنبههای زندگی نیز واقعیت یابد و حیات علمی -عملی و زندگی پاک و طیب فردی، خانوادگی و اجتماعی اش تابلوی زندگی معقول، معتدل، مشروع و سازنده دیگر آدمیان گردد به تعبیر علامه جوادی آملی:
«.... تاریخ آغاز و انجام حیات ظاهری آن حضرت، در بستر وحی خدا رقم خورد وچونان قرآن مجید «ملکی الحدوث و ملکوتی البقاء» است و همسان قرآن کریم «تجری مجری الشمس و القمر» و هماره بدون آنکه افیون یا افسون یا افسانه گردد، حیات بخش جامعه بشری است» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ۲: ۱۴۶).
آری اگرچه «فاطمه (س) باطن لیله القدر است» (همان: ١٥٥؛ حسن زاده آملی، ١٣٧٩: ٢٥٨؛ ١٣٨٥: ١٨٨) اما میتوان بواسطه قرآن صامت و ناطق که ظرف وجود حضرتش «قرار گاه قرآن» و وعاء نزول و تجلی یازده قرآن ناطق است او را شناخت و سنت و سیره اش را الگوی «حیات طیبه» قرار داده که به تعبیر استاد جوادی آملی «… حقیقت حضرت زهرا (س) مثل قرآن حقیقت عینی است نه ذهنی و شخصی است نه معنای کلی و شاهد حضوری است نه پرده نشین حصولی…» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ١٣٨، ١٣٧).
بنابراین باید به تفسیر و تأویل شخصیت فاطمه (س) پرداخت و چنانکه تفسیر قرآن و تأویل وحی نیازمند شرایط تحصیلی و حصولی، علم الدراسه، علم الفراسه و علم الوراثه است، شخصیت شناسی فاطمه (س) نیز نیازمند چنین شرایط و مقدماتی است که اصحاب معرفت و معنویت به برکت قرآن و عترت از آن برخوردارند و باید به تفسیر و تأویل وجودی اش اهتمام جدی ورزند و آن آسمانی و عرشی را زمینی و فرشی کرده والبته بین عرش و فرش و آسمان و زمین وجودش جمع کرد و محکمات و متشابهات وجودی اش را تأویل کرد تا از حیث جامعه شناختی دسترس پذیر و الگو پذیر گردد.
به همین منظور و پس از رویکردها و رهیافتهای طرح شده اشاراتی چند پیرامون کمال حقیقی و حقوقی صدیقه طاهره (س) می نمائیم تا کمال و کامل شناسی کنیم و تابلویی فرا روی انسان طالب کمال قرار دهیم.
🍎🍎🍎🍎🍎🍎
قلمهای طلایی ثواب کدام عمل را می نویسند؟
♥️ #امام_صادق علیهالسلام فرمودند:
🍃 هنگامی که #شب_جمعه فرا رسد ملائکه ای به تعداد مورچگان[حاکی از کثرت آنهاست] از آسمان فرود می آیند و در دستانشان قلم هایی از طلا و کاغذهایی از نقره است و تا شب شنبه چیزی نمی نویسند جز صلوات بر محمد و آل محمد. پس زیاد #صلوات بفرست.
📚 مستدرک الوسایل، ج۶، ص ۷۱.
🌸 #اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد🌸
🌸 #وعجل_فرجهم 🌸
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفر اول تند خوانی در ایران فرمودند:
شما که خیلی اهل کتاب متاب نیستید
اما من خیلی کتاب می خوانم ...
دلم می خواد شما جوان ها زیاد کتاب بخوانید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به هر کسی باید به اندازه ظرفیت ش محبت کرد ...
به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «آداب معاشرت» به قلم آقایان «سید محمد مقدس نیا» و «محمد مهدی محمدی» به ابعاد مختلف معاشرت در موضوعات گوناگون پرداخته است که در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
حدود مهربانی
در هـرکـاری میانه روی پسندیده و افراط و تفریط ناپسند است؛ پس تأکید بر ارزش و اهمیت مـهـربـانی به معنای تجویز افراط در آن نیست، زیرا از یکسو ابراز محبت بیش از حد به یک فـرد بـه او شخصیّتی خودخواه، پر توقّع و از خود راضی می دهد، بطوری که همه بدیهای خـود را زیـبـا مـی بـیـنـد و از هـمـگـان انـتظار ستایش دارد.
وقتی چنین ستایشی را از آنان ندید و انتظارش از سوی دیگران عملی نشد، مأیوس، منزوی و سرخورده می شود، دچار عقده روانی می گردد و درصدد انتقام بر می آید.
حضرت علی علیه السلام درباره چنین انسانی فرمود:
(مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُ عَلَیْهِ) (۲۲۹) آن که از خود خشنود شد، خشم گیرنده بر او بسیار شود.
از سـوی دیـگـر مـهـربـانـی بیش از حد به کسی که ظرفیّت و شایستگی آن را ندارد، موجب می شـود تـا او بـرای احـتـرام کـننده، ارزش و احترام متقابل در نظر نگیرد و در نتیجه حرمت و اُبهّت فـرد مـهـربـان بشکند و شخصیّت و جایگاه اجتماعی او خدشه دار شود.
این آفت، دامنه ای وسیع دارد و تـا حـدودی هـمـه بخشهای جامعه را شامل می شود، بخصوص کسانی را که سرپرستی و مـدیـریـّت یـک مـجـمـوعه را برعهده دارند، مثل پدر در خانواده، مدیر و معلم در مدرسه و کلاس، فـرمانده در مرکز نظامی، کارفرما در کارخانه، رئیس در سازمان و اداره تحت امر خود و ...چنین افـرادی در ایـن جهت باید بیشتر دقّت کنند؛ زیرا صلابت و موقعیّت آنان باید محترم باشد تا رده های پائین تر به انجام وظایف خود پایبند شده، نظام جامعه محکم و پابرجا باقی بماند.
نرمی ز حدّ مبر که چو دندان مار ریخت // هر طفلِ نی سوار، کند تازیانه اش
پس مهرورزی به دیگران باید متناسب با میزان نیاز، شایستگی و ظرفیّت آنان باشد، با همه مردم اعمّ از کودک و بزرگسال، نادان و دانشمند، بدکار و نیکوکار بطور یکسان مهربان بودن به معنای نادیده گرفتن ارزشها و ضایع ساختن گوهر محبّت است.
کـودکـی که احساس کند، چه درس بخواند و چه نخواند، لطف و مهر پدر و مادر و استاد نسبت به او تـغـیـیـر نمی کند، انگیزه درس خواندن را از دست می دهد، جوانی که مرتکب عملی خلاف شده، اگر پی ببرد که دیگران تخلّف او را نادیده می گیرند و همچون گذشته به او ابراز علاقه می کنند، بر انجام تخلّفات بعدی جرأت و جسارت می یابد، سربازی که پست نگهبانی خود را تـرک نـگـفته و نخوابیده، اگر رفتار فرمانده را با خود و فرد دیگری که در انجام وظیفه قـصور ورزیده، یکسان ببیند، بتدریج عشق به انجام وظیفه اش جای خود را به تمرّد و تخلّف خواهد داد.
بـه هـمـیـن دلیـل، اسـلام از سـویـی عـواطـف را تـحـت نـظـارت عقل قرار داده تا انسان آن را با موازین شرعی و مقتضیات عقلی محدود سازد و از افراط و تفریط جـلوگـیـری کند و از سوی دیگر در دستورات متین خود پیروانش را به تقدیر و رعایت اندازه در ابـراز مـحـبـّت نـسـبـت بـه قـشـرهـای مـختلف، دعوت کرده است، گروهی را شایسته هیچ محبّتی ندانسته و از نشان دادن نرمش و ملایمت به آنان نهی کرده و فرموده است:
(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، وَالَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلیَ الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ) (۲۳۰)
محمد فرستاده خدا و آنان که با اویند بر کافران سختگیر و میان خود مهربانند.
هـمـچـنین گروهی را شایسته محبّت بیشتر دانسته، در مورد آنان بطور ویژه سفارش کرده است، مانند ناتوانان، زیردستان، کودکان (بویژه کودکان یتیم)، تهیدستان، پدر و مادر، عزیزی که خوار شده و دانشمندی که در بین جاهلان گرفتار آمده است.
امـام مـحـمـّد بـاقـر علیه السلام فرمود: کسی که چهار خصلت زیر در او باشد، خداوند برایش خانه ای در بهشت بنا می کند:
(مَنْ اوَی الْیَتیمَ وَ رَحِمَ الْضَعیفَ وَ اَشْفَقَ عَلی والِدَیْهِ وَ رَفِقَ بِمَمْلُوکِهِ) (۲۳۱)
کـسـی کـه یـتـیـمـان را پناه دهد، به ناتوانان مهربانی کند، با پدر و مادرش بنرمی برخورد نماید و با زیردستانش مدارا کند.
امـام صـادق علیه السلام فرمود: من با سه کس مهربانی می کنم و سزاوار است که دیگران نیز به آنان مهر بورزند:
(عَزیزٌ اَصابَتْهُ مَذَلَّةٌ بَعْدَ الْعِزِّ وَ غَنِیُّ اَصابَتْهُ الْحاجَةُ بَعْدَ الْغِنی وَ عالِمٌ یَسْتَخِفُّ بِهِ اَهْلُهُ وَ الْجَهَلَةُ) (۲۳۲)
عـزیـزی کـه پـس از سـپری شدن دوران عزّتش خوار شود و ثروتمندی که پس از بی نیازی، نیازمند گردد و دانشمندی که کسانش و نادانان او را کوچک شمرند.
پی نوشت ها:
۲۲۹- شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۳۰۶
۲۳۰- فتح (۴۸)، آیه ۲۹
۲۳۱- بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۹۲
۲۳۲- بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۴۰۵