May 11
حضرت رقیه(س)
دلِ تنگم هوای یار کرده
برایم راه را دشوار کرده
دو چشمم را عدو با ضربِ سیلی
شبیه چشم مادر تار کرده
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
که مپرس
دردهایی کشیده ام که مپرس
زهرِ هجری چشیده ام که مپرس
اصلا از حال خسته ام که نگو
از دلِ رنج دیده ام که مپرس
از هراس عدو پدر آنقدر
در بیابان دویده ام که مپرس
با زبانِ کنایه از دشمن
حرف هایی شنیده ام که مپرس
اضطرابِ بدون وصفی داشت
دلِ در خون تپیده ام که مپرس
آنقَدَر تشنه ی پریدن بود
جانِ بر لب رسیده ام که مپرس
از هیاهوی باد و سایه ی زجر
زجرهایی کشیده ام که مپرس
خواب دیدم شبی،برای شما
خاتمی را خریده ام که مپرس
آه بابا شبیه مادرِ تو
آنچنان قد خمیده ام که مپرس
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
حضرت علی اصغر(ع)
جانان علی اصغر
مثل رباب امشب بگو ای جان علی اصغر
در مذهب اسلام
هم دین و هم آیین و هم ایمان علی اصغر
شش ماهه بود اما
شد دستگیر عالم امکان علی اصغر
با گوشه چشمش نیز
درد دو عالم را کند درمان علی اصغر
بعد از ابوفاضل
بین حرم تنها مَهِ تابان علی اصغر
مادر به او می گفت
ای کاش می آمد کمی باران علی اصغر
سربازِ بابا شد
گفتند لشکر آمده میدان علی اصغر
آری رجز خوانده
با خنده ی خود می دهد جولان علی اصغر
حق را مشخص کرد
اینگونه داده جنگ را پایان علی اصغر
دلتنگِ مادر،رفت
از روی نیزه تا روی دامان علی اصغر
#محمدمعین_پوریلان
#غزال
@moeinpooryalan
السلام علیک یا باب الحوائج یا علی اصغر(علیه السلام)
تیر سه شعبه بود اگر اکبر از گلو
اما گذشت با دل و جان اصغر از گلو
ای کاش لااقل کمی آرام می رسید
پیدا نشد اگر هدفی بهتر از گلو
طوری جنون گرفت که آتش به خیمه زد
طوری شتاب داشت که رد شد سر از گلو
باید پسر به زیرِ عبای پدر رود
تا اینکه با خبر نشود مادر از گلو
جسم همه شبیه تو کوچک شده علی
باید تو را شناخت نه از پیکر از گلو
نقشی که بر صحیفه ی هفت آسمان کشید
ارباب می گرفت در آن جوهر از گلو
گاهی تمام روضه به یک واژه می رسد
در یک کلام روضه من الغرض گلو
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
السَّلامُ عَلَیکَ یا اَوَّلَ قَتیل مِن نَسلِ خَیرِ سَلیل
حرفی بزن یا بُنَیَّ،با این دل پر شراره
یا با نگاه صبورت ، یا با زبان اشاره
اصلا بگو پیکرت کو؟ ، یا اینکه بال و پرت کو؟
ای بهترین جمله ی عشق،پس کو نهاد و گزاره؟
با خشم خود داده بودی،پاسخ به هر تیرگی:نه
حالا در این روشنایی،گفتی به شمشیر:آره
آنکه محمد جمال است،سروی که در اعتدال است
شیری که چشمش غزال است،دارد ز تو استعاره
می جوشد از گیسوی تو،صد چشمه از خون تازه
می بینمت در میان ، هفتاد ماه و ستاره
چشم تو را خون گرفته،چشم مرا هم سیاهی
بی تو عصای دو دستم می اُفتَم از پا دوباره
بوی تحیر می آید ، یا عطر چادر می آید؟
برخیز تا چشم گلچین،گل را نکرده نظاره
مانند تسبیح بودی،از جان گذشتیّ و حالا
هر دانه جایی نشسته ، ای پیکر پاره پاره
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پانزدهمین کنگره شب شعر عاشورایی علامه حلی تهران
