حکایت کوک چهارم و کفاشهای دودل
#علامه_محمدتقی_جعفری
#پایگاه_جامع_مدیریار
بعد از پایان کلاس #شرح_مثنوی، استاد علامه محمد تقی جعفری گفت: من خیلی فکر کردم و به این جمعبندی رسیدهام که رسالت هزار پیغمبر در عبارتی خلاصه میشود و آن کوک چهارم است. مریدان پرسان بودند که "کوک چهارم" چیست؟ علامه با آن لهجه شیرین در تمثیل شرح میدهد که: کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد، کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلاً ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و کفش تعمیر شده را بپوشد. کفاش دست به کار میشود کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام! اما با یک نگاه عمیق درمییابد اگرچه کار تمام است، ولی اگر یک کوک دیگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد. از یک سو، قرارمالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند. او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است. دو راهیای که هیچ کدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده اما اگر بزند، به رسالت هزار #پیامبر تعظیم کرده. اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق وقانون راه رفته، اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد. دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و ما کفاشهای دو دل! برایتان دعا میکنم که #کوک_چهارم را بزنید، شما هم برای من #دعا کنید که بتوانم.
@modiryar
10.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_کوتاه
#پایگاه_جامع_مدیریار
#زندگی_خوب میوۀ مجموعهای از #تصمیمات درست است. کیفیت تصمیمات شما کیفیت #زندگیتان را مشخص میکند.
@modiryar
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_کوتاه
#پایگاه_جامع_مدیریار
#موفقیت سهم کسانی است که #تهدیدها را به #فرصت تبدیل میکنند.
@modiryar
اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی!
#تجربه_نگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
با #پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت. از هم جدا شدیم. شب به تخت خوابم رفتم. به خدا قسم اندوه قلب و عقلم را فرا گرفته بود. مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم. چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با خواب از آنها می گریزم. روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را جلو در دانشگاه در آوردم و پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او #دلجویی کنم. در آن نوشتم: شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است. آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟ به خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش اشکبار هست. #پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی! ولی این ادعا درست است و من شخصاً بارها آن را انجام دادهام. وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را می بوسیدم. اشک از چشمانم سرازیر شد. یک روز پدرتان از این دنیا می رود. قبل از این که او را از دست دهید به او نزدیک شوید. اگر هم از دنیا رفته است یادش را گرامی دارید و بر او رحمت و درود بفرستید.
@modiryar
17.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#برنده_برنده بیاندیشید
#مدیریت_تعارض
#پایگاه_جامع_مدیریار
@modiryar
مقایسه زیرسیستمهای۴سبک متفاوت #رهبری
#پایگاه_جامع_مدیریار
➊ #متعهدانه
➋ #پیمانکارانه
➌ #پدرانه
➍ #ثانویه
@modiryar