eitaa logo
محمدمعین پوریلان
273 دنبال‌کننده
16 عکس
10 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین: @moeinpooryalan80 آدرس اینستاگرام:http://instagram.com/moeinpooryalan
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید زبان حال اباعبدالله(ع)به پدرش امیرالمومنین(ع) این باشد که: غرق خون گشتی و طفلان همه شیر آوردند جرعه ای آب طلب کردم و تیر آوردند شُکر و صد شُکر تنت زیر سُمِ اسب نرفت تن بی جان من از صدر به زیر آوردند کوفه و شام پر از هلهله شد،غوغا شد آن زمانی که به این شهر اسیر آوردند @moeinpooryalan
السلام علیک یا شیخ الائمه یا جعفر بن محمد دشمن کشیده است اگر آتش به خانه اش اما کسی نسوخته در آشیانه اش می شد جسارتی هم اگر بین کوچه ها دیگر کسی نگفته که با تازیانه اش آماده کرده بود خودش را برای مرگ جز ذکر حق نبود به لبها ترانه اش مشغول ذکر و گرم مناجات بود که کردند بی عبا و عمامه روانه اش رفتند سوی کلبه ی لبریز رافتش بردند سوی کاخ ستم بی بهانه اش اصلا خودِ علیست که با زحمتی زیاد در کوچه های شهر کشد نان به شانه اش ما را چه حیدری چه حسینی رسیده بود آری اگر نبود وجود یگانه اش ما را اگر که عاشق خود کرده می شویم مدیون لطف راز و نیاز شبانه اش گلدسته و مناره و گنبد نشانی است باید چه کرد در حرم بی نشانه اش @moeinpooryalan
از آن زمان که عیار نمک شناخته شد دلیلِ خلقتِ سنگِ محک شناخته شد همینکه فاطمه با عشق پاسخت را داد نیاز زندگی مشترک شناخته شد @moeinpooryalan
مجلس روضه بزمی شب شهادت امام محمد باقر علیه السلام سخنران: حجت الاسلام سید محسن میرقیصری با شعرخوانی شاعر اهل‌بیت محمد معین پوریلان و مداحی مداحان اهل‌بیت علیهم السلام زمان: پنجشنبه ٢۴ خرداد ماه از ساعت ٢١ الی ٢٢ مکان: خیابان امامزاده ابراهیم علیه السلام کوچه ١٣ پلاک ٢۵/٢ بیت الزهرا سلام الله علیها ویژه برادران (پخش زنده مراسم از حوالی ساعت٢١ از طریق کانال ایتا بیت الزهرا سلام الله علیها در دسترس خواهد بود.) آدرس کانال پخش زنده: @beytozahraqom
السلام علیک یا محمد ابن علی ایهاالباقر یابن رسول الله خشکیِ لبِ شهید را می دیدی بی حرمتیِ یزید را می دیدی در کودکی ات پیر شدی از بس که هر لحظه غمی جدید را می دیدی @moeinpooryalan
السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب بهاران را بگو ای دوست از تبعید برگردد خزان جول و پلاسِ خویش را برچید برگردد نسیمی که گذر کرده است یک بار از کنارِ او خودش را می کشاند تا که‌‌‌ با امید برگردد خودش خورشید عالمتاب باشد پس نیازی نیست برای یک نماز عصرِ او خورشید برگردد همیشه بعدِ دیدارِ یتیمان می رود مسجد به آغوشِ صدف باید که مروارید برگردد اگر باور ندارد با ولایت می شود تکمیل بگو اسلام را از جاده ی توحید برگردد به گوشِ چاه های کوفه می گوید چه سرّی را؟ اگر خیری زمان از جاهلیت دید برگردد کسی که ذوالفقارِ چشمِ او را دیده از میدان برای زندگی باید که بی تردید برگردد اگر این شعر را در محضرِ صاحب زمان بردند امید است اینکه با مهرش،شود تایید،برگردد @moeinpooryalan
