eitaa logo
مفلحون
741 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
177 فایل
مفلحون؛ رسانه رستگاری ارتباط با ادمین @Allawi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پاداش ده برابر 🔹 شیرین دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله ) از پدر: مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم. 🔹 به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو. خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. 🔹 از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم. 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. 🔹 من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند. 🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و می‌خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم. بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. 🔹بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله‌ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. 🔹 پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. 🔹من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! 🔹 نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم». 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره‌ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. 🔹 گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» 🔹 گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» 🔹 پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!!» من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. 🔹 بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی‌حساب می‌دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می‌دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم». 📚 کانال شخصی دکتر علی حائری 🆔 @moflehoon
💠 ناامیدی ممنوع 🔹 أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ لِي: 🔹 يَا مُيَسِّرُ اُدْعُ وَ لاَ تَقُلْ إِنَّ اَلْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ إِنَّ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْزِلَةً لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِمَسْأَلَةٍ وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً سَدَّ فَاهُ وَ لَمْ يَسْأَلْ لَمْ يُعْطَ شَيْئاً فَسَلْ تُعْطَ يَا مُيَسِّرُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ بَابٍ يُقْرَعُ إِلاَّ يُوشِكُ أَنْ يُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ . 🔹 اى ميسر دعا كن و مگو كه كار گذشته است و آنچه مقدر شده همان شود (و دعا اثرى ندارد)، همانا نزد خداى عز و جل منزلت و مقامى است كه بدان نتوان رسيد جز بدرخواست و مسألت، 🔹 و اگر بنده‌اى دهان خود ببندد و درخواست نكند چيزى باو داده نشود، پس درخواست كن تا بتو داده شود، اى ميسر! هيچ درى نيست كه كوبيده شود جز اينكه اميد آن رود كه بروى كوبنده باز شود. 📚 الکافی، ج ۲، ص ۴۶۶ 🆔 @moflehoon
بسم الله الرّحمن الرّحیم انا لله و انا الیه راجعون ▪️با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونه‌ی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم. ▪️این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد. ▪️رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد. ▪️در این حادثه‌ی سنگین شخصیتهای برجسته‌ئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعه‌ی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجه‌ی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند. ▪️اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوه‌ی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود. ▪️در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانواده‌های محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۴۰۳/۲/۳۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
💠 محبت بی کران امام 🔹 ابن شهرآشوب از موسی بن سیار نقل می کند: در سفری که همراه با حضرت (ع) به می‌رفتیم، نزدیک دیوارهای شهر صدای شیون و ناله شنیدیم. من به دنبال صدا رفتم و ناگهان به جنازه‌ای برخوردیم. 🔹 حضرت امام رضا (ع) به محض دیدن جنازه، از اسب پیاده شد، خود را به آن رساند و او را در آغوش گرفت، گویی طفلی را در آغوش مادر می‌بینیم. سپس رو به من کرد و فرمود: "ای موسی بن سیار! هر کس جنازه یکی از دوستان ما را تشییع کند، از گناهان خود پاک می‌شود، مانند روزی که از مادر متولد شده و هیچ گناهی بر او نیست." 🔹 هنگامی که جنازه را به کنار قبر گذاشتند، امام رضا (ع) مردم را کنار زد و خود را به میت رساند. دست بر سینه‌اش گذاشت و فرمود: "ای فلان بن فلان! از این لحظه به بعد، بشارت به تو داده می‌شود و دیگر هیچ ترس و وحشتی برای تو نخواهد بود." 🔹 من عرض کردم: "فدایتان شوم! شما که تا به حال به این سرزمین نیامده بودید، چگونه این شخص را می‌شناسید؟" 🔹 حضرت فرمود: "ای موسی! آیا نمی‌دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام به ما ائمه عرضه می‌شود؟ اگر گناهی در اعمالشان ببینیم، از خدا طلب مغفرت می‌کنیم و اگر کار خیری ببینیم، از خدا برایشان پاداش می‌طلبیم." 📚 برگرفته از منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۲، ص۳۱۶ 🆔 @moflehoon
💠 خضوع و تضرّع، به هنگامِ دعا! 🔹 فی الکافی بسنده...عن محمّد بن مسلم قال: سألت أباجعفر (علیه السلام): «عن قول الله (عزّ و جلّ) «فما استکانوا لربّهم و ما یتضّرعون»؟ قال: الاستکانة هي الخضوع، و التضرّع رفع الیدین». 🔹 از جمله آداب دعا، بلند کردن دست‌ها است؛ چنان که در این حدیث شریف [بدان اشاره شده است] که محمّد بن مسلم گفت: «از حضرت أبوجعفر (علیه السلام) سئوال کردم: از قول خداوند (عزّ و جلّ) «فما استکانوا لربّهم و ما یتضرّعون»؟ فرمود: استکانه، خضوع است و تضرّع، بلند کردن دست‌ها است.» 🔹 در روایت دیگر است که حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی که دعا می‌کرد، دست‌ها را بلند می‌کرد، مانند مسکینی که طعام طلب کند. 🔹 و در حدیث قدسی، خطاب به حضرت موسی (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) است که: «دست‌هایت را به حال ذلّت، پیش من القا کن، مانند بنده اي که به مولایش استغاثه می‌کند. وقتی که این طور کردی، رحمت می‌کنم. من، اکرم قادرینم.» پس، بنده‌ ای که دعا می‌کند، باید به حال ذلّت و مسکنت، مانند گدا، دست بلند کند تا خداوند دست او را خالی برنگرداند. 📚 مرحوم آیت الله سید احمد زنجانی، اربعینیات، اربعین سوم، الحدیث الحادی عشر 🆔 @moflehoon
💠 نوشیدن آب و لعنت بر قاتلین امام حسین علیه‌السلام 🔹 داوود رَقِّى گويد: نزد حضرت امام صادق عليه السّلام بودم كه ایشان آب خواستند. هنگامى كه آب نوشيدند، ديدم حالت گریه در حضرت پیدا شد و چشمان ايشان غرق اشك شد. 🔹 آن‌گاه به من فرمود: اى داوود! خداوند قاتل حسين عليه السّلام را لعنت كند! 🔹 شخصی كه آب بنوشد و به ياد حسين عليه السّلام و اهل بيتش بيفتد و قاتل او را لعنت كند، خداوند صد هزار حسنه برايش مى‌نويسد، صد هزار گناه از او محو می‌کند، صد هزار درجه مقامش را بالا مى‌برد و مانند آن است كه صد هزار برده آزاد كرده است، و خداوند او را در روز قيامت با قلب خنک [و آرام و مطمئن] محشور مى‌كند. 🔹 يَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ ع وَ مَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَكَرَ الْحُسَيْنَ ع وَ أَهْلَ بَيْتِهِ وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد. 📚 کافی ج۶ ص۳۹۱، ح6 🆔 @faezoon110