آبان۱۳۹۸_صفرالمعظم۱۴۴۱
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
یا عقیله العرب(س)
از ضربِ عشق جمع مکسر شکسته بود
آیینه وار قلب پیمبر شکسته بود
پروازدرهوای اسارت محال بود
بال و پرِ کبودِ کبوتر شکسته بود
پیشانی برادر او را شکست؟نه
از دست سنگ ها دلِ خواهر شکسته بود
باچشمِ خویش دید که امواجِ آفتاب
در بین تیغ و نیزه و خنجرشکسته بود
انگار کربلای نگاهش مدینه شد
انگار باز پهلوی مادر شکسته بود
اصلا معادلات به هم خورده بود چون
خودکار پاره پاره و دفتر شکسته بود
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
السلام علیک یااباعبدالله
یک عمر حرمت پدرت را شکسته اند
حالا ببین سر پسرت را شکسته اند
فهمیده ام از آمدنت سوی خیمه ها
در بین علقمه کمرت راشکسته اند
این بار اول است که نشناختم تو را
دل سنگ ها چگونه سرت را شکسته اند؟
در حفظ خیمه سینه سپر کردی و دریغ
ده اسب سینه ی سپرت را شکسته اند
کوفه مدینه بود که ابروی دخترِ
از جان و دل عزیزترت را شکسته اند؟
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب ساعت ده وربع
بارشِ سنگ چنان بود که پیشانیِ او
غرقِ در خون شد و دیگر به مداوا نرسید
خواست با پیرهنِ کهنه ی خود پاک کند
تیری آمد به سویش کار به آنجا نرسید
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
یا اباعبدالله😭
این اشکها برای تو کاری نکرده است
اما به خاطرِ دلِ نوکر قبول کن
اصلا اگر برای تو کم گریه کرده ایم
ما را به یک بهانه ی دیگر قبول کن
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
محمدمعین پوریلان
که مپرس دردهایی کشیده ام که مپرس زهرِ هجری چشیده ام که مپرس اصلا از حال خسته ام که نگو از دلِ رنج
از هراس عدو پدر آنقدر
در بیابان دویده ام که مپرس😭😭😭
#محمدمعین_پوریلان
ای کاش نباشم از سخن نشناسان
در زمره ی خاک از چمن نشناسان
آتش بس و صلح را نفهمم؟ ای وای
از دستِ جهالت حسن نشناسان
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
هر که نگاه کرده آن،گنبد و بارگاه را
دمی نبرده از نظر،لذتِ آن نگاه را
آینه مات سیرتش،ماه اسیر صورتش
که هر طلوع می برد،آبروی پگاه را
کلاغم و میان این کبوتران نشسته ام
شکر که راه می دهد،این منِ روسیاه را
هزار بار خورده ام قسم که توبه نشکنم
هزار باره رفته ام مسیر اشتباه را
مستی من در آن حرم،چگونه می کشد قلم
کاهِ کنارِ کوه را،کوهِ کنارِ کاه را
سلسله الذهب بخوان،که با میِ ولایتش
درک کنیم مستی،قلعه ی لااله را
اگر که دست های او،دستِ مرا کنار زد
به دستِ خاک می دهم،عمرِ چنین تباه را
شعر پیاده میرود،از دلِ جاده می رود
باز به دوش می کشد،توشه ی اشک و آه را
به کربلا رسیده و،داغ عزیز دیده و
چند سر بریده و،کودک بی گناه را
چگونه حال و روز او،میان دشت بوده که
شکسته پشت شاه تا،دیده جناب ماه را
تمام دشت غرقِ خون،شقایق است واژگون
گرفته آهِ خواهرش ،دامنِ قتلگاه را
یا بن شبیب هم چنان،بگو برای شیعیان
رازِ شکوهمندِ آن،گنبدوبارگاه را...
در جوار امام رضا علیه السلام دعاگویم.