حضرت علی اصغر(ع) جانان علی اصغر مثل رباب امشب بگو ای جان علی اصغر در مذهب اسلام هم دین و هم آیین و هم ایمان علی اصغر شش ماهه بود اما شد دستگیر عالم امکان علی اصغر با گوشه چشمش نیز درد دو عالم را کند درمان علی اصغر بعد از ابوفاضل بین حرم تنها مَهِ تابان علی اصغر مادر به او می گفت ای کاش می آمد کمی باران علی اصغر سربازِ بابا شد گفتند لشکر آمده میدان علی اصغر آری رجز خوانده با خنده ی خود می دهد جولان علی اصغر حق را مشخص کرد اینگونه داده جنگ را پایان علی اصغر دلتنگِ مادر،رفت از روی نیزه تا روی دامان علی اصغر @moeinpooryalan
السلام علیک یا باب الحوائج یا علی اصغر(علیه السلام) تیر سه شعبه بود اگر اکبر از گلو اما گذشت با دل و جان اصغر از گلو ای کاش لااقل کمی آرام می رسید پیدا نشد اگر هدفی بهتر از گلو طوری جنون گرفت که آتش به خیمه زد طوری شتاب داشت که رد شد سر از گلو باید پسر به زیرِ عبای پدر رود تا اینکه با خبر نشود مادر از گلو جسم همه شبیه تو کوچک شده علی باید تو را شناخت نه از پیکر از گلو نقشی که بر صحیفه ی هفت آسمان کشید ارباب می گرفت در آن جوهر از گلو گاهی تمام روضه به یک واژه می رسد در یک کلام روضه من الغرض گلو @moeinpooryalan
هدایت شده از دوبیتی
دوبیتی۲۳ چه‌می‌شد هردوگل پرپر نمی‌شد یکی می‌شد، یکی دیگر نمی‌شد علی‌اصغر علی‌اکبر نشد، کاش علی‌اکبر علی‌اصغر نمی‌شد... کانال اختصاصی دوبیتی در ایتا؛ https://eitaa.com/do_beiti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محمدمعین پوریلان
یا عقیله العرب(س) از ضربِ عشق جمع مکسر شکسته بود آیینه وار قلب پیمبر شکسته بود پروازدرهوای اسارت محال بود بال و پرِ کبودِ کبوتر شکسته بود پیشانی برادر او را شکست؟نه از دست سنگ ها دلِ خواهر شکسته بود باچشمِ خویش دید که امواجِ آفتاب در بین تیغ و نیزه و خنجرشکسته بود انگار کربلای نگاهش مدینه شد انگار باز پهلوی مادر شکسته بود اصلا معادلات به هم خورده بود چون خود‌کار پاره پاره و دفتر شکسته بود @moeinpooryalan
که مپرس دردهایی کشیده ام که مپرس زهرِ هجری چشیده ام که مپرس اصلا از حال خسته ام که نگو از دلِ رنج دیده ام که مپرس از هراس عدو پدر آنقدر در بیابان دویده ام که مپرس با زبانِ کنایه از دشمن حرف هایی شنیده ام که مپرس اضطرابِ بدون وصفی داشت دلِ در خون تپیده ام که مپرس آنقَدَر تشنه ی پریدن بود جانِ بر لب رسیده ام که مپرس از هیاهوی باد و سایه ی زجر زجرهایی کشیده ام که مپرس خواب دیدم شبی،برای شما خاتمی را خریده ام که مپرس آه بابا شبیه مادرِ تو آنچنان قد خمیده ام که مپرس @moeinpooryalan
ای کاش نباشم از سخن نشناسان در زمره ی خاک از چمن نشناسان آتش بس و صلح را نفهمم؟ ای وای از دستِ جهالت حسن نشناسان @moeinpooryalan
اربعین خطبه های محکمی خواندم حسین شام را با گریه لرزاندم حسین باز از رویت خجالت می کشم دخترت را برنگرداندم حسین @moeinpooryalan
اگر که دست های او دست مرا کنار زد به دست خاک می دهم عمر چنین تباه را الحمدالله توفیق پیدا کردم در حرم مطهر رضوی شعرخوانی داشته باشم. @moeinpooryalan