eitaa logo
┈┉┅━❀ منتخب و مفید ❀━┅┉┈
21 دنبال‌کننده
210 عکس
149 ویدیو
5 فایل
مطالب منتخب و مفید #بهترین_کانالهای_ایتا با حضور چند کانال عالی دیگر ✅ آنچه میخواهید در چند کانال بیابید در اینجا دنبال کنید: 🆔️ @mofidha
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️حکم نگاه کردن به فیلمهایی که به صورت غیر مستقیم پخش میشود، چیست؟ ✍پاسخ: ✅طبق نظر برخی از حکم نگاه به انسان زنده را دارد. 👈 یعنی مردان نمی توانند به غیر از گردی صورت و انگشتان دست تا مچ زنان نگاه کنند (البته بدون قصد و ترس به گناه افتادن). 👈 و زنان هم فقط به جاهایی که مردان معمولا نمی پوشند میتوانند بدون قصد لذت و ترس به افتادن، نگاه کنند. -------- 📚منبع: 1 .توضیح المسائل، امام خمینی، ص 510 ،م 2309؛ توضیح المسائل، ایت الله مکارم، ص 401 ،م 2080؛ جامع الاحکام، آیت الله صافی گلپایگانی، ج 2 ،ص 172 ،س 1713. -------------------------- @rahekhoda
💎جرعه ای از 🔹نشانه ستمگر 📜 امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: مردم ستمکار را سه نشانه است: به مافوقش با سرپیچى، و به زیردستش با قهر و غلبه ستم مى کند، و ستمگران را پشتیبانى مى نماید. @rahekhoda
🔴 سه پرفضیلت ➊ صلوات جهت پاک شدن از تمام گناهان 💠 امام صادق(؏)در فضیلت این صلوات فرمودند: به خدا قسم از گناهان بیرون می‌آیی، مانند روزی که از مادر متولد شده‌ای. 🔆صَلَواتُ اللهِ وَ صَلَواتُ مَلائِکَتِهِ وَ أنْبِیائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمیعِ خَلْقِهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلامِ عَلَیْهِ وَ رَحَمهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه🔆¹ ➋ صلواتی که تایک هفته ملائکه برایت صلوات می‌فرستند 💠 از امام جعفر صادق(ع) منقول است: هر کس بعد از نماز عصر روز جمعه ده مرتبه بگوید: 🔆اَللهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ الْأوْصِیاءِ الْمَرْضییّنَ بِأَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَ بارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکاتِکَ وَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ عَلی اَرْواحِهِمْ وَ أَجْسادِهِمْ وَ رَحْمَهُ الله وَ بَرَکاتُه🔆 ملائکه برای آن شخص از این جمعه تا جمعه دیگر در همین ساعت صلوات می‌فرستند.³ ➌ صلواتی که انسان را یک هفته در امان دارد 💠از حضرت صادق(؏)نقل شد که: هر کس بعد از نماز ظهر روز جمعه سه مرتبه بگوید 🔆اَللهمَّ اجْعَلْ صَلَواتِ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلَ مُحَمَّدٍ🔆 در امان است تا جمعه دیگر.³ 📚 منابع: ➊ معانی الاخبار، ج ۲، ص ۳۶۲ ➋ کتاب جمال الاسبوع ➌ بحار جلد ۹۰ صفحه ۵۶ @rahekhoda
#دیالوگ یک روز میاد که تمام زندگیت از جلو چشمات میگذره پس کاری کن که ارزش دیدن داشته باشه کانال طوبـے |: 🌹 eitaa.com/toobapuree
♥️ ‍ درست بہ یاد دارم کہ محمود گفت: 🗣 «بالاخرھ هر دخترے خواستہ‌اے دارد خواستہ‌ ے شما چیست؟» 🤔 و من جواب دادم: 👀 «اگر من را خدمت امام خمینے ببرید ڪہ خطبہ ے عقد ما را ایشان بخوانند حتی مهریہ هم نمے‌خواهم»😌 عاقبت من🙋🏻 محمود🙋🏻‍♂ ومادرهمسرم درر برابر امام نشستہ بودیم😍 امام خطبہ‌ے عقدمان را مے‌خواند و این بہ یادماندنے‌ترین خاطره‌ی زندگے مشترڪمان شد💐 ✍ همسر 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
🌐 مسئولیت اطلاعات سپاه در لبنان و سوریه (1) 💠 خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی 1⃣ پائیز ۱۳۶۲ مسئولیت در لبنان و سوریه به این‌جانب واگذار شد. قبل از اعزام مفتخر به دستبوسی حضرت امام (ره) شدم که خاطره‌ی آن‌را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. 