eitaa logo
معین 🇵🇸
663 دنبال‌کننده
322 عکس
56 ویدیو
21 فایل
﷽ ✍️ گاهی دل دست به قلم می‌شود و بـه روے کاغذ خوش‌رقصے می‌کند : #معین _ معین ؟! : یارے کنندهــ. •| امید است معینِ معینِ جهانیان باشیم . . . https://daigo.ir/secret/SeyedMoein حرفامون : @Mosahebat_Shagerdha «صرفا جهت آرشیوِ سیاهی‌های کاغذ...»
مشاهده در ایتا
دانلود
. سَلاٰمٌ علےٰ ابراهیم . . . ! چقدر گفتیم و شعار دادیم ؛ اما تو « استراحت بعد از شهادت » را معنا کردی ! ما « پایان مأموریت یک بسیجی شهادت است » را با تو فهمیدیم . . . ما « تُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُ » را با تو باور کردیم . . . ما نتیجهٔ « گوش به فرمان ولی » بودن را با تو دیدیم . . . ما از یاد برده بودیم ! ما رجایی را ، بهشتی را ، صفِ اولی‌های را از یاد برده بودیم . . . ما معنای مسئول را از یاد برده بودیم ؛ دلسوزی را از یاد برده بودیم ، ما مردمی بودن را از یاد برده بودیم . . . آن‌قدر که کسی شما را باور نمی‌کرد . . . ! باور نمی‌کرد بشود در سیاست بهشتی بود ، بشود مثل رجایی باهنر بود ؛ اما تو بودی . . . آنقدر باهنر بودی که خورشید در آغوشت گرفت . . . روز ولادتش ، روزی که باید در حریمش خادمی می‌کردی انتخابت کرد . . . ای‌کاش این‌بار هم آتش بر ابراهیم سرد می‌شد . . . اما می‌دانم اگر شهداء زنده‌اند ، شما « زنده به آنی که آرام نگیری . . . » ابراهیمِ ما حالا ، از همیشه بت‌شکن‌تر می‌شود . . . ! ✍️ .
. آقا جانم ! مولا فرمود ، هر دردی دوایی دارد ؛ طبیب دوار عالم ، شما بگو دوای دلِ تنگ چیست ؟! مگر می‌شود موج‌های این دریای پر تلاطم ، جز به ساحل آرام بگیرد ؟! مگر تشنه جز به آب راضی می‌شود ؟! و یا شیرخواره جز به آغوش مادر آرام ؟! اصلا مگر عاشق فقط بینای معشوق نیست ؟! مگر نه این است که گاهی دنیا ، در کوچکیِ یک نفر بزرگ می‌شود ؟! می‌دانی آقا ، به گمانم مولا بشارت داده است ! دوای فراق ، امیدِ وصال است . . . و حالا چقدر شرمنده‌ام که می‌فهمم ، یک عمر فقط شعار داده‌ام ! ظاهراً عشق با درد عجین است . . . دل‌تنگی عادت نمی‌شود و آتشی‌است که سرد نمی‌شود . . . مبتلایتان شدن را به "ما" تفضل کنید ؛ که کسی که مبتلایتان نشد ، رستگار نیست . . . اما باز هم مثل همیشه می‌گویم ، به زبان هم که شده ، دوستتان داریم . . . ♥️ آقای من ! ساحلِ دریای من ، گرمای شما را در آغوش گرفته و دانه‌های ماسه‌‌اش ، آیینهٔ درخشش خورشیدند . . . چقدر دوست دارم این شعر را که می‌گوید : « اندیشه معشوق نگهبان خیال است عاشق نتواند به خیال دگر افتد . . . » ✍️ روزی که لحظه‌های شیرینش ، تلخ بود . . . ۸ خرداد ۱۴۰۳ .
. غروب ، جنس غمش فرق می‌کند ! مایی را که محکومیم به دل‌تنگے ، غروبِ هر روز دار می‌زنند و هر جمعه سَر می‌بُرند . . . ما که شما را نه‌دیده‌ایم و نه‌شناخته‌ایم انقدر دل‌تنگیم ، به قول شاعر : • مـا یـار نـدیـده تـب مـعـشـوق کـشـیـدیـم • آنهایی که حقیقت شما را دیدند و شناختند ، آنهایی که از دریای وجود شما نوشیده‌اند چه می‌کنند ؟! عجب مرد فاضلی بود که می‌گفت : • عـشـق از شـنـاخـت می‌گـذرد ، اتـفـاق نـیـسـت ! • الحق ، هرکه شما را بیشتر دید و بهتر شناخت ، از اعماق دل ، آه هجران کشید . . . هرچه بیشتر دیدم و هرچه بیشتر شناختم ، دل‌تنگ‌تر شدم ؛ دل‌تنگی سخت است اما ، خیال وصال شیرین است ؛ - تـخیّـل مےکنمـ آغـوش گـرمـت را چـه شـیـریـن است . . . ✍️ غروب جمعه ، ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ گاهی تنها پناهم کاغذ است و قلم ، چاره‌ای نبود ، کلمات خیلی خوب نقش ایفا می‌کنند . . . ! .