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
یا محسن بن علی
سلامم به آن غنچه ی نارسیده
به آنکه بلا را به جانش خریده
به آن خیری از دار دنیا ندیده
همانی که از گل شدن دل بریده
به محسن،به جانی که در پشت یک در
فدا شد فدایی زهرا و حیدر
دلم خو گرفته است با درد و ماتم
دوباره رسیده است هنگامه ی غم
صفر آمده، باز گشته محرم
محرّم که نه از محرّم هم اعظم
دوباره عزای حسین و حسن شد
که هم بی حرم بود و هم بی کفن شد
شبیه حسن مادرش را سپر بود
حسن کوچه،محسن ولی پشت در بود
بمیرم دوباره سپر بی اثر بود
لگد بود و سیلی کمی بیشتر بود
ببین مادر از محرمش رو گرفته
ببین دست خود را به پهلو گرفته
و زهرا اگر لحظه ای خواب میدید
به هر چشم یک طفل بی تاب میدید
اگر کربلا را به یک قاب میدید
رباب و علی اصغر و آب میدید
که محسن شبیه علی اصغرش بود
که این غنچه و آن گل پرپرش بود
خدایا نیاور به سر مادری را
که بر روی نیزه ببیند سری را
اگر دیده باشد چنین منظری را
به محشر به پا میکند محشری را
سه شعبه همان شعله ی پشت در بود
دوباره خجالت کشیده پدر بود
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
یا رسول الله
به دنیا آمده تا اینکه مهمان خودش باشد
زمین و آسمان ها تحت فرمان خودش باشد
مسلمان بودن آسان است سلمان بودن آسان نیست
فقط در وسع سلمان است ،سلمان خودش باشد
پی جان خدا می گشت پس پیدا نشد شخصی
به جز حیدر که او را خواست تا جان خودش باشد
علی پا روی دوشش می گذارد چون نمی خواهد
نمای کعبه در آشفته میدان خودش باشد
از ابراهیم دل می کَند در راه حسینش تا
عزای فاطمه نه،عید قربان خودش باشد
به آتش می کشد هیزم می آرد آنکه می گوید
که بگذارید حضرت گرم هذیان خودش باشد
به جنت کلبه ای دارد که در سوگ عزیزانش
به عام الحزن ها یعقوب کنعان خودش باشد
منِ بی دست و پا این بیت ها را دست و پا کردم
که روز حشر دستانم به دامان خودش باشد
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
﷽
#اعلام_برنامه
جلسه عصر جمعه آل یاسین
۲۱ مهر ماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۶:۱۵
شیخ میثم علی پناه
شاعر : محمدمعین پوریلان
علی اکبر حائری
(جلسه ویژه برادران)
مکان : قم - خیابان ۱۹ دی - کوچه ۵۳
لطفا آدرس کانال ( آل یاسین قم ) در برنامه ایتا را برای دوستان و آشنایان که امکان حضور ندارند، ارسال و در ثواب اشاعه فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت (ع) سهیم باشید.
همچنین لازم به ذکر است ، کلیه فایل های صوتی و تصویری مراسم و اطلاع رسانی ها در این فضا بارگزاری خواهد شد
لینک عضویت در کانال عصر جمعه آل یاسین قم
https://eitaa.com/joinchat/1340014807C9b25e9bb7a
السلام علیک یا اخا الکرار یا جعفرطیار
تا به کاغذ قلمم رخصت و جوهر دادند
اذن گفتن ز جوانمردی جعفر دادند
پیش از اسلام هم ایشان به خدا ایمان داشت
پیش از اسلام به او نعمت باور دادند
شده خوشحال پیمبر به قدوم جعفر
یا به او مژده ی پیروزی خیبر دادند؟
از قدومش که مقارن شده با فتح انگار
هر چه شادیست به عالم به پیمبر دادند
تا به خود آمدم از بعد نمازش دیدم
هر چه را خواسته ام چند برابر دادند
دست بر خاک زد و دست به افلاک رساند
عوض دست به این مرد دو شهپر دادند
#محمدمعین_پوریلان
@moeinpooryalan
یا حضرت ام البنین مدد
درِ این خونه زحمت می کشیدی
کنیزی کرده، منت می کشیدی
مگه دست و سری بود و ندادی؟
که از زینب خجالت می کشیدی
#محمد_معین_پوریلان
@moeinpooryalan