2⃣ در آن زمان استعداد نیروی انسانی اطلاعات سپاه در لبنان تنها دو نفر بود. اتاق کار و اسکانی در خانه‌ی سپاه در دمشق در منطقه‌ی «طریق المزه» به ما داده شد. در اولین جلسه‌ی شورای فرماندهان سپاه بر اعزام فوری من به لبنان تأکید شد. 3⃣ به محض ورود به لبنان در بعبلک با مسئولین اطلاعات برادران لبنانی ارتباط گرفتم و درباره‌ی چگونگی انجام وظایف و مأموریت‌ها تبادل‌نظر کردم. 4⃣ با برادر ، از چهره‌های خوش‌سابقه لبنانی که هسته‌ی اولیه مجموعه‌ای را تشکیل دادند که بعداً به معروف شد، در ساختمان یک طبقه‌ای در حومه‌ی شهر بعلبک مستقر شدیم. 5⃣ این ساختمان قبلاً محل ایستگاه رادیویی «صوت المستضعفین» بود و نزد نیروهای اسرائیلی و فالانژ کاملاً سوخته و بارها به انفجار تهدید شده بود. 6⃣ یک ولوو استیشن نارنجی‌رنگ نیز داشتیم که آن‌هم قبلاً لو رفته بود و هر روز ابتدا تمام قسمت‌های زیرین آن‌را چک می‌کردیم تا از عدم نصب تله‌ی انفجاری مطمئن شویم. 7⃣ برای تردد در مرز لبنان و سوریه خودروهای باید از پلاک‌های مخصوص استخبارات سوریه استفاده می‌کردند که شماره سریال آن ۶۶ بود. ولوو ما، چون از برادران لبنانی گرفته شده بود، پلاک ۶۶ نداشت. با سماجت توانستم یک پلاک از ماشین دیگر سپاه باز کنم و در ولوو نصب کنم. پلاک مذکور برای دو خودرو استفاده می‌شد. برای اعلام هویت در مقابل نیروهای سوری مستقر در مرز در جلو ولوو عکسی از حضرت امام خمینی (ره) نصب کرده بودم. 8⃣ در شروع کار، در کل وضع حفاظتی مناسبی نداشتیم. هفته اول برای گرفتن اتاقی در پادگان امام علی (ع)، که قبلاً به پادگان شیخ عبدالله موسوم بود، رفتم. ولی روز بعد هواپیماهای اسرائیلی آن محل را بمباران کردند و ساختمان مدّنظر ما در پادگان به‌کلی منهدم شد و قید آنجا را زدم. لذا به همان محل رادیو، که سه برادر لبنانی نیز در آن مستقر بودند، بسنده کردم. 9⃣ در گام بعد به سازماندهی و نظم دادن به وضعیت پرداختم. برادران لبنانی عموماً زودتر از ۱۰ صبح فعالیت خود را آغاز نمی‌کردند. برادران لبنانی را با شرح وظایف جدی پاسخ‌گو کردم که از ساعت ۸ تا آخر شب به‌صورت موظف و پاسخ‌گو در موقعیت‌های مأموریتی آماده باشند. 👇👇👇 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
👆👆👆 1⃣ تمام نمونه فرم‌های تشکیلات اطلاعاتی را، اعم از پرسنلی و عملیاتی و بررسی و اداری و مالی، که از تهران با خود آورده بودم با کمک برادران لبنانی شب‌ها به عربی ترجمه و مسیر اجرای امور سازمانی را فقط از طریق این فرم‌ها، که بهترین نحوه‌ی آموزش و سازماندهی بود، تعیین کردم. پرونده‌های پرسنلی افراد تشکیلات و منابع با این روش ضابطه‌مند شد. برای اولین بار معلوم شد چند پرسنل و چند منبع داریم. 2⃣ تا آن زمان گرایش مسلط تشکیلات اطلاعاتی، عموماً انجام عملیات بود. ضمن حفظ این توانمندی تلاش شد در آموزش و سمت‌گیری‌های عملیات، جمع‌آوری پنهان نیز در دستور کار قرار گیرد تا مجموعه‌ای از امکانات اطلاعاتی و ضداطلاعاتی در دسترس این سازمان نوپا باشد. 3⃣ مقرهای آشکار و فاقد پوشش تعطیل شدند و از امکانات عادی‌سازی شده برای انجام مأموریت‌های اطلاعاتی استفاده شد. کارگاه‌ها و مشاغل پوششی، بهره‌گیری از عادی‌سازی‌های متناسب با اقلیم منطقه برای حفظ نیروها و سازمان و پوشش اجرایی آن‌ها مجموعه را به سازمانی پنهان‌کار تبدیل کرد و دیگر مانند سابق نبود که اسامی و اماکن و... مرتبط با اطلاعات مکشوف و علنی باشد. 4⃣ استفاده از ظرفیت سران عشیره‌هایی از اقوام و مذاهب مختلف، که عموماً ضداسرائیلی و عاشق امام (ره) و انقلاب اسلامی بودند، از برنامه‌های ما بود. آن‌ها مأموریت‌های مهمی را به‌عهده می‌گرفتند و به نتیجه می‌رساندند. 5⃣ برای مثال، باید اشاره کنم به استفاده از توانمندی یک فرد بسیار ریشه‌دار و قوی که حتی با حضور امرای ارتش در پادگان‌های مناطق خاص و دور از دسترس جلسه تشکیل می‌داد و با استفاده از نفوذ و اقتدار خود آن‌ها را متعهد به انجام عملیاتی یا توقف اقداماتی می‌کرد. 6⃣ در لبنان سرعشیره زیاد بود و باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌شد که جذب طرف مقابل نشوند. 7⃣ با استفاده از یکی از نیروهای تحصیل‌کرده و متخصص کامپیوتر، اولین اقدامات برای کامپیوتری کردن اسناد و اطلاعات طبقه‌بندی‌شده مجموعه انجام شد. ابلاغ تشکیلاتی شد که هر عملیاتی از قبل باید به تصویب برسد و نیازمندی‌هایش تأمین شود تا در زمره‌ی عملیات خودی تلقی گردد و لاغیر. ✍ نویسنده: حسین قاسمی 👉 @hosseinghasemi1357 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
🌿🕊🌿🕊🌿🕊 #سخن_شهید_جهاد_مغنیه 💢 نحن أبناء من مضى على طريق الدفاع عن حدودِ وطنٍ ما رأيناه إلّا جميلاً،... الوطن الذي نأبى أن نفارقه مهما كانت التهديدات. نقفُ هنا مرفوعي الرأس، نفخر بأننا ثمرة أعمارٍ فتحت عيناً على الجهاد، بالإختيار والإخلاص، وأغمضت عينًا على الشهادة بالإرادة والعشق 🔸 ما فرزندان کسانی هستیم که در راه دفاع از مرزهای وطن جز زیبایی چیزی ندیدیم. وطنی که ما شرم داریم آنرا رها کنیم هرچقدر تهدید هم باشد؛ ما سربلند می‌ایستیم و افتخار می‌کنیم که میوه‌های سالها جهاد با چشمانی باز هستیم، با اختیار و اخلاص، چشمانی که با عشق و اراده با شهادت بسته شدند.  🌸🍃🌸🍃🌸🍃 #کلام_الشهید_جهاد_عماد_مغنیه #سخن_شهید_جهاد_مغنیه #جهاد_ادامه_دارد 🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #سید_حسن_نصراللہ: جهاد مغنیه یک شخص نیست،یک عقیده ی راسخ است.عقیده ای که همه ی ما باید از آن الگو برداری کنیم. به کانال سراسری #شهید_جهاد_مغنیه بپیوندید همگی دعوت هستید‌ جهت رفاقت با شهدا #الموت_لاسرائیل #شهید_مقاومت #شهید_حزب_الله #جهاد_ادامه_دارد 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾برای #عضویت لینک زیر را دنبال کنید✾••• 👇👇👇 http://eitaa.com/jahadesolimanie http://eitaa.com/jahadesolimanie http://eitaa.com/jahadesolimanie 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
▫️امام باقر علیه السلام: كَأَنَّنِي بِدِينِكُمْ هَذَا لَا يَزَالُ مُتَخَضْخِضاً يَفْحَصُ بِدَمِهِ ثُمَّ لَا يَرُدُّهُ عَلَيْكُمْ إِلَّا رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ... گویا می بینم آن روزگاری را که دین شما (از شدت لطمات) در خون خود دست و پا می زند و هیچکس نمی تواند آن را به شما برگرداند مگر مردی از ما اهل بیت... 📚غیبت نعمانی باب 13، حدیث 30. میلاد صلی الله علیه و آله و امام علیه السلام مبارک باد. 🌺🌸🌼🌻🥀🌹🌷💐🌺🌸🌼 @rahekhoda
پیشنهادمیکنم بعده خبر ناگوار گرونیه بنزین این طنز رو حتما بخونین... 😄😂 خاطره ای زیبا و خنده دار از جبهه و جنگ😃 نخونیش از دستت رفته!! 😄😉 👤بین ما یکی بود که چهره‌ی سیاهی داشت؛ اسمش عزیز بود. توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب.. بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش.. 🏩با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش. پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛ اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود. دوستم گفت: اینجا که نیست، بریم شاید اتاق بغلی باشه! یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن! 😅 گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! 🤭 یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده! 😶 پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!! همگی گفتیم: نه! کجاست؟ پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟ همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟! 😳 رفتیم کنار تختش.. عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود ! 👤با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ ☹️🙄 یهو همه زدیم زیر خنده 😅😁 گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد! 👤عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !! بچه ها خندیدند. 😄 اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد: 👤 وقتی ترکش به پام خورد، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می‌کشمت. 😱 چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی‌کنم. حالا من هر چه نعره می‌زدم و کمک می‌خواستم ، کسی نمی‌اومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... 😕😭 بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😁 دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂 👤عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂😂 رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می‌فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین.😅😅😅 دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂 😂😂 پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه، برید بیرون خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می‌کشمت!!! 😱 👤عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂😂😂 📚منبع: کتاب" رفاقت به سبک تانک" 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹 🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie