السلام علیک یااباعبدالله
یک عمر حرمت پدرت را شکسته اند
حالا ببین سر پسرت را شکسته اند
فهمیده ام از آمدنت سوی خیمه ها
در بین علقمه کمرت راشکسته اند
این بار اول است که نشناختم تو را
دل سنگ ها چگونه سرت را شکسته اند؟
در حفظ خیمه سینه سپر کردی و دریغ
ده اسب سینه ی سپرت را شکسته اند
کوفه مدینه بود که ابروی دخترِ
از جان و دل عزیزترت را شکسته اند؟
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
بارشِ سنگ چنان بود که پیشانیِ او
غرقِ در خون شد و دیگر به مداوا نرسید
خواست با پیرهنِ کهنه ی خود پاک کند
تیری آمد به سویش کار به آنجا نرسید
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
یا اباعبدالله😭
این اشکها برای تو کاری نکرده است
اما به خاطرِ دلِ نوکر قبول کن
اصلا اگر برای تو کم گریه کرده ایم
ما را به یک بهانه ی دیگر قبول کن
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
محمدمعین پوریلان
که مپرس دردهایی کشیده ام که مپرس زهرِ هجری چشیده ام که مپرس اصلا از حال خسته ام که نگو از دلِ رنج
از هراس عدو پدر آنقدر
در بیابان دویده ام که مپرس😭😭😭
#محمدمعین_پوریلان
ای کاش نباشم از سخن نشناسان
در زمره ی خاک از چمن نشناسان
آتش بس و صلح را نفهمم؟ ای وای
از دستِ جهالت حسن نشناسان
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
هر که نگاه کرده آن،گنبد و بارگاه را
دمی نبرده از نظر،لذتِ آن نگاه را
آینه مات سیرتش،ماه اسیر صورتش
که هر طلوع می برد،آبروی پگاه را
کلاغم و میان این کبوتران نشسته ام
شکر که راه می دهد،این منِ روسیاه را
هزار بار خورده ام قسم که توبه نشکنم
هزار باره رفته ام مسیر اشتباه را
مستی من در آن حرم،چگونه می کشد قلم
کاهِ کنارِ کوه را،کوهِ کنارِ کاه را
سلسله الذهب بخوان،که با میِ ولایتش
درک کنیم مستی،قلعه ی لااله را
اگر که دست های او،دستِ مرا کنار زد
به دستِ خاک می دهم،عمرِ چنین تباه را
شعر پیاده میرود،از دلِ جاده می رود
باز به دوش می کشد،توشه ی اشک و آه را
به کربلا رسیده و،داغ عزیز دیده و
چند سر بریده و،کودک بی گناه را
چگونه حال و روز او،میان دشت بوده که
شکسته پشت شاه تا،دیده جناب ماه را
تمام دشت غرقِ خون،شقایق است واژگون
گرفته آهِ خواهرش ،دامنِ قتلگاه را
یا بن شبیب هم چنان،بگو برای شیعیان
رازِ شکوهمندِ آن،گنبدوبارگاه را...
در جوار امام رضا علیه السلام دعاگویم.
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
یا محسن بن علی
سلامم به آن غنچه ی نارسیده
به آنکه بلا را به جانش خریده
به آن خیری از دار دنیا ندیده
همانی که از گل شدن دل بریده
به محسن،به جانی که در پشت یک در
فدا شد فدایی زهرا و حیدر
دلم خو گرفته است با درد و ماتم
دوباره رسیده است هنگامه ی غم
صفر آمده، باز گشته محرم
محرّم که نه از محرّم هم اعظم
دوباره عزای حسین و حسن شد
که هم بی حرم بود و هم بی کفن شد
شبیه حسن مادرش را سپر بود
حسن کوچه،محسن ولی پشت در بود
بمیرم دوباره سپر بی اثر بود
لگد بود و سیلی کمی بیشتر بود
ببین مادر از محرمش رو گرفته
ببین دست خود را به پهلو گرفته
و زهرا اگر لحظه ای خواب میدید
به هر چشم یک طفل بی تاب میدید
اگر کربلا را به یک قاب میدید
رباب و علی اصغر و آب میدید
که محسن شبیه علی اصغرش بود
که این غنچه و آن گل پرپرش بود
خدایا نیاور به سر مادری را
که بر روی نیزه ببیند سری را
اگر دیده باشد چنین منظری را
به محشر به پا میکند محشری را
سه شعبه همان شعله ی پشت در بود
دوباره خجالت کشیده پدر بود
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
یا رسول الله
به دنیا آمده تا اینکه مهمان خودش باشد
زمین و آسمان ها تحت فرمان خودش باشد
مسلمان بودن آسان است سلمان بودن آسان نیست
فقط در وسع سلمان است ،سلمان خودش باشد
پی جان خدا می گشت پس پیدا نشد شخصی
به جز حیدر که او را خواست تا جان خودش باشد
علی پا روی دوشش می گذارد چون نمی خواهد
نمای کعبه در آشفته میدان خودش باشد
از ابراهیم دل می کَند در راه حسینش تا
عزای فاطمه نه،عید قربان خودش باشد
به آتش می کشد هیزم می آرد آنکه می گوید
که بگذارید حضرت گرم هذیان خودش باشد
به جنت کلبه ای دارد که در سوگ عزیزانش
به عام الحزن ها یعقوب کنعان خودش باشد
منِ بی دست و پا این بیت ها را دست و پا کردم
که روز حشر دستانم به دامان خودش باشد